مسیر اقتصاد/ در امورات اقتصادی، این نیست که همواره یک طرف دولت باشد و طرف دیگر، بخش خصوصی. «مردم» بخش سوم اقتصاد هستند. ممکن است گفته شود این که حرف جدیدی نیست؛ مردم، همان «مصرف‌کنندگان» هستند؛ کارخانه‌ها تولید کالا میکنند، دولت سیاستگذاری میکند و مردم هم «مصرف» میکنند. خیر! بحث این است که مردم بیش از مصرف‌کننده بوده و بلکه یک بخش «سازنده اقتصاد» هستند. یعنی میتوانند در کنار دولت و بخش خصوصی، موتور سوم پیشرفت اقتصادی قلمداد شوند. همچنین این بحث، وسیع‌تر از مباحث مرسومی مانند توزیع ثروت و ایجاد رفاه است. صحبت از «پیشرفت» اقتصادی و نقش مردم در این پیشرفت است.
ادعای ما این است که مردم، یک رکن‌اند. مردم در کنار دولت و بخش خصوصی یک رکن هستند. در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، می گوییم مردم می توانند پیشران باشند و نواقص و کم کاری های دولت، بازار و نهادها را جبران کنند اگر این نقش را در اقتصاد برایشان قائل شویم. در کشور ما مردم در دو مورد به خوبی ایفای نقش مفید خود را در اقتصاد نشان دادند. یکی در نهضت سوادآموزی و دیگری در جهاد سازندگی.
نهضت سوادآموزی یک نهاد نیست. سازمانی نبوده با چند سال سابقه. یک فرمانی صادر می شود و بلافاصله بعد از آن نیروی مردم می آید پای کار برای جبران بی سوادی. مصادیق شناخت نیروی مردم چیست؟ هنگامی که نهضت سوادآموزی رخ می دهد، هیچ سازمان جدیدی شکل نمی گیرد. دانشگاه موازی ایجاد نمی شود. همان ظرفیت مردمی که در صحنه است بسیج می شود. فرمان امام که صادر شد، جلسات و هیئات، زمانهایی را برنامه ریزی کردند و آن را به آموزش اختصاص دادند. معلم، منابع درسی و … همه از آن جمع تهیه می شد. ستاد نهضت سوادآموزی هم به آنها که فرایند را طی کردند، مدرک داد. نیروی مردم کاملا نرم افزاری عمل می کنند. هر جا که سخت افزاری می شود، نهاد است، دیگر مردم نیست. در اینجا مردم به صورت خالص بحث می شوند یعنی ۷۰ میلیون جمعیت.
همچنین سال ۵۷، روستاها ۷۰ درصد جمعیت را به خود اختصاص داده اند و وضعیت بسیار بدی دارند. از طرف شاه توجهی به آنان نشده است. اتفاقاتی نظیر اصلاحات ارضی نیز بیشتر به آن ضربه زده است. فرمانی شکل می گیرد و جهاد سازندگی در ۲۶ خرداد ۵۸ شکل می گیرد و فردای آن روز مردم کار را شروع می کنند و جالب است که ۶ ماه بعد، نهاد آن شکل می گیرد. مسیر تحول جهاد سازندگی، از ساده ترین امور روستا شروع می شود که مثلا درو گندم است. گندم فراوان بوده اما نیروی کار نبوده. مردم می روند و به درو کمک می کنند. بعضا روحانیون هم پای کار می رفتند.
همین گندم به سیلو و سیلوسازی و به عبارتی توسعه تکنولوژی می رسد. صنعت سیلوسازی توسط همین مردم شکل می گیرد، نه وزارت جهاد کشاورزی. ماشین آلات کشاورزی، فناوری های صنعت لبنی که در آن زمان کاملا وارداتی بود، ایجاد شد و پیشرفت کرد.
