۰۹ فروردین ۱۴۰۳

رهبر معظّم انقلاب: علاج برون رفت از مشکلات کشور «اقتصاد مقاومتی» است.

شناسه: ۱۳۴۴ ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۶ دسته: تولید کارشناس: محمد امینی رعیا
۱

حضور مردم در اقتصاد نیازمند بهبود شرایط توسط حاکمیت است تا مردم مایل و قادر به تولید و سرمایه گذاری در اقتصاد باشند و در این زمینه حرکت کنند. در واقع نقش اصلی حاکمیت و دولت در مردمی کردن اقتصاد، تسهیل گری و سکان داری و هدایت و حمایت هوشمندانه است که تصدی گری دولت در حوزه های مختلف، کاملا بر خلاف این اهداف است.

به گزارش مسیر اقتصاد همواره از اطرافیان می شنویم که زمان انقلاب و اوایل آن، همچنین در دوران دفاع مقدس، در میان مردم و حتی خانواده هایی که شهید داده بودند شور و هیجان خاصی بود و همه اقشار جامعه با انگیزه مسائل کشور را پیگیری و تا آنجا که می توانستند در آن نقش آفرینی می کردند. با این حال رفته رفته این شور و هیجان و انگیزه مردم کاهش یافت تا جایی که کسانی که در آن دوران نیز زندگی می کردند، اعتراف می کنند که امروز با گذشته خیلی متفاوت است. مردمِ امروز مانند مردمِ آن روزها پیگیر مسائل کشور نیستند، دنبال اتفاق هایی که می افتد را نمی گیرند و حداکثر حضور و نقش آفرینیشان در تظاهرات و راهپیمای هاست و غیر از آن، هر کسی سرش در کار خودش است و اقتصاد مردمی شکل نگرفته است.

آن روزها مشکلات زیادی وجود داشت؛ هرج و مرج ناشی از انقلاب، گروه های مختلف و دعواهای سیاسی، پس از آن جنگ و فشار اقتصادی و عاطفی وارد بر مردم ناشی از جنگ، کاهش سطح رفاه و آسایش و … از جمله مشکلات سالهای انقلاب و پس از آن بود اما باز از قدیمی ها می شنویم که با آن شرایط هم مردم کمتر اعتراض می کردند و با وجود آن همه مشکلات، رضایت داشتند و با انگیزه زندگی می کردند.

با نگاه به این مسائل، این سوال پیش می آید که چه عاملی سبب شده بود تا این همه انگیزه نقش آفرینی در مردم با وجود مشکلات فراوان کشور در آن روزها باشد؟ شاید بتوان عوامل مختلفی اعم از مسائل فرهنگی، حال و هوای اول انقلاب، تغییرات گسترده، کوچک بودن جامعه و … را به عنوان پاسخ این سوال مطرح کرد اما اگر بخواهیم پاسخی دقیقتر به این پرسش بدهیم، باید گفت که این حضور مردم در اداره جامعه بود که این انگیزه و شوق نقش آفرینی را در آنها ایجاد کرده بود.

چه در زمان انقلاب و قبل از آن و چه بعد از انقلاب و زمان جنگ، عمده کارهایی که در کشور انجام می شد به وسیله مردم صورت می گرفت. حضور در تظاهرات گسترده قبل از انقلاب، هزینه کردن از جان و مال برای پیروزی انقلاب، نهضت سوادآموزی بعد از انقلاب، شرکت در پنج انتخابات مختلف در سال بعد از انقلاب، حضور گسترده گروه های مردمی در جنگ، کمک مالی به جنگ، جهاد سازندگی بعد از جنگ و … همه و همه فعالیت هایی بودند که کاملا مردمی، با استفاده از سرمایه و نیروی کاری و مدیریتی مردم صورت می پذیرفت و لذا مردم خود را مالک این کارها می دانستند؛ این احساس مالکیت در مردم انگیزه ایجاد می کرد و باعث می شد تا با شوق و تلاش مداوم فعالیت کنند، کاستی ها را برطرف کنند و در شرایط سخت کشور، با شادی و رضایت به زندگی بپردازند.

اما هرچه از پایان جنگ گذشت، امکان حضور مردم در اداره کشور در حوزه های مختلف چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی کاهش یافت. شرایط کشور به ثباتی نسبی رسید و فعالیت های اقتصادی گسترش یافت اما این فعالیت ها را یا دولت می توانست انجام دهد یا سرمایه داران بزرگ؛ در نتیجه فرصتی برای نقش آفرینی مردم در این زمینه ایجاد نشد و هر چه می گذشت، مردم از روزهایی که مستقیما در اداره کشور نقش داشتند به روزهایی می رسیدند که حضورشان در اداره کشور به انتخابات چند سال یکبار و حضور در تظاهرات و راهپیمایی های سالیانه کاهش یافته بود.

