به گزارش مسیر اقتصاد عوامل اقتصادی و روانشناختی مختلفی بر تمکین مالیاتی اثرگذارند. دو عامل عدالت مالیاتی و فرهنگ و هنجارهای اجتماعی از جمله عوامل روانشناختی است که به عنوان نقش مکمل در کنار سایر عوامل بر سطح تمکین مالیاتی تاثیر دارد.
هنجارهای اجتماعی و فرهنگ مالیاتی انگیزه فرار مالیاتی را کاهش میدهد
بینشهای اقتصاد رفتاری در دو حوزه تحقیقاتی گسترده پذیرفته و اجرا شده است. یک حوزه تمرکز خود را بر عامل فردی (هنجارهای شخصی) قرار داده است، در حالی که دیگری به تجزیه و تحلیل ملاحظات گروهی و عمدتاً هنجارهای اجتماعی میپردازد.
مفهوم «هنجارهای اجتماعی» به عنوان یک عامل تمکین مالیاتی توسط بسیاری از محققان در این زمینه مورد مطالعه قرار گرفته است. با این حال، برخی از محققان این اصطلاح را به عنوان «قوانین و استانداردهایی که توسط اعضای یک گروه درک می شود و رفتار اجتماعی را بدون زور قانون هدایت و یا محدود میکند» تعریف کردند.
گروهی دیگر از محققان مطالعهای را در مورد تنوعهای شناسایی نشده بین کشوری در نرخهای تمکین، به دلیل تفاوتهای هنجارهای اجتماعی انجام دادهاند. بسیاری از محققان به هنجارهای مختلف اجتماعی در ارتباط با فرهنگ پرداخت مالیات اشاره کرده اند.
نتایج تحقیقات به طور کلی نشان میدهد که هنجارهای اجتماعی در تمکین مالیاتی نقش دارند، همچنین بر نیاز به تمایز دقیق این اصطلاح تأکید میکنند. هالسورث و همکاران در یک آزمایش میدانی طبیعی در مقیاس بزرگ که در بریتانیا بر روی بیش از ۲۰۰ هزار نفر انجام شد، دریافتند که پیام های هنجار اجتماعی به طور مداوم بر رفتار تمکین مالیاتی تأثیر میگذارد.
در تحقیق دیگری نشان داده شده است که هنجارهای اجتماعی می توانند به طور قابل توجهی موجب افزایش مودیان مالیاتی شوند. محقق این پژوهش با پیوند دادن هنجارهای اجتماعی و فرهنگ مالیاتی نتیجه می گیرد که «افزایش هنجارهای اجتماعی هزینه های اخلاقی رفتار غیرقانونی را افزایش می دهد و بنابراین، انگیزه های فرار مالیاتی را کاهش می دهد.»
در تجزیه و تحلیل تمکین مالیاتی، مطالعات متعددی یافت شد که نقش نگرشها را ترکیب و بررسی میکردند، اگرچه همیشه به این عنوان برچسب زده نمیشدند. آلم و همکاران در تحلیل خود از عوامل فراتر از صرفاً اقتصادی، دریافتند که نگرش ها به طور مکرر به عنوان منبع فرهنگ مالیاتی شناسایی شده است. این با مطالعه اشمولدرز (۱۹۵۹) مطابقت دارد، که نشان داد فرهنگ مالیاتی در نگرش نسبت به تمکین مالیاتی و فرار مالیاتی منعکس میشود. تورگلر (۲۰۰۶) فرهنگ مالیاتی را به عنوان «انگیزه درونی» برای انجام تعهدات مالیاتی تعریف کرد. با این حال، برخی از محققان، فرهنگ مالیاتی را به عنوان یک اصطلاح جامع در نظر می گیرند که شامل تمام تمکین مالیاتی مشاهده شده است.
فرهنگ مالیاتی باید مکمل، نه جایگزین سایر عوامل تعیین کننده تمکین مالیاتی باشد
برخی از محققان به طور تجربی نشان دادند که ترکیب فرهنگ مالیاتی در مدلهای تمکین مالیاتی مؤثر است. بسیاری از مطالعات دیگر نشان دادند که نگرش مالیات دهندگان به طور قابل توجهی با رعایت مالیات همبستگی مثبت دارد. آنها همچنین استدلال میکنند که فرهنگ مالیاتی باید مکمل، نه جایگزین، سایر عوامل تعیین کننده تمکین مالیاتی باشد.
OECD در گزارش سال ۲۰۱۹ خود به تعاملات پیچیده بین فرهنگ مالیاتی و سایر محرک های تمکین مالیاتی اشاره می کند، در حالی که کاربرد فزاینده اخیر اقتصاد رفتاری در زمینه تمکین مالیاتی نشان می دهد که ادارات مالیاتی به دنبال استفاده از دانش اخلاق مالیاتی برای بهبود تمکین هستند.
عدالت مالیاتی یک عامل تعیین کننده چند بعدی برای تمکین است
اگرچه «عدالت مالیاتی» در دهه ۱۹۸۰، به عنوان یکی از متغیرهای کلیدی در رفتار تمکین تعریف شد، اما بعداً عدالت مورد توجه سایر محققان نیز قرار گرفت. همانطور که ریچاردسون و ساویر (۲۰۰۱) اشاره کردند، مطالعات مربوط به ادراک انصاف و عدالت و ارتباط آنها با رفتار تمکین مالیاتی در حال افزایش بود، اما تعداد آنها هنوز برای به دست آوردن نتایج قطعی ناکارآمد بود. همین محققان در ادامه به این نتیجه رسیدند که اهمیت ادراک عدالت و انصاف را نباید در تحقیقات آینده نادیده گرفت.
به طور کلی پذیرفته شده است که عدالت یک عامل تعیین کننده چند بعدی است که شامل ابعاد عمودی، افقی، رویه ای، توزیعی و شایستگی است. تحقیقات در زمینه تمکین مالیاتی اغلب به عدالت توزیعی و عدالت رویهای می پردازد.
محققان توافق دارند که اگر شهروندان تخصیص تکالیف و مزایای مالیاتی را منصفانه و عادلانه بدانند و اگر از کیفیت خدمات عمومی راضی باشند، در نتیجه تمایل بیشتری برای اطاعت داوطلبانه از قوانین و مقررات مالیاتی نشان میدهند.
«اعتماد به حاکمیت» با تمکین مالیاتی رابطه قوی دارد
برخی محققان در تحقیق خود، که با هدف شناسایی زمان و چرایی تأثیر مثبت عدالت رویهای بر تمکین مالیاتی داوطلبانه، دریافتند که اعتماد به مقامات ممکن است پیش نیاز اصلی این پدیده باشد. لذا اعتماد به سازمانهای دولتی سهم قابل توجهی در بررسی تمکین و اثرات آن داشت.
آنها در مقاله خود تفاوتهایی را در سطوح اعتماد بر اساس تعاملات شهروندان با سازمانها کشف کردند. به عبارت دیگر، اعتماد به سازمانهای دولتی خروجی (آنهایی که کالاها و خدمات عمومی را ارائه میکنند) رابطه مثبت و قویتری با فرهنگ مالیاتی نسبت به اعتماد به یک سازمان دولتی ورودی دارد.
منبع: پایگاه علمی-تخصصی MDPI
انتهای پیام/ مالیات