شبانه روزی کار کردند و راه ۴۰ ساله را ده ساله طی کردند. همه مسائل روستا از جمله کشاورزی، بهداشت، آموزش، راه، فرهنگی و … همه از جهاد بود. اینکه می گویند مدل پیچیده چندبعدی جهاد که غربی ها بر رویش پایان نامه انجام می دهند، این است. خود رودررویی با نظام خان و از بین بردن خان، همه کار جهاد بوده که کار عظیمی هم بوده است. دو سال پیش، در پرینستون آمریکا شخصی را در مقطع دکتری، در یکی از دانشگاه ها، در یکی از رشته های بین رشته ای به کار گرفته اند با پنج استاد راهنما با تخصص های مدیریت، اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی و … و ۹ ماه به ایران آمد و مطالعه میدانی کرد تا به بررسی جهاد سازندگی و کارکرد آن بپردازند.
چنین فرصت هایی در اقتصاد، مخصوصا در حال حاضر زیاد است. این فرصت هایی که نقش مردم در پیشرفت اقتصادی و شرایط اقتصاد مقاومتی ایجاد می کند باید محور ورود مردم به اقتصاد باشد.
برای مثال کشور ما از لحاظ نیاز به پروژه های بزرگ زیربنایی، بسیار ظرفیت دارد و می‌گویند ایران بهشت پروژه‌ها است! مثلاً در بخش کشاورزی، نیازمند احیای ۱۸ میلیون هکتار اراضی مستعد کشاورزی هستیم که هنوز زیر کشت نرفته است. یعنی درست به اندازه زمین‌هایی که هم اکنون زیر کشت است همین مقدار هم زمین مستعد هست که کشت نشده است. بدیهی است احیای این حجم از اراضی نیازمند پروژه‌های بسیار بزرگی است.
در این بخش، روند مرسوم آن بوده است که دولت خود، با بودجه قطره‌چکانی خود، به انجام پروژه‌های زیربنایی بپردازد و یا اینکه یکباره کل امتیاز اجرا و بهره‌برداری پروژه‌ها را به شرکتهایی نه چندان دولتی و نه چندان خصوصی واگذار نماید؛ شرکتهایی که به صورت انحصاری و بدست مدیران سابقاً دولتی ایجاد شده و امتیازات را به نفع خود منحصر کرده‌اند. پروژه‌هایی از قبیل کشت و صنعت‌ها، خطوط ریلی، خدمات بندر و مانند اینها اکنون چه نسبتی با مردم منطقه خود دارند؟ مزیت‌های شبه‌انحصاری انبوه این پروژه‌ها که در پهنه کشور به وفور هست، به جیب مردم بومی می‌رود یا سرمایه‌داران تهرانی و اصفهانی و تبریزی و اراکی؟ در بازدیدی از بندرعباس، متوجه شدیم شرط استخدام نیرو در اسکله شهیدرجایی بندرعباس آن است که فرد، بندرعباسی نباشد! چراکه امتیاز بهره‌برداری بندر در دست شرکتی غیربومی بود و آنها هم می‌خواستند بدین شکل، احتمال اعتراض و اعتصاب نیروی کار به حداقل برسد.
