بر اساس بیانات رهبر انقلاب اقتصاد مقاومتی
۱- یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است امّا منحصر به کشور ما هم نیست؛ یعنی بسیاری از کشورها، امروز با توجّه به این تکانههای اجتماعی و زیر و روشدنهای اقتصادیای که در این بیست سی سال گذشته اتّفاق افتاده است، متناسب با شرایط خودشان به فکر یک چنین کاری افتادهاند.
۲- بهترین راه حلّ مشکلات اقتصادی کشور است امّا معنای آن این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است ـ که یک مقداری از آن مربوط به تحریم است، یک مقداری از آن مثلاً مربوط به غلط بودن فلان برنامه است ـ نه، این مال همیشه است. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومسازی، محکمسازی پایههای اقتصاد؛ این چنین اقتصادی چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم، بارور خواهد بود و به مردم کمک میکند.
پنج اصل اقتصاد مقاومتی عبارتند از:
۱- درونزا است: یعنی از دل ظرفیّتهای خود کشور ما و خود مردم ما می جوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درونزا به این معنا است.
۲- برونگرا است: یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور می کنیم و محدود می کنیم در خود کشور؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه می شود.
۳- مردمبنیاد است: یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با ارادهی مردم، سرمایهی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. دولتی نیست: به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامهریزی، زمینهسازی، ظرفیّتسازی، هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ بهعنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت می کند، هدایت می کند، کمک می کند. آن جایی که کسانی بخواهند سوءاستفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را می گیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک می کند. بنابراین آمادهسازی شرایط، وظیفهی دولت است؛ تسهیل میکند.
۴- دانشبنیان است: یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده می کند، به پیشرفتهای علمی تکیه می کند، اقتصاد را بر محور علم قرار می دهد؛ اینکه گفته می شود دانشمحور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربهی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام دادهاند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهدهی اینها است.
۵- عدالتمحور است: یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایهداری ـ [مثل] رشد ملّی، تولید ناخالص ملّی ــ اکتفا نمی کند؛ در حالی که تولید ناخالص ملّی یک کشوری خیلی هم بالا می رود، امّا کسانی هم در آن کشور از گرسنگی می میرند! بنابراین شاخص عدالت ـ عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی در جامعه ـ یکی از شاخص های مهم در اقتصاد مقاومتی است، امّا معنای آن این نیست که به شاخص های علمی موجود دنیا هم بی اعتنایی بشود؛ نخیر، به آن شاخصها هم توجّه می شود، امّا بر محور «عدالت» هم کار می شود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست، بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن است.