اگر در سالهای اول انقلاب با وجود جنگ، فراری شدن بنی صدر، گروهک های مختلف ضد انقلاب و … خللی در مسیر انقلاب صورت نگرفت، به واسطه حضور مردم بود. در مقابل اگر امروز می بینیم که دشمن با هدف قرار دادن اقتصاد کشور و وضع تحریم های ظالمانه توانسته سرعت حرکت کشور را در مسیر پیشرفت کاهش دهد به سبب همین عدم حضور مردم در اقتصاد کشور و دولتی و سرمایه داری بودن اقتصاد است که باعث شده به جای یک جبهه گسترده مردمی در اقتصاد، یک نقطه موثر و بزرگ عمدتا دولتی و وابسته به نفت در اقتصاد وجود داشته باشد که دشمن نیز این نقطه را تشخیص داده و در حال زدن آن است.

حضور مردم در اداره جامعه در همه عرصه ها که بسیار مورد تاکید مقام معظم رهبری نیز هست، سبب ایجاد انگیزه در مردم جهت پیشبرد اهداف کشور می شود و باعث می شود تا در مردم دلبستگی و دلسوزی نسبت به وضعیت کشور وجود داشته باشد. اگر مردم در اداره جامعه نقش داشته باشند، در شرایط سخت و دشوار نیز رضایت دارند و فشارها سبب نمی گردد دست از حمایت کشور بردارند. حضور مردم در اداره جامعه سبب می گردد تا نقاط موثر در کشور افزایش یابد و دشمن مجبور شود به جای اینکه تنها یک نقطه یعنی دولت را مورد هجوم قرار دهد، تمامی این نقاط را جهت ضربه زدن به جمهوری اسلامی مورد هجمه قرار دهد که عملا امکان پذیر نخواهد بود و در نتیجه به واسطه افزایش حضور مردم در اداره جامعه، آسیب پذیری کشور نیز کاهش خواهد یافت.

اگر جامعه را دارای چهار رکن سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بدانیم، تاثیرگذاری و حضور مردم در هر یک از این چهار رکن قابل تعریف است. مردم در رکن سیاسی جامعه با نقش آفرینی در انتخاب مسئولین و همچنین رد یا تایید تصمیمات کلان همچون قانون اساسی با حضور در انتخابات، در اداره کشور مشارکت دارند. از دیگر نقش آفرینی های مردم در عرصه سیاست، حضور در راهپیمایی ها و تظاهرات است که چهره سیاسی مطلوبی از کشور در دنیا ترسیم می کند.

در رکن اجتماعی جامعه، مردم به عنوان کمک رسان و در قالب گروه ها و تشکل های مردمی، به حاکمیت و سایر مردم در حل مشکلاتشان کمک می کنند. برای مثال، شهرداری برای کاشت پنج هزار راس درخت در یک پارک جنگلی، باید هزینه زیادی را بپردازد اما می تواند با استفاده از کمک گروه های مردمی و محلی، این کار را در زمانی کمتر و بدون هزینه انجام دهد؛ در مثالی دیگر مردم می توانند به عنوان گروه های مختلف در سوانح طبیعی در محل حادثه حضور یافته و کمک رسانی کنند. نقش دیگر مردم در رکن اجتماعی جامعه به عنوان ناظر است؛ نظارت مردم بر نهادهای حاکمیتی و دولتی جهت بهبود خدمت رسانی، نظارت مردم بر بنگاه های اقتصادی جهت جلوگیری از فساد و گران فروشی، نظارت مردم بر مردم که در اسلام تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر مطرح می شود، از جمله مصادیق حضور و مشارکت مردم در رکن اجتماعی جامعه است که جایگزین دیگری ندارد.

در رکن فرهنگی جامعه، مردم به عنوان مروج فرهنگ ایرانی و اسلامی می توانند مشارکت داشته باشند. با اینکه نهادهایی جهت انجام این مهم وجود دارد اما تجربه این نهادها نشان داده است که تا زمانی که مردم از دل جامعه برنخیزند و به فرهنگ صحیح روی نیاورده و آن را ترویج نکنند، افزایش بودجه این نهادها تاثیر قابل توجهی در فرهنگ سازی نخواهد داشت. لذا مردم به عنوان عامل مهمی که می توانند با سبک زندگی خود و حضور در گروه های مختلف، مروج فرهنگ باشند مطرح می شوند. برای مثال نحوه لباس پوشیدن، نحوه رفتار و برخورد و … مصادیقی است که گروه های مردمی می توانند به ترویج آن بپردازند.