سالهاست توسعه خطوط ریلی شرق کشور و بخصوص سیستان و بلوچستان به بهانه نبود مشارکت بخش خصوصی معطل مانده است. در حالی که می‌شد با ایجاد تعاونی‌های بزرگ و مشارکت سرمایه‌های مردم بومی، مسئله را حل کرد. اگر سرمایه‌گذار غیربومی به دلیل جذابیت مناطق دیگر و عدم توسعه‌یافتگی این منطقه، هنوز حاضر نیست سرمایه خود را به سیستان و بلوچستان بیاورد، مردم که هستند. همه جای کشور مردم پیدا می‌شوند! باید بدست مردم سپرد. فراخوان بزنید که می‌خواهیم یک شرکت سهامی عام با مشارکت مردم بزنیم تا این شرکت، متولی احداث و بهره‌برداری این خط بشود؛ ۸۰ درصد برای مردم بومی و ۲۰ درصد هم جای ورود برای سرمایه‌گذاران داوطلب از بیرون استان قرار دهید. دولت هم شرکتهای مهندسی و تجهیزات را هدایت کند تا در کنار این شرکت قرار گیرند و در قالب یک کنسرسیوم، مجری احداث خط شوند. بهره‌برداری از خط و منافع آن هم بصورت بلندمدت به همین شرکت مردمی واگذار شود. دولت می تواند پروژه های زیربنایی هر استان را با همین مدل متحول کند. ولی تاکنون این فرهنگ جا افتاده که مردم صرفا مصرف‌کننده هستند و تنها کاری که شاید بتوانند انجام دهند خرید اوراق مشارکت طرح‌ها است و این دولت است که باید تمام ظرفیت های زیربنایی کشور را احیا نماید. بدین شکل می بینیم امروز حدود ۴۰ هزار پروژه نیمه‌تمام و معطل‌مانده در کشور وجود دارد. چرا؟ چون دولت، توان خود و چند تا شرکت پیمانکار را می‌بیند، اما مردم را نمی‌بیند.
همچنین معضلات متعددی همچون شبه‌انحصارات، عدم نظارت، بی‌توجهی به حفظ منافع مردم، کیفیت پایین خدمات، تبعیض در پراکنش خدمات در پهنه کشور و موارد متعدد دیگر در بخش خدمات به چشم می‌خورد. بخش خدمات، مستقیما با مردم روبروست. همه مردم به خدمات حمل و نقل، خدمات مخابراتی، خدمات رفاهی، خدمات فرهنگی و غیره نیاز دارند اما در عمل شاهدیم تبعیض های بزرگی در پراکنش خدمات و نیز کیفیت آنها در کشور وجود دارد.
اگر واقعاً نیاز مردم محور توسعه خدمات باشد، آن وقت تعریف و طراحی طرح های خدماتی از اساس متفاوت خواهد بود. مثلا به جای اینکه دائما به گسترش خطوط راه‌آهن تهران- اصفهان، تهران- تبریز و مانند اینها توجه شود، ابتدا کریدور شرق یعنی راه‌آهن چابهار- مشهد احداث میشود. به جای آبرسانی به کشت‌وصنعت‌های دولتی نیشکر خوزستان، ابتدا شبکه آبیاری پایین دست سد کرخه جهت آبرسانی به چندصد هزار هکتار اراضی کشاورزان خوزستان در اولویت قرار می گیرد. به جای ساخت دریاچه مصنوعی و پارک آبی در تهران و مشهد و تبریز، کپرنشینی در کرمان و سیستان و … ریشه‌کن می شود. به جای برگزاری جشن‌های هزارویک‌شب در فرهنگسراهای تهران برای جماعتی محدود، دست کم در هر شهرستان کوچک، یک کتابخانه ایجاد میشود. به جای ایجاد مدرسه غواصی در هتل چهارستاره چابهار، بیماری مالاریای این شهر ریشه‌کن میشود. به جای ایجاد پیست اسب‌دوانی در ارگ جدید نزدیک عنبرآباد کرمان، فکری به حال دام‌های درحال تلف روستایی‌های این منطقه میشود.
بهترین روش کار ومدل را نهاد جهاد سازندگی به انجام رساند یعنی اولویت ها را خوب تشخیص دادند.
۱. از بخش های مخروبه روستاها ودورترین روستاها شروع به نفص بری نمودند. زیرساخت های روستاهای محروم را بهبود و ترمیم بخشیدند.
۲.آموزش را درمیان کشاورزان و روستائیان ترویج دادند تا کشاورزان محصولات را باهزینه وکیفیت بهتری تولید نمایند.
۳. بروکراسی دست و پاگیر را رها کرد وبه اصل کار یعنی حل مشکلات پرداختند.
۴. درمقابل دستاوردهای خود بی تکلف وساده زیستی مرام زندگی شان بود.
