۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

رهبر معظّم انقلاب: علاج برون رفت از مشکلات کشور «اقتصاد مقاومتی» است.

شناسه: ۹۱۸۱۷ ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۶ دسته: دولت و حکمرانی کارشناس: محمد مهدی تاجیک
۰

برخلاف رسانه‌های سکولار و لائیک، دین در رسانه‌های ارزشی باید نقش محوری و تعیین کننده داشته باشد؛ نه نمایشی و ویترینی. جذب مخاطب اگرچه مهم است، اما نباید به تنهایی مبنای سیاستگذاری برای برنامه‌ها قرار بگیرد. دین ذاتا جاذبه دارد، لذا عرضه ظریف و هنری محتوای ارزشی به مخاطبان، به طور طبیعی موجب جذب آن‌ها به رسانه ملی خواهد شد.

مسیر اقتصاد/ مخاطبان همواره عامل مهم و تعیین کننده در برنامه‌ریزی رسانه های مختلف بوده اند. صداوسیمای جمهوری اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست. لذا این سازمان با ترفندهای گوناگون، تلاش خود را در جذب مخاطب برای تلویزیون به کار گرفته است.

گذشته از میزان موفقیت این سازمان در جذب مخاطبان و بررسی همه راهکارهای موجود و راهکارهای بکار گرفته شده در این زمینه، این سازمان راهکاری را جهت جذب مخاطب در پیش گرفته که می توان از آن به عنوان تهدیدی اساسی برای رسانه ملی و فرهنگ کشور یاد کرد.

دین در رسانه های سکولار و لائیک

از آنجا که دین مهمترین و محوری ترین برنامه زندگی فردی و اجتماعی انسان ها تلقی می شود، انتظار می رود در دستگاه های فرهنگی اعم از رسانه ها نیز نقش محوری داشته باشد.

اما در رسانه های سکولار و لائیک، دین یا اساسا جایگاهی ندارد یا اگر جایگاهی هم داشته باشد، به صورت موضوعی، ویترینی و تشریفاتی مورد استفاده قرار می گیرد. در این نوع رسانه ها، محوریت با مسائل دیگری همچون جذب مخاطب و سودآوری بیشتر بوده و دین صرفا نقش کمرنگی در لابه لای برنامه های دیگر دارد.

سکولاریسم در کمین رسانه ملی

رسانه سکولار لزوما از دل یک نظام سکولار متولد نمی شود. به علاوه، سکولاریسم در رسانه درجات و مراتب مختلفی دارد. بنابراین آنچه در مورد رسانه های سکولار گفته می شود، می تواند در مورد رسانه رسمی یک نظام اسلامی نیز صدق نماید.

اگر کارکردهای کلاسیک رسانه شامل آموزش، تبلیغ، اطلاع رسانی و سرگرمی را بپذیریم، دین در رسانه های سکولار به منزله کارکرد چهارم یعنی سرگرمی نقش آفرینی می کند.

استحاله رسانه ملی به بهانه «جذب مخاطب»

اما آنچه که امروز در رسانه ملی و بسیاری دیگر از رسانه‌های دولتی و غیردولتی دیده می شود، تحت عنوان «نظریه جذب» توجیه شده است. مدیران رسانه ای می گویند: «ابتدا باید جذب کرد و سپس پیام داد. رسانه‌ای که مخاطب نداشته باشد، هر چقدر هم شعار و پیام بدهد، تأثیری در جامعه نخواهد داشت.»[۱]

دین ذاتا جاذبه ندارد!

این نظریه که می توان آن را از محوری ترین سیاست های صداوسیما دانست، مبتنی بر این پیش فرض نانوشته است که دین ذاتا جذابیتی ندارد؛ بلکه دافعه نیز دارد. از این رو آنچه امروز در رسانه ملی دیده می شود، جداسازی محتوای دینی و غیر دینی به نحوی است که نه متناسب با صداوسیمای جمهوری اسلامی، بلکه مورد نظر رسانه های سکولار است.

