مسیر اقتصاد/ بانک مرکزی مسئول تعیین و اجرای سیاستهای پولی کشورها محسوب میشود که در کنار سیاستهای مالی دولت، وضعیت اقتصاد کشورها را رقم میزند. گستردگی سیاستهای پولی و ارتباط نظام بانکی با بخشهای کلان اقتصاد، از جمله نظام مالیاتی، بازارهای مالی، مقابله با فعالیتهای مجرمانه، تامین مالی تولید و حاکم نمودن ثبات اقتصادی، نشان از اهمیت جایگاه بانک مرکزی در اقتصاد کشورها دارد. علاوه بر این یکی از مهمترین وظایف بانک مرکزی نظارت بر عملکرد شبکه بانکی و جلوگیری از انحرافات در نظام بانکی کشورهاست.
از این رو تعیین رئیس کل بانک مرکزی و استفاده مناسب از جایگاه این نهاد در مسیر توسعه، از اهمیتی ویژه برخوردار است. در این زمینه عدهای معتقدند رئیس کل بانک مرکزی باید سابقه فعالیت بانکی داشته باشد تا بتواند بر عملکرد بانکها نظارت کند و برای آنها نسخه بپیچد. در طرف مقابل عدهای معتقدند وظیفه بانک مرکزی اساسا با یک بانک متفاوت است و علاوه بر این تعیین یک بانکدار برای نظارت بر بانکها، مصداق بارز تعارض منافع محسوب میشود؛ چراکه یک بانکدار عملا در راستای منافع بانکها عمل میکند و این مسیر لزوما با مسیر توسعه کشور همراستا نیست.
برای قضاوت در این زمینه توجه به سکانداران بانکهای مرکزی در اقتصادهای بزرگ دنیا و همچنین کشورهایی که شباهت بیشتری با اقتصاد ایران دارند، کمک کننده است.
رئسای بانک مرکزی آمریکا بانکدار بودهاند؟
در آمریکا ژروم پاول از سال ۲۰۱۸ تا کنون عهده دار سمت ریاست فدرال رزرو، به عنوان بانک مرکزی این کشور بوده است. آقای پاول ۶۸ ساله شانزدهمین رئیس کل بانک مرکزی آمریکا محسوب میشود که در رشتههای سیاست و حقوق تحصیل کرده و در فاصله سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰، به عنوان مشاور حقوقی در موسسات مالی آمریکا مشغول کار بوده است. پاول از سال ۱۹۹۰ به وزارت خزانه داری آمریکا رفت و از آن زمان تا سال ۲۰۱۲، علاوه بر سمتهای حاکمیتی، به فعالیتهای سیاسی و فعالیت در اندیشکدههای آمریکایی نیز مشغول بوده است. در این مدت آقای پاول با نهادهای مالی و سرمایهگذاری نیز همکاری کرده است.
آقای پاول از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ در هیئت مدیره فدرال رزرو مشغول فعالیت بوده و در سال ۲۰۱۸ از سوی دونالد ترامپ به عنوان رئیس این نهاد منصوب شده است. نتیجه اینکه هرچند آقای پاول سابقه فعالیت در نهادهای مالی و سرمایهگذاری را دارد، اما در طول ۶ سال قبل از انتصاب به عنوان رئیس فدرال رزرو، در این نهاد مشغول فعالیت بوده و حتی تحصیلات بانکداری یا اقتصاد نیز در سابقه وی دیده نمیشود.
همچنین پیش از آقای پاول، خانم ژانت یلن به مدت ۴ سال و آقای بن برنانکه به مدت ۸ سال عهده دار سمت ریاست بانک مرکزی آمریکا بودهاند که هردو به عنوان اقتصاددانان، هیچگونه سابقه فعالیت در موسسات بانکی و مالی نداشته و سالها در بانک مرکزی، دانشگاه و نهادهای اندیشگاهی، مشغول فعالیت نظری در سیاستهای پولی بودهاند.
سابقه سکانداران بانک مرکزی اتحادیه اروپا
تاسیس بانک مرکزی در اتحادیه اروپا سابقهای طولانی ندارد و به سال ۱۹۹۸ و ایجاد واحد پولی یورو برمیگردد. در طول ۲۳ سالی که از تاسیس بانک مرکزی اتحادیه اروپا میگذرد، تنها ۴ فرد عهده دار ریاست این نهاد بودهاند. ویم دویسنبرگ به عنوان یک سیاستمدار و اقتصاددان هلندی، اولین رئیس بانک مرکزی اتحادیه اروپا بود که پیش از انتصاب به این سمت فعالیت حرفهای خود را در صندوق بینالمللی پول و بانک مرکزی هلند گذرانده بود و سابقه فعالیت در شبکه بانکی نداشت.
ژان کلود تریشه، دومین رئیس بانک مرکزی اتحادیه اروپا بود که به عنوان یک اقتصاددان فرانسوی، پیش از انتصاب به این سمت، به مدت ۱۰ سال رئیس بانک مرکزی فرانسه بود. آقای تریشه پیش از آن نیز در وزارت خزانه داری فرانسه و مدتی طولانی در موسسات آموزشی این کشور مشغول فعالیت آکادمیک بوده است و عملا هیچگونه سابقه فعالیت در نظام بانکداری نداشته است.