۵.مردم را درکارها و فعالیت ها مشارکت دادند وبه همکاری طلبیدند ، در کنار مردم و با مردم چه در موضوع ابادانی ر روستاها ،چه در دفاع مقدس وجای خالی شان بعد از دفاع مقدس در روستاها ، شهرستان ها هنوز احساس میشود. زیرا هنوزخیلی کارها رو زمین مانده مثل زیرسازهای مابین شهر و روستاها ، کانال های ابرسانی وبهبود قنات ، مدیریت آب وخاک ، آموزش های نوین و تبدیل روستاها به مراکز کار و فعالیت تولید فراوردهای بازار. ایجاد بازارهای محلی و روستایی.
۶. از بهترین فناوری و ابتکار و خلاقیت ،تجارب جمعی بومی ونظم استفاده و با کمترین هزینه وبه بالاترین دست اوردها رسیدند.
حذف پول در معامله / یا با کمبود پول چه کنیم؟
جانشین سازی مبادله توانمندی با توانمندی ( نوعی تعاونی مردمی)
جانشین سازی معامله دست به دست: در زمانی که مردم قدرت خرید ندارند ، استراتژیی عبور از فقر و رفع نیازهای محرومین
طرح معامله کالا با کالا وخدمات با خدمات بین عرضه کنند وتقاضا گر بعنوان یک طرح تعاونی در محله های کوچک ، در روستاها ، مناطق بومی بسیار خوب قابل استفاده است.
نمونه ومدل این استراتژی به" تاوش رینگ" دراروپا معروف است که درسالهایی که بحران اقتصادی رخ داد ، بوسیله محرومین که قدرت خرید نداشتند ابداع شد. زیرا قدرت خرید بعد از جنگ جهانی بشدت کاهش یافته بود .با این ابداع افراد کم درامد قادر بودند براحتی نیازهای خود را تامین سازند واز فقر عبور نموده وبر سطح رفاه زندگی خود بیفزایند.
الف. طرح معاوضه توانمندی ها ، دست به دست کردن توانمندی ها ، با عنوان " تاوش رینگ"
. یک دفتری با یک مدیر و دودستیار در ساعتی محدود یک یا دو بار در هفته در هر ده یا شهرستان تشکیل میشودتا کارها را سامان دهند. این مدیر ودودستیار نیز جزوء اعضای تاوش رینگ هستند و برای کار اداری شان پول نمی گیرند بلکه مثل همه برابر هر ساعت یک کوپن ۱۰ امتیازی می گیرند.
افراد بعنوان عضو ثبت نام میکنند. هرکدام از اعضاء یک لیستی از هر نوع کار وتخصص وخدماتی که توانایی انجامش را داراست می نویسد. این لیست همراه اسم و مشخصات وتلفن هر عضوی در سامانه ای و یا دفتری ثبت میشود.
بعد هرعضو برای هر یک ساعت کار یک کوپن ۱۰ واحدی از دفتر دریافت میکند. اعضایی که به خدمات او احتیاج دارند با او تماس میگرند واو با کارکردن چند ساعته بعنوان خیاط چند تا کوپن ده واحدی از دفتر دریافت میکند. در دور اول کار هرکس بتعداد ساعت هایی که کارکرده از دفتر کوپن ۱۰ واحدی دریافت میکند. ولی دردورهای دیگر این کوپن ها بین خود اعضاء معاوضه میشود. دراین معاوضه کاری که انجام میگیرد نوع تخصصی وخدماتی مهم نیست وفقط واحد معاوضه یک ساعت کاری است که مد نظر است.
