مسیر اقتصاد/ برای فهم جایگاه نظریه پولی تولید نیاز است ابتدا به سایر مکاتب پولی اشاره شود؛ تا بتوان فهمید نظریه پولی تولید چه حرف جدیدی را مطرح میکند و وجه تمایز آن با سایر مکاتب و اندیشهها چیست و ناقص و یا مکمل آن دیدگاهها تلقی میشود.
در مطلب قبل مطرح کردید که نظریۀ پولی تولید رويكردی نوين برای تبیین جایگاه و اهمیت نظام پولی، در ارتباط با بخش واقعی اقتصاد است. اين نظريه مبتنی بر این ایده است که «چرخۀ تولید دارای ماهیتی پولی است». دلالت بسیار مهم نظریۀ پولی تولید این است که اگر پول جدید (خلق پول) بهسوی بخشهای دارای نیازِ اجابت نشده و نهادههای بلا استفاده و عاملیتهای توانمند و برخوردار از دانش فنی سوق داده شود، قادر به بهکاراندازی عوامل تولید و خلق ثروت و درنتیجه بهجاگذاری تأثیرات ماندگار بر بخش حقیقی است.
بهطورکلی در اقتصاد، برای عرضه پول، دو نوع نگاه وجود دارد: حالت برونزا؛ حالت درونزا.
برونزا بودن پول به چه معناست؟
در حالت برونزا، عرضه پول و حجم پول، وابسته به ذخایر کل بانک مرکزی است. در واقع در این حالت عرضه پول بهصورت عمودی است و میزان تغییرات حجم پول، وابسته به تصمیمات بانک مرکزی است؛ بهعبارتدیگر عرضه پول، علت سایر متغیرهاست.
دیدگاه های کلاسیکی، نئوکلاسیکی، کینزینها و پولگرایان و چرخه های تجاری در تحلیل خود، عرضه پول را به صورت برونزا در نظر میگیرند. این عده معتقدند که میزان عرضه پول از طریق بانک مرکزی و بدون توجه به فاکتورهای مؤثر بر بازار مالی تعیین می شود.
در این دیدگاه ها مخصوصاً در دیدگاه کلاسیکی، نئوکلاسیکی و پولگرایان، پول خنثی است یعنی افزایش حجم پول به صورت برونزا، صرفاً باعث افزایش قیمت ها می شود و بر روی متغیرهای حقیقی از جمله تولید و بیکاری تأثیرگذار نیست.
حجم پول به سادگی قابل قابل کنترل نیست
دسته دوم، طرافداران درون زا بودن پول هستند. درون زا بودن پول بدین معنا است که سیاست گذاران پولی نمی توانند حجم پول و نقدینگی را تعیین کنند، زیرا حجم پول یک متغیر برون زا نیست که بتوان آن را تنظیم کرد، بلکه حجم پول در این مدل، یک متغیر درون زا است که شبکه بانکی با دادن تسهیلات و بدون هیچ گونه محدودیتی، آن را خلق می کند و حجم نقدینگی را بالا می برد.
این عده اعتقاد دارند که مقامات پولی بهسادگی قادر به کنترل حجم پول در اقتصاد نیستند؛ زیرا عرضه پول با تقاضای اعتبار و درون بازار مالی تعیین میشود. میتوان در این نگرش گفت که عرضه پول معلول سایر متغیرهاست. در واقع تقاضایی برای پول به هر دلیل شکل میگیرد و شبکه بانکی مجبور است که به میزان تقاضا، پول عرضه کند. دیدگاههایی همچون اتریشیها و پساکینزیها این دیدگاه را دارند.
بانک ها محدودیتی برای خلق پول ندارند
با توجه به این دستهبندی، نظریه پولی تولید در دسته دوم قرار میگیرد و قائل به درونزایی پول است. به این معنا که عرضه پول وابسته به تصمیم بانک مرکزی نیست، بلکه تقاضای پولی صورت میگیرد و شبکه بانکی برای پاسخ به تقاضای پول، مجبور به خلق پول خواهد شد؛ بهعبارتدیگر محدودیتی برای خلق پول وجود ندارد و تا زمانی که تقاضا برای پول وجود داشته باشد، شبکه بانکی خلق پول را انجام خواهد داد.
حال مسئله این است که این خلق پولی که از طریق شبکه بانکی صورت می گیرد، را می توان در جهت تولید مورد استفاده قرار داد و از آن به عنوان یک ظرفیت استفاده کرد؟ و اگر پاسخ مثبت است، این اتفاق به چه شکل می افتد؟ در یادداشت های بعدی به این مطلب خواهیم پرداخت.
انتهای پیام/ نظام مالی