۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

رهبر معظّم انقلاب: علاج برون رفت از مشکلات کشور «اقتصاد مقاومتی» است.

شناسه: ۹۷۷۶۵ ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۳۴ دسته: پول و بانک، خلق پول
۰

دو رویکرد فکری در زمینه شناخت ماهیت پول وجود دارد؛ این دو رویکرد را می‌توان تحت عناوین «نظریه کالایی» و «نظریه اعتباری» از یکدیگر متمایز کرد. نظریه کالایی، پول را کالایی مشابه دیگر کالاها می‌داند که به سبب داشتن ویژگی‌هایی، تحت تحول‌های تاریخی، تبدیل به واسطه مبادله شده است. اما نظریه اعتباری، پول را یک پدیده اجتماعی، نمایشگر ارزش انتزاعی و تعهد پرداخت دولت می‌داند. دکتر حسن سبحانی و دکتر حسین درودیان در یک مقاله علمی، نظریه کالایی پول را فاقد توان کافی در تبیین پول دانسته و بر ماهیت اعتباری پول تاکید کرده‌اند.

به گزارش مسیر اقتصاد هستی شناسی پول یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث در ادبیات بحث های پولی بوده و جریان‌های رقیب فکری در غرب، مجادله ای اساسی درباره محورهای مندرج در بحث های هستی شناسانه پولی دارند. شناخت ماهیت پول در حوزه مطالعات اقتصاد اسلامی نیز موضوعی شناخته شده و دارای ادبیات است. شناخت صحیح پول کنونی به مثابه نهادی مدرن، مقدمه ای کلیدی برای ورود به حوزه اصلاحات پولی در جهت هدف های مطلوب اقتصاد اسلامی است.

در یک مقاله علمی با عنوان «ارزیابی انتقادی رویکردهای موجود در هستی شناسی پول» که توسط دکتر حسن سبحانی و دکتر حسین درودیان نوشته شده، دیدگاه های رقیب در پاسخ گویی به پرسش های هستی شناسانه پولی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس این مقاله، دو رویکرد فکری در زمینه هستی شناسی پول وجود دارد که می توان آنها را با عنوان «نظریه کالایی» و «نظریه اعتباری» از یکدیگر متمایز کرد.

نظریه کالایی پول

تبیین کالایی از پول که گاهی در ادبیات موضوع از آن با عنوان فلزگرایی[۱] یاد می شود، توضیحی درباره پول است که مورد علاقه اقتصاددانان لیبرال بوده و نظریه متعارف اقتصاد نیز به طور عمده در چارچوب لوازم آن می اندیشد.

نظریه کالایی به بیان ساده، پول را کالایی مشابه دیگر کالاها می‌بیند که فقط به سبب داشتن ویژگی‌هایی، تحت تحول‌های تاریخی، بدل به واسطه مبادله شده است. بنابر این نظریه، پول به این علت قادر است نقش واسطه مبادله را ایفا کند که خود کالایی قابل مبادله است. کالابودن پول دو صورت یا سطح دارد: الف) پول خود کالای خاص است؛ ب) رسیدی از پشتوانه کالایی است.

نظریه کالایی، ارزش پول را به ارزش ذاتی کالایی که به عنوان واسطه مبادله به کار می رود، منتسب می سازد. افزون بر اقتصاددانان مکتب اتریش و دیگر اقتصاددانان بزرگی که در عصر حاکمیت استاندارد طلا می زیستند، مارکس و پیروانش نیز تمام قد از نظریه کالایی پول دفاع می کنند. مارکس ظهور طلا به عنوان پول را از آن ناشی می دانست که پیشتر به عنوان کالایی دارای ارزش تلقی شده و کار و کوشش در معدنکاری و ضرّابی به آن ارزش می بخشد.

نظریه اعتباری پول

نظریه اعتباری در واکنش به عدم انطباق تبیین نظریه کالایی با واقعیت های پولی در قرن بیستم شکل گرفت. زمانی که پول، دیگر نه تنها ظاهر کالایی (طلا و نقره) را از دست داد؛ بلکه حتی رسیدی دال بر مطالبه از پشتوانه کالایی نیز شمرده نمی شد.