بعد این خیاط مثلا به یک بنا احتیاج دارد .ازعضوی که بناست تقاصای کارمیکند او میاید چند ساعت برای خیاط کار میکند. برحسب ساعت تعداد مشخص کوپن از خیاط دریافت میکند. این بنا به یک لوله کش احتیاج دارد یکی از اعضاء که لوله کشی بلد است را دعوت میکند و برحسب ساعت کارش به او چند تا از کوپن های که بدست اورده را میدهد.این چرخه برحسب نیاز هر کدام از اعضاء با توجه به تنوع نیازشان وعرضه ایی که در لیست ارائه داده اند خود بخود میچرخد و پولی درکار نیست. یعنی یک ساعت کار خود ( عرضه ) + درمقابل یک ساعت کار دیگری( تقاضا). بسیاری از ساختارهای معاملاتی دست وپاگیر دراین طرح برچیده میشود و مبنا مبادله توانمندی مورد نیازدیگراعضاست ومتقابل اش هم همین است. نه پول. نه قواعد رایج و مرسوم.
ب. مبادله کالای مضاعف با کالای موردنیاز
هر چند وقت هم مثل جمعه بازار ما درسالنی ویا در خیابان محله ای درروستایی بازار معاوضه تشکیل مشود و هر کالا خوردودرشت که شهروندان لازم ندارند ودر خانه شان اضافی است به این بازارهفتگی آورده میشود وبا کالاهایی که افراد متقابل به ان نیاز دارند معاوضه میشود.
مثلا یکی دو سه تا پرده زیادی توخانه دارد ولی به قابلمه احتیاج دارد. کسی هست که پرده میخواد ولی چند تا قابلمه زیادی دارد. الف با ب معاوضه میکنند ودراین معامله پولی در کارنیست و هردو نیازشان با توجه به توافقی که باهم دارند تعمین میشود. البته این مدل برای محله های کوچک ، روستاها ، شهرستان ها قابل استفاده است.
برای شهرهای بزرگ مبادله با همین معیار یعنی بدون استفاده از پول باید سیستم های چند کاره کنترلی داشته باشد تا معامله عادلانه به سهولت و بدون اتلاف وقت با رضایت کامل دوطرفین انجام شود. طرح تاوش رینگ طرحی است تورم شکن و نوعی مبادله تعاونی وار بدون استفاده از پول است. برای روستاها وشهرستان و محله ها مفید هست .کسانی که کم درامد هستند میتوانند ازاین نوع روش برای بهبود وضع رفاهی خود استفاده نمایند.
بطور مثال لیست معاوضه توانمندی ها:
۱. رانندگی
۲. نقاشی
۳. امپول زنی
۴. خانداری
۵. خرید های خانه برای سالمندان
۶. پرستاری از بیمار وسالمندان
۷. خیاطی
۸. ارایشگری
۹. نجاری
۱۰. لوله کشی
۱۱. معاوضه محصول کشاوری با....
۱۲. تدریس کمک درسی
۱۳. فروشندگی
۱۴. نظافت خانه یا محل کار
۱۵. اشپزی
۱۶. پختن نان شیرمال و غیره
۱۷. پاک کردن سبزیجات و حبوبات سبز ، خشک کردن سبزیجات
۱۸. جوشکاری
وغیره . گاهی لیست معاوضه توانمندی از ۱۰۰ تا ۲۰۰ نوع توانمندی ما بین اعضاء نیز میرسد واز تنوع بسیار خوبی برخوردار است. با این طرح مردم کم درامد ، بیکارها بدون پول کاغذی مرسوم با سیستم خودشان میتوانند از یک زندگی مناسبی برخوردار شوند.
...................................
مبادله ومعاوضه توانمندی مساوی کارکرد مکانیسم پول است.
راههای کاستن تورم مبادله وایجاد چرخه توانمندی هاست
توانمندی الف ( عرضه) +توانمندی ب( تقاضا) ایجاد چرخه
یکی از مبادله ها میتواند شامل آموزش شغلی بدون ساختارهای فعلی باشد. یعنی یک نفر که بنا برساعت به یک نفر جوشکاری یاد میدهد و فرد مقابل به او لوله کشی یاد میدهد. که به طرح آموزش فنی دوقلو میتوان اسم گذاری کرد. مثال دیگر یکی به شما کشاورزی یاد میدهد ، شما به او حسابداری یاد میدهید. مقدار ساعت و غیره نکاتی است که دوطرف به شکل قرارداد با یکدیگر میتوانند عادلانه تنظیم کنند.