در این رویکرد دین را از متن محتواهای تلویزیونی خارج کرده و در عوض، بستری جداگانه برای پخش محتواهای تخصصی دینی با قالب های کلاسیک و مشخص در نظر می گیرند. این رویکرد، تبلیغ ایدئولوژی اصیل اسلامی و انقلابی را به کارشناسان دینی برخی شبکه ها اختصاص داده و به آن ها منحصر می نماید. در عوض محتوای سایر برنامه ها را از هر گونه رنگ و بوی ارزشی خالی می کند.

دافعه از دین است یا از روش های عرضه دین؟

برای عده ای از مخاطبان، انتشار محتوای ارزشی به هر شکل جذاب و مورد پسند است؛ از طرفی عده ای از مخاطبان نیز به سرعت در برابر هر گونه محتوایی که رنگ و بوی دینی داشته باشد، به مخالفت و مقابله بر می‌خیزند؛ برخی به دلیل دین گریزی و برخی به دلیل اعتقاد به جدایی دین از زندگی و تمایل به محصور کردن هر گونه محتوای ارزشی در فضای مسجد و حسینیه و غیره.

اما دسته سوم مخاطبان که بخش عمده آنها را شامل می شود، از این دو گروه خارج هستند. عمده مخاطبان افرادی اند که نه علقه ای خاص به محتوای دینی داشته و نه خصومتی با این نوع برنامه ها دارند. لذا با وارد نمودن دین به نحو ظریف و هنرمندانه در سریال ها، فیلم های سینمایی و سایر برنامه های تلویزیون، می توان به هدف جذب این دسته از مخاطبان نیز دست یافت.

بنابراین اگر تا کنون برخی مخاطبان از دسته سوم نتوانسته اند با محتواهای ارزشی صداوسیما ارتباط برقرار کنند، مشکل از روش های عرضه این نوع محتواست نه از اصل محتوا.

لزوم استفاده از راهکارهای عملی موجود و الگوگیری از آن ها

نمونه های موفق وارد نمودن دین در زندگی، در رسانه ملی کم نبوده است؛ تبیین مساله روزی حلال و حرام، لزوم پایبندی به کانون خانواده برای زوجین، تاثیرات ظلم در زندگی دنیایی انسان، یاد مرگ و جهان پس از مرگ و بسیاری موارد دیگر همه و همه به نوعی در سریال های ایرانی گنجانده شده و جالب اینجاست که به خوبی مورد پذیرش مخاطبان قرار گرفته اند.

مشکل این است که چنین برنامه هایی به شکل موردی تهیه و پخش شده و روح حاکم بر صداوسیما بر این مبنا شکل نگرفته است. در این زمینه نیز مانند بسیاری از کاستی های دیگر، راه حل های لازم موجود است و توانایی خلق راهکار های جدید نیز وجود دارد؛ کافی است عزم جدی در مدیران رسانه ملی ایجاد شود.

جذابیت صداوسیما در پرتو بازگشت به دین

نظریه سکولاریستی «جذب» با ظاهری حق به جانب و در پوشش حمایت از دین، آنچنان ظریف و دقیق دین را از رسانه کنار می گذارد که بسیاری از منتقدان را نیز در هیاهوی نقدهای شبه فنی و شبه ایدئولوژیک گم می کند. تا رادیو و تلویزیون که قرار است صداوسیمای جمهوری اسلامی باشند، دین را به رسمیت نشناسد، به جذابیت رسانه ای بالایی نیز دست پیدا نخواهد کرد.[۲]

گرچه در همه بخش های صدا و سیما می توان از محتوای ارزشی به نحو هنری و ظریف استفاده نمود، اما انتظار از سریال ها و فیلم های تلویزیونی بیشتر است چرا که این برنامه ها بیشترین پتانسیل را برای گنجاندن چنین محتواهایی دارند و از طرفی از همه بهتر مورد پذیرش مخاطب قرار می گیرند. لذا مهمترین محور مطالبه از صدا و سیما در این موضوع، سازندگان فیلم و سریال ها هستند.

پینوشت:

[۱] سرمقاله راه، وحید جلیلی، شماره ۴۷، ۸ تیر ۱۳۸۹، yon.ir/rjPWH

[۲] همان

انتهای پیام/ فرهنگ و گفتمان



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.