نظریه اعتباری در کوشش جهت تبیین چیستی پول بر ایده ای متکی است که گامی بلند در شناخت دقیق از پول شمرده می شود. این ایده عبارت است از «تفکیک بین پول و عینیتی که کارکرد پولی بر آن وضع شده است (ماده پولی)».

گئورگ زیمل جامعه ‌شناس شهیر آلمانی احتمالا پیشگام تشخیص این نکته کلیدی بوده است. در اوج حاکمیت استاندارد طلا، زیمل با صراحتی پیش گویانه وعده می دهد که «روزی پیشرفت فناوری، پول را از شکل فیزیکی آن آزاد می کند. آنگاه حقیقت پول به عنوان یک پدیده اجتماعی و نه شیئی فیزیکی آشکار خواهد شد». این فراست، زیمل را قادر ساخت تا عبارت هایی درخور در بیان چیستی پول ارائه کند که مهمترین آنها عبارتند از: «پول نمایشگر ارزش انتزاعی است»؛ «ارزش اشیاست به دور از خود آنها» و «قابلیت مبادله خالص اشیاست».

از ادعاهای مهم طرفداران نظریه اعتباری درباره ماهیت پول، عدم تفاوت ماهوی بین پول های فلزی (طلا و نقره) و پول مدرن است. به باور این گروه، حتی مسکوکات فلزات گرانبها که در دوره ای طولانی از حیات ملت ها به عنوان پول رایج در جوامع در جریان بوده، چیزی فراتر از تعهد به پرداخت معتبری بین انسانها نبوده است.

در تشریح چرایی ارزشمندی پول در بین صاحب نظران این گروه، تعابیر گوناگونی دیده می شود که اگرچه در برخی موارد با هم مغایر است، اما همگی در این ویژگی اشتراک دارند که پول صرف نظر از ارزش کالایی آن، ارزش اعتباری دارد و پول پدیده ای اجتماعی (و نه اقتصادی) است که اعتبار و تأیید ناشر در پذیرفتگی آن نقشی مهم بازی می کند.

در حقیقت این بیان از ارزش پول، پذیرفتگی عمومی را عامل ارزش پول معرفی می کند، اما این نمی تواند تمام مطلب درباره ارزشمندی پول باشد؛ چرا که همین پذیرفتگی عمومی باید متکی به مبنایی باشد. به عبارت دیگر اگر گفته شود «یک فرد پول را می پذیرد، به این علت که دیگران نیز از وی خواهند پذیرفت»، باز پرسیده می شود که «دیگران چرا چنین می کنند؟». این جا است که اشاره موکد نظریه اعتباری به سوی نهاد قدرت معطوف می شود. کینز در اثر مهم خود یعنی رساله ای در باب پول، پول را منحصرا مخلوق دولت معرفی کرد.

قوت نظریه اعتباری در تبیین ماهیت پول

مطلب نخست قابل ذکر، قوی تر و عمیق تر بودن شناخت نظریه پردازان اعتباری از چیستی پول است. مهمترین نکته در نظریه اعتباری پول عبارت است از جداسازی ماهیت پول از ماده پولی، تبیین پول به عنوان تعهد پرداخت، تاکید بر جایگاه قدرت و مشروعیت قانونی در قوام یابی پول و معرفی نقش پول به عنوان بیانگر ارزش انتزاعی به عنوان مفهوم اصلی پول.

ارائه توضیح یکسان درباره ماهیت پول مدرن و پیشامدرن نیز از آورده های مهم این رویکرد است که فقط به اتکای آن می‌توان بسیاری از واقعیتهای تاریخ پولی مانند «تداوم رواج مسکوکات فلزی در عین کاهیدن ارزش پیوسته آن به وسیله حاکمان در جوامع گوناگون» را توضیح داد.

نکته تکمیلی در این باره این است که استفاده از فلزهای گرانبها به عنوان پول در ادوار گذشته، به این علت بود که پذیرش عمومی، ارزش ذاتی برای پول را قبول نداشت؛ حال آنکه به تدریج با ارتقای توان ذهنی و رشد قابلیت نهادسازی و نهادپذیری در جوامع انسانی، مفهوم پول بر اشیایی فاقد ارزش ذاتی بار شد.

پینوشت:

[۱] metalism

منبع: مقاله ارزیابی انتقادی رویکردهای موجود در هستی شناسی پول، فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، بهار ۹۴

انتهایپیام/ نظام مالی



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.