به گزارش مسیر اقتصاد پول یکی از مهم ترین ابداعات تاریخ بشری است که نقشی بسیار تعیین کننده در تسهیل مبادلات و تحولات اقتصادی داشته و با گسترش و پیچیده شدن جوامع بشری بر نقش و عملکرد آن افزوده شده است.
پول به عنوان وسیله مبادله در تحول تاریخی اش، حالت های مختلفی به خود گرفته و از شکل کالایی که دارای ارزش مصرفی بوده، به صورت فلزی و سپس به صورت اعتباری تغییر شکل داده است.[۱]
با توجه به اهمیت پول در اقتصاد، متفکرین و اندیشمندان بسیاری درباره این مقوله بحث و نظریه پردازی کرده و دیدگاه های مختلفی را در این خصوص ارائه داده اند. شهید سید مرتضی آوینی یکی از این متفکرین است که دیدگاه های خود درباره پول را در کتاب توسعه تمدن غرب مطرح کرده است.
«پول» یک قرارداد اجتماعی است و ارزش ذاتی ندارد
شهید آوینی در این زمینه به بحث درباره چیستی پول و جایگاه آن در زندگی انسان پرداخته است و با طرح پرسش «پول چیست؟» آغاز می کند و در ادامه، به بررسی تفاوت بین پول امروز و پول گذشته می پردازد. آوینی در این باره می نویسد:
«میان پول امروز و پول گذشته، تفاوتی عمده وجود دارد که کمتر کسی بدان توجه دارد. پول های گذشته –سکه های طلا و نقره- هر چند ارزش استعمالی دیگری جز پول بودن نداشته باشند، اما باز هم فی نفسه دارای ارزش هستند. حال آن که پول امروز اعم از سکه یا اسکناس، فی نفسه دارای ارزش نیست. اگر یک روز این قرارداد عمومی که اسکناس ها را صاحب ارزش کرده، لغو شود، ناگهان همه مردم جز سیاستمداران فقیر می شوند. یکی از نویسندگان غربی اظهار شگفتی کرده بود که به راستی چگونه دولت ها توانسته اند ثروت واقعی مردم را با چنین کالای موهومی –پول- که فی نفسه هیچ ارزشی ندارد، مبادله کنند!»
پول به مبدا همه ارزش ها و بزرگترین هدف زندگی بشر تبدیل شده است
شهید آوینی در ادامه از تبدیل شدن پول به مبدا همه ارزش ها و بزرگ ترین هدف زندگی بشر انتقاد می کند. وی در توضیح این مطلب می نویسد:
«اگرچه پول اکنون فی نفسه هیچ ارزشی ندارد، اما در عین حال میزان همه ارزش ها است و این چنین، خود جانشین همه چیز است و جانشینی ندارد. بدین ترتیب پول می تواند مبدا همه ارزش ها قرار بگیرد و به راستی هم اکنون این امکان، ضرورت یافته است.
آن چه که انسان را به سوی کالاها و اشیای مختلف می کشاند، نیازهایی است که گاه حقیقی، اما اکثرا کاذب هستند و از اعتبارات انسان نتیجه شده اند و از آن جا که فقط پول است که می تواند همه نیازهای انسان اعم از حقیقی و کاذب را برآورده سازد، بنابراین پول مبدا همه ارزش ها می شود و به همه چیز معنا و مفهوم و ارزش می بخشد.
وقتی پول تنها وسیله ای است که انسان را به همه اهداف خویش می رساند، دیگر نمی توان آن را در حد یک وسیله نگه داشت و بالطبع پول جایگزین همه اهداف می شود و به هدف –و بلکه بزرگ ترین هدف- بشر تبدیل می شود. این بیماری ای است که هم اکنون همه جوامع بشر را مبتلا ساخته است؛ چرا که دیگر بشر نمی تواند بدون واسطه پول، کالاها و اشیا را مستقیما در برابر نیازهای خویش معنا کند.»
آوینی معتقد است که ماده گرایی بشر به اقتصاد در برابر سایر وجوه حیات بشر اصالت می بخشد و اصالت اقتصاد در شکل اصالت پول ظاهر شده است.
حاکمیت پول بر ادارات و کارخانجات کشور
شهید آوینی اصالت پول را تنها مقوم ساختار اجتماعی کشور قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می داند و معتقد است که آثار این مسئله، پس از انقلاب نیز در بین مردم و در سیستم ادارات و کارخانجات کشور باقی مانده است. وی در این باره می نویسد:
«وقتی پول تنها انگیزه ای باشد که انسان را به کار وا می دارد، دیگر کار معنای حقیقی خویش را از دست می دهد و به شر واجبی تبدیل می شود که باید هر چه بیشتر و سریع تر از آن خلاصی یافت.