ماریو دراگی ایتالیایی سومین رئیس بانک مرکزی اتحادیه اروپا بود که به عنوان یک اقتصاددان سالها در بانک جهانی و پس از آن در وزارت خزانه داری ایتالیا مشغول کار بوده است. وی تنها به مدت ۵ سال در موسسه مالی گلدمن ساکس آمریکا به حرفه بانکداری مشغول بوده است. در عین حال دراگی پیش از انتصاب به سمت رئیس کل بانک مرکزی اتحادیه اروپا، به مدت ۵ سال مسئول مهمترین نهاد تصمیم گیری درخصوص سیاستهای پولی دولت ایتالیا بوده است. دراگی از اوایل سال جاری میلادی به عنوان نخست وزیر ایتالیا انتخاب شده است.
خانم کریستین لاگارد، سیاستمدار و حقوقدان فرانسوی چهارمین رئیس بانک مرکزی اتحادیه اروپاست که از اواخر سال ۲۰۱۹ میلادی و پس از ۸ سال ریاست صندوق بینالمللی پول، عهده دار این سمت شده است. لاگارد پیش از این سابقه وزارت کشاورزی و همچنین اقتصاد فرانسه را نیز در کارنامه دارد و هیچگاه به طور مستقیم به فعالیت بانکداری مشغول نبوده است.
رئیس بانک مرکزی روسیه هیچگاه بانکدار نبوده است
در روسیه نیز خانم الویرا نابیولینا، به عنوان یک اقتصاددان رئیس بانک مرکزی این کشور است. وی به استثناء دو سال، تمامی عمر کاری خود را در بخش های دولتی سپری کرده است. از سال ۲۰۰۰ میلادی و با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین، نابیولینا ۳ سال به عنوان مشاور وزیر تجارت و توسعه اقتصادی، ۴ سال به عنوان رئیس مرکز توسعه استراتژیک، ۵ سال به عنوان وزیر تجارت و توسعه اقتصادی و در نهایت از سال ۲۰۱۲ تا به حال به عنوان رئیس بانک مرکزی فعالیت کرده است. نکته جالب توجه اینکه وی هیچگونه فعالیت بانکی در کارنامه ندارد.
هماهنگی رئیس بانک مرکزی روسیه با دولت یکی از دلایل اصلی عبور نسبتا موفقیت آمیز این کشور از بحران ناشی از تحریمهای مالی و بانکی آمریکا و اتحادیه اروپا، در سال ۲۰۱۴ و درپی الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه بوده است.
«استقلال از نظام بانکی» مهمترین لازمه موفقیت رئیس بانک مرکزی
در شرایط فعلی اقتصاد ایران، تخلفات متعدد و متنوع بانکها از قواعدی که از سوی بانک مرکزی ابلاغ میشود، یکی از مشکلات اساسی کشور است و اثرات آن در اضافه برداشتهای بی ضابطه بانکها، ضررهای کلان از فعالیت بانکی (دریافت سپرده و اعطای تسهیلات)، عدم حمایت از فعالیتهای تولیدی و زیان انباشت گسترده نمایان است. مهمترین دلیل شکل گیری و تداوم این تخلفات گسترده، نبود عزم جدی در رئیس بانک مرکزی برای نظارت مسئولانه بر عملکرد بانکهاست.
در چنین شرایطی یکی از مهمترین معیارها در انتخاب رئیس کل بانک مرکزی باید «استقلال از شبکه بانکی» باشد و لازم است به جای یک «بانکدار» فردی برای این سمت بسیار مهم انتخاب شود که با هدفهای ملی آشنایی دارد و بیش از آنکه به دنبال «استقلال از دولت» باشد، تلاش میکند بر عملکرد شبکه بانکی به طرزی مسئولانه نظارت کند و از تخلفات پرشمار آنها جلوگیری نماید.
تجربه دیگر کشورها نشان میدهد انتخاب یک رئیس مناسب برای بانک مرکزی میتواند نقش این نهاد را در توسعه کشور و حل مشکلات اقتصادی، خصوصا در شرایط تحریم، به کلی تغییر دهد. در واقع اگر قرار بر این است که بانک مرکزی نقشی فعال و سازنده در هدایت منابع مالی به سمت فعالیتهای تولیدی، کمک به کاهش میزان فرار مالیاتی از طریق رصد تراکنشهای بانکی، بهبود وضعیت وخیم ترازنامه بانکها، اصلاح شیوههای معیوب بنگاهداری بانکها و ضابطه مند نمودن خلق پول بانکها داشته باشد، حتما باید رئیس آن به این نگاه اعتقاد داشته باشد؛ درحالیکه فردی که صرفا در بخشهای بانکی مشغول به کار بوده، فاقد چنین ویژگیهایی است و صرفا از زاویه یک بانکدار به مسئله نگاه میکند و چالشهای واقعی کشور از دید وی پنهان میماند.
انتهای پیام/ پول و بانک