توانمندی های فنی ، علمی ، خدماتی با توانمندی دیگرهمانطور که بیان شد بشکل آموزشی نیز قابل مبادله هستند. استفاده از اماکن عمومی مساجد ، مدارس وغیره هزینه اجاره را حذف میکند و مناسب هستند زیر ا هزینه بر نیست.
در فیلمی از هندوستان میدیدم که یک معلم ریاضیات با یک تخته سیاه به کوجه های محل های فقیر نشین میرفت و به بجه های محروم درس میداد. اسم برنامه : من مدرسه را میبرم تو کوجه ها. این معلم ریاضی با طرحی نو تمام ساختارهای مانع را کنار گذاشته و مشکل ضعف ریاضی بجه های فقیر که نه پول داشتند مدرسه بروند نه پول معلم سرخانه ، با این روش در واقع جهادی مشکل آموزش و تعلیم این دسته محرومین را حل می کرد. تمام وسایل اش شامل یک تخته سیاه ، چند قطعه کچ و یک زیرانداز بود.
ذخایر و معادن عظیم توانمندی های نهفته یک کشور و استفاده از این چرخه دقیفا همان کارکرد پول وتولید ثروت را دارد.
هر جهادی وظیفه دارد یک فن به جهادی دیگر یاد دهد و یک فن از او یادبگیرد.
با توسعه وتبادل توانمندی ها ثروت وبرکت خدا وند برما فرود میاید وزمینه ایجاد عدالت اجتماعی فراهم میشود.
به امید توفیق شما غزیران
زمین خوار = شخص یا اشخاصی که نتواند یا نتوانند به موقع و به اندازه رشوه خود را به کارکنان ۱- اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان خنج ۲- امور آب شهرستان خنج ۳- اداره امور اراضی شهرستان خنج بپردازد یا بپردازند.
۱- حرف اینجانب از کودکی این بوده است که مقدار … متر مکعب از آبی که بیش از ۹۵ % از آبی است که در بارندگی ها باعث جاری شدن سیل و طغیان رودخانه در بخش محمله شهرستان خنج استان فارس می شود از محلی به نام بیدزرد در بالادست روستای ابوالفضل (ع) دهستان چاه طوس بخش محمله شهرستان خنج استان فارس جاری می شود آرزوی اینجانب از کودکی این بوده است تا جلو مقدار … متر مکعب آبی را که بیش از ۹۵ % از آبی است که در بارندگی ها باعث جاری شدن سیل و طغیان رودخانه در بخش محمله شهرستان خنج استان فارس می شود را در محلی به نام تنگه بیدزرد در بالادست روستای ابوالفضل (ع) دهستان چاه طوس بخش محمله شهرستان خنج استان فارس را با احداث بند یا سدی خاکی بگیرم تا این روزهای بارندگی در بخش محمله شهرستان خنج استان فارس را به پائیز و زمستان های طلایی و بهار و تابستان پرمحصول در بخش محمله شهرستان خنج استان فارس تبدیل کنم اینجانب از اینکه مقدار … متر مکعب از آبی که بیش از ۹۵ % از آبی است که در بارندگی ها باعث جاری شدن سیل و طغیان رودخانه در بخش محمله شهرستان خنج استان فارس می شود سهم خلیجی می شود که می خواهند نام آن را به جای فارس به نام جعلی عربی تبدیل کنند ناراضی هستم اینجانب حتی راضی نیستم تا سرریز مقدار … متر مکعب از آبی که بیش از ۹۵ % از آبی است که در بارندگی ها باعث جاری شدن سیل و طغیان رودخانه در بخش محمله شهرستان خنج استان فارس می شود که از محلی به نام بیدزرد در بالادست روستای ابوالفضل (ع) دهستان چاه طوس بخش محمله شهرستان خنج استان فارس جاری می شود سهم خلیجی شود که می خواهند نام آن را به جای فارس به نام جعلی عربی تبدیل کنند اینجانب در نظر دارم با تغییر مسیر سرریز مقدار … متر مکعب از آبی که بیش از ۹۵ % از آبی است که در بارندگی ها باعث جاری شدن سیل و طغیان رودخانه در بخش محمله شهرستان خنج استان فارس می شود که از محلی به نام بیدزرد در بالادست روستای ابوالفضل (ع) دهستان چاه طوس بخش محمله شهرستان خنج استان فارس جاری می شود را سهم دریاچه فصلی در شهر خنج شهرستان خنج استان فارس نمایم. بعد از آن می توانم روستای ابوالفضل (ع) دهستان چاه طوس بخش محمله شهرستان خنج استان فارس را به مقصد پائیزی زمستانی مسافران از سراسر کشور و فصل های بهار و تابستان پرمحصول تبدیل نمایم.