در رکن اقتصادی جامعه نیز، حضور مردم می تواند به عنوان تولید کننده، سرمایه گذار و مصرف کننده موثر واقع شود. مردم و گروه های مردمی به عنوان تولیدکننده در قالب های مختلف می توانند حضور پیدا کرده و به این شکل در اقتصاد کشور نقش داشته باشند؛ در واقع گروه های مردمی با اطلاع از نیازهای کشور می توانند در کارگاه های کوچک و بزرگ، در این زمینه تولید داشته باشند. همچنین مردم می توانند به عنوان سرمایه گذار، به جای سرمایه گذاری در بانک در پروژه های بزرگ و ملی سرمایه گذاری کنند تا علاوه بر سوددهی، نیاز حاکمیت به منابع مالی را کاهش دهند. مردم به عنوان مصرف کننده نیز با استفاده از الگوی مصرف صحیح می توانند به کاهش مصرف در کشور کمک کنند.

با بررسی چهار رکن جامعه مشاهده شد که حضور مردم در عرصه ها و ارکان مختلف کشور، زمینه ایجاد تحول و پیشبرد کارها را فراهم می کند و در این زمینه حاکمیت وظیفه فراهم کردن شرایط حضور مردم در این عرصه ها را دارد. با این حال آنچه امروز بیش از سایر مسائل اهمیت دارد، حضور مردم در اقتصاد است؛ آنچه که تحت عنوان مردمی کردن اقتصاد از جانب مقام معظم رهبری مطرح شده است و از شاخص های اصلی ایجاد اقتصاد مقاومتی نیز هست که به ایجاد پایداری در جمهوری اسلامی و قدرتمندشدن آن می انجامد.

اگر تحریم های دشمن توانست در حوزه اقتصادی کشور را دچار مشکل کند، به این دلیل بود که بزرگترین عامل اقتصادی کشور دولت بود که با حجم گسترده در اقتصاد حضور داشت. این سبب گردید تا دشمن با محدود کردن دسترسی های دولت، به اهدافش در فشار به مردم دست پیدا کند تا بتواند حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را وادار به کوتاه آمدن از آرمان هایش کند. این در حالیست که اگر اقتصاد ما اقتصادی مردمی بود و مردم در آن حضور موثری داشتند، دیگر دشمن نمی توانست از تحریم های اقتصادی نتیجه بگیرد.

در نتیجه باید گفت که مردمی کردن اقتصاد، سپردن کارها به مردم و حضور بهینه و موثر آنها در اقتصاد به عنوان تولیدکننده، سرمایه گذار و مصرف کننده، سبب تحقق اقتصاد مقاومتی و افزایش پایداری کشور می گردد.

با این وجود تا کنون آن چیزی که از مردمی کردن اقتصاد تحت عنوان خصوصی سازی در فضای سیاستگذاری کشور مطرح شده است، این بوده که دولت آنچه تحت تصدی دارد را واگذار کند که همواره در اکثر موارد با شکست مواجه شده است. در واقع باید گفت که خصوصی سازی همه ی پازل مردمی کردن اقتصاد نیست. مردم برای حضور در اقتصاد اول باید انگیزه پیدا کنند (مایل شوند) و سپس توان پیدا کنند (قادر شوند). اینکه شرایط اقتصاد مناسب باشد، محل سرمایه گذاری وجود داشته باشد، سودآوری مناسب باشد و مواردی از این دست، مردم را مایل به حضور در اقتصاد می کند؛ بهبود فضای کسب و کار، کاهش ریسک ها، توانایی تامین مالی و مواردی از این دست نیز جزو مواردی است که به توانمند کردن مردم جهت حضور در اقتصاد می انجامد.

در نتیجه حضور مردم در اقتصاد نیازمند بهبود شرایط توسط حاکمیت است تا مردم مایل و قادر به تولید و سرمایه گذاری در اقتصاد باشند و در این زمینه حرکت کنند. در واقع نقش اصلی حاکمیت و دولت در مردمی کردن اقتصاد، تسهیل گری و سکان داری و هدایت و حمایت هوشمندانه است که تصدی گری دولت در حوزه های مختلف، کاملا بر خلاف این اهداف است. همچنین واگذاری تصدی بدون فراهم کردن شرایط نیز به نتیجه نمی رسد و در نتیجه حاکمیت باید علاوه بر ایجاد شرایط حضور مردم در اقتصاد که سبب ایجاد انگیزه آنها می شود، به توانمندسازی مردم نیز بپردازد چرا که اگر مردم توان نقش آفرینی در اقتصاد را نداشته باشند، نمی توانند حضور موثری داشته باشند.

  1. باسلام واحترام
    من تهيه كننده صداوسيما هستم وبرنامه اي تحت همين عنوان اقتصادمردمي وحركت جهادي و تمدن اسلامي از زمان قديم تا حاضر درقالب سبك زندگي در دوران كنوني مي خواهم بسازم ،
    لطفا كارشناس مطلب فوق اقاي رعيا را ملاقات كنم و با ايشان مشورت كنم يا كارشناساني كه در راه قلم بدست هستند.
    تلفن ٠٩١٢٣٩٤٦٧٤٧ جعفريان
    باسپاس

    ۰۰


جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.