بدون رودربایستی باید گفت که ادارات موروثی ما همگی بر همین محور شکل گرفته اند و کارمندان موروثی ما –به جز عده ای قلیل- همه برای پول است که کار می کنند و این چنین است که کار کردن دیگر معنای خود را از دست داده است. آنها منتظرند تا ساعات مشخص کار در اداره پایان پیدا کند و به خانه ها بروند و زندگی واقعی آن ها تازه از آن لحظه است که آغاز می شود.»
آوینی سیستم حاکم بر ادارات کشور را ناشی از بینش غربی می داند و معتقد است که این سیستم با نفی تمایزات حقیقی و روحی افراد سعی می کند آن ها را همچون پیچ و مهره هایی که یک سیستم کارخانه ای را می سازند، در یک سیستم اداری به کار وا دارند.
نفی هویت انسانی کارگران، حاصل نظریه آدام اسمیت در تقسیم کار
سید شهیدان اهل قلم درباره وضعیت کارخانجات کشور می نویسد:
«نظام کارخانه ای کنونی، کارگران را همچون اجزایی واحد از یک ماشین تصور می کند که هر یک عملکرد خاصی را در خدمت کلیت آن ماشین بر عهده دارند. انسان صاحب روح و جسمی است متحد با یکدیگر و اگر از مجموعه خلقت خاصی که انسان نام دارد، فقط جزئی از بدن او، دست، پا یا چشم او را به کار بگیرند، هویت حقیقی او را نفی کرده اند و نظام کارخانه ای امروز سراپا مبتلا بدین درد است.»
شهید آوینی تقسیم کار حاکم بر ادارات و کارخانجات کشور را ناشی از نظریات آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل می داند. به اعتقاد وی، هر چند نظریه اسمیت در تقسیم کار به انقلابی در زمینه اقتصاد منجر شد، اما این انقلاب اقتصادی به قیمت نفی هویت انسانی کارگران به دست آمده است.
در نظام اسلامی، اعتقاد و عشق انسان ها را به کار وا می دارد نه پول
سید مرتضی آوینی در ادامه تقسیم کار مکانیکی ناشی از سیستم غربی و تفکرات آدام اسمیت را با تقسیم کار در نظام اسلامی مقایسه می کند. وی در این باره می نویسد:
«در نظام اسلامی، کار هر کس مستقیما بر اعتقادات و تمایزات کیفی و روحی افراد بنا می شود و آن چه انسان ها را به کار وا می دارد، نه پول، که عشق است. مومن تابع اعتقاد خویش است نه اقتصاد و عمل او مستقیما بر نیت او است که بنا می شود.
در سیستم کارخانه ای، کارگر و کارمند پیوند اعتقادی خویش با کارش را از دست می دهد و بالاجبار فقط برای امرار معاش دست به کار می زند و از آن جا که همه احتیاجات او با پول برآورده می شود، این پول است که غایت آمال و مبدا و میزان همه ارزش ها می شود.»
آوینی در ادامه، به مقایسه نظام سرمایه داری با فضای دفاع مقدس می پردازد و می نویسد:
«عصر ما به راستی عصر شگفتی ها است. از یک سو، نظری به آن چه در درون آسمان خراش های وال استریت می گذرد، بیندازید و از سوی دیگر به صلواتی های جبهه نگاه کنید.
وقتی انسان بنیان کار و حیات خویش را بر اعتقاد خود بنا کند، نخستین چیزی که نقش محوری خود را از دست می دهد، پول است و درست به همین علت، انسان در محدوده جبهه اسلام به پول نیازی ندارد. در جبهه، دیگر به پول که همه چیز را به صورت قلابی و غیر حقیقی به یکدیگر پیوند می دهد، نیازی نیست و این چنین، اقتصاد پولی به اقتصاد صلواتی تبدیل می شود.»
حاکمیت سرمایه و دیکتاتوری اقتصاد مذموم است
شهید آوینی در انتها با تاکید بر این که هرگز قصد انکار نقش پول را ندارد، می نویسد:
«پول امروز که جانشین نقدین طلا و نقره شده است، هر چند بر خلاف نقدین دیگر فی نفسه دارای ارزش نیست، اما با این همه، نشان دهنده نسبت ارزشی فی ما بین اشیا است. البته این نسبت که در اختلاف قیمت ها ظاهر شده، با تغییر نظام ارزشی دگرگون می شود. اما به هر تقدیر، ضرورت وجود چیزی مثل پول که نسبت ارزشی بین اشیا از طریق آن ظاهر شود، قابل انکار نیست. آن چه مذموم است و به پول، قدرتی این چنینی بخشیده، حاکمیت سرمایه یا دیکتاتوری اقتصاد است که آن نیز خود نتیجه ماده گرایی بشر امروز است.»
پینوشت:
[۱]: کتاب اقتصاد پول و بانکداری؛ پرویز داودی و حسین صمصامی
انتهای پیام/ نظام مالی