۲- حرف اینجانب از تاریخ ۱۳۷۰/۱۲/۲۲ تا تاریخ ۱۳۷۶/۰۷/۳۰ که کارمند اداره آب و فاضلاب شهری بخش خنج شهرستان لارستان شرکت آب و فاضلاب شهری استان فارس بوده ام از تاریخ ۱۳۷۶/۰۸/۰۱ تا تاریخ ۱۳۸۸/۱۲/۱۲ که کارمند شرکت آب و فاضلاب شهری کلان شهر شیراز استان فارس بوده ام یا از تاریخ ۱۳۸۸/۱۲/۱۳ تا هم اکنون که کارمند امور آب و فاضلاب شهری شهر صدرا شرکت آب و فاضلاب کلان شهر شیراز استان فارس می باشم یا در آینده که دوست دارم تا کارمند امور آب و فاضلاب شهری شهرستان خنج شرکت آب و فاضلاب شهری استان فارس باشم آرزویم پیگیری احداث تصفیه خانه فاضلاب شهری برای شهرهای خنج و فیشور بوده و می باشد آرزویم پیگیری احداث تصفیه خانه فاضلاب روستایی برای روستاهای واقع دراطراف دریاچه کفه خنج بوده و می باشد چون با آب مناسبی که از تصفیه فاضلاب شهرها و روستاهای اطراف دریاچه کفه خنج به دست می آید می توان و می شود کمربند سبزی را به طول ۱۸ کیلومتر و عرض ۸ کیلومتری در اطراف مساحت ۱۳۰ کیلومتری اطراف دریاجه کفه خنج احداث کرد و شهر خنج را به مقصد فصل های پائیزی و زمستانی مسافران از سراسر کشور و فصل های بهار و تابستان پرمحصول تبدیل کرد.
امام علی (ع) می فرمایند : کسی که آب و خاک یعنی نیروی طبیعی دارد و نیروی انسانی خود را برای بهره برداری به کار نمی بندد و با فقر و گدایی می گذراند نفرین و لعنت باد.
با سلام
اقتصاد مقاومتي را بايد با كمك گرفتن از جوانان دانشجو - استعداد هاي درخشاني كه هم اكنون در دانشگاه هاي كشور موج مي زند رونق بخشيد.
جوانان پرانرژي و آماده به كار در دانشگاه ها منتظر يك نظر و انديشه اقتصادي هستند.
در دانشگاه فني حرفه اي مثل دانشكده باهنر شيراز با وجود چند هزار مغز واستعداد و جوان آماده به كار و داشتن اساتيد با تجربه - داشتن امكانات كارگاهي و آزمايشگاهي فراوان چرا هيچ محصول صنعتي و شاخص توليد نمي شود.
در دانشكده شهيد باهنر شيراز كه همه تخصص هاي لازم يك جا جمع است. مي توان خط توليد گوشي تلفن همراه - و انواع رايانه ايجاد كرد.
ساخت انواع نرم افزار هاي ضروري فني مهندسي و مالي و اجتماعي .....
ساختن دستگاه ها و لوازم نقشه برداري - انواع دوربين و تجهيزات نقشه برداري
ساختن انواع تجهيزات آزمايشگاهي خاك - بتن - قير - آسفالت - سنگ - .....ميلگرد ....
با ايجاد ارتباط و تقسيم كار بين دانشكده هاي فني حرفه اي استان فارس مي توان محصولات صنعتي فوق العاده و ضروري توليد كرد.
اقتصاد مقاومتي از دانشگاه هاي صنعتي جان مي گيرد.
انواع محصولات صنعتي را مي توان با امكانات دانشگاهي توليد كرد.
مسلمان شهرك صنعتي - سرمايه گزاران از اين كار دانشكده فني حرفه اي استقبال خواهند كرد.
ما تا در حال محاصره اقتصادي و تحريم هستيم به اين توانايي ها نايل خواهيم شد.
بديهي است زماني كه كشور هاي صنعتي مثل چين به ارزاني و راحتي هر وسيله را به ما بفروشند و ايران هم برااحتي نفت بفروشد و دلار داشته باشيم هيچ وقت به صنعت و تكنولوژي دست نمي يابيم.
شرايط تحريم بهترين زمان براي تحول در دانشگاه هاي صنعتي است.
اين موقعيت خدادادي را نبايد از دست داد. نبايد جوانان با استعداد در دانشكده هاي صنعتي در آرزوي استخدام دولتي باشند.
اگر راه توليد كردن و روش ساختن محصولات گران قيمت وارداتي به دانشجويان به طور عملي آموخته شود . ديگر ياس و نا اميدي و سرگرداني از جامعه ما دور مي شود.
ساختن يك ماشين حساب كه ژاپن ۳۰ سال قبل به بازار ارائه داده است.براي دانشجويان و اساتيد ما هنوز غير ممكن است. ؟ !
ساختن يك سيسم عامل براي كامپيوتر بعد از اينكه ۳۰ سال است ما مصرف كننده هستيم هنوز رويا است؟!
ما از طريق ساختن نرم افزار - ساختن سيسم عامل - ساختن كامپيوتر - ساختن گوشي همران - ساختن لوازم صوتي - تصويري موفق خواهيم شد. اقتصاد مقاومتي شكل مي گيرد.
تا كي ما مصرف كننده انواع لوازم و تجهيزات الكترونيكي باشيم.
از يك جايي بايد شروع كرد.
بهترين زمان همين الان است كه شرايط تحريم سخت تر شده و توجيه اقتصادي ساخت محصولات خيلي خيلي ملموس تر شده است.
براي شروع از دانشكده فني مهندسي شهيد باهنر شيراز بايد شروع كرد.
در اين دانشكده همه امكانات و نيروها براي ساختن نرم افزار - سخت افزار - مهيا است.
توليد ثروت و توجيه اقتصادي جاي شك و ترديد براي ما نمي گذارد.
ساخت گوشي تلفن همراه يك تجارت پرسود است كه مي توان با كمك دانشجويان و اساتيد و تقسيم كار بين چند مركز دانشگاهي سريعا دست به كار شد.
يعني ما هنوز نمي توانيم يك دوربين تراز يابي كه فن آوري آن به ۱۰۰ قبل بر مي گردد توليد كنيم.
؟!...
اقتصاد مقاومتي يعني شكستن ديوار ياس و نا اميدي در بين دانشجويان و اساتيد دانشگاه هاي فني حرفه اي و صنعتي كشور.
سازمان آموزش فني حرفه اي كشور بايد پيش قدم شده و ازدانشكده فني مهندسي حمايت نمايد.
به اميد خدا
ما مستقل خواهيم شد. از لحاظ اقتصادي هم به استقلال خواهيم رسيد.
ان شاءالله
۹۷۰۷۱۲