به گزارش مسیر اقتصاد نشست «ایران و تحریم در نظم نوین؛ مولفههای بازآفرینی قدرت» روز دوشنبه دهم آذرماه ۱۴۰۴، با حضور جمعی از اساتید و صاحبنظران این حوزه با میزبانی «مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاست جمهوری» برگزار شد. این نشست، اولین نشست تخصصی از دوازدهمین همایش سالانه اقتصاد مقاومتی بود که در بازه آبان تا اسفندماه سال جاری با موضوع «نظم نوین جهانی؛ بازآفرینی قدرت ایران» در حال برگزاری است. در اولین نشست از این همایش ابعاد نظم نوین جهانی و همچنین اثرگذاری تحریمها قبل و بعد از شکل گیری نظم نوین مورد بررسی قرار گرفت.
تحریم ایران حاصل تغییر در نظم جهانی است
محمدصادق ترابی فرد کارشناس اقتصاد بینالملل، در این نشست گفت: شرایطی که ایران ما در آن قرار دارد حاصل تغییر در نظم جهانی است. بنابراین آن روایتهایی که تحریمها را ناشی از سوءرفتار ایران علیه آمریکا میدانست خیلی سست شده است و همه اتفاق نظر دارند که تغییرات حاکم بر جهان این شرایط را به ایران تحمیل کرده است. پیش از این ایران کشوری بود که نفت میفروخت و همه مردم ایران از نظام اداری تا تمام اقتصاد ایران بر سر سفره نفت نشسته بودند. در سالهای اخیر تعداد استانها بسیار زیاد شد و واحدهای جغرافیایی بسیار کوچک شدند که دلیل آن این بود که بتوانند رانت بیشتری از مرکز بگیرند که محصول اقتصاد نفتی است. اما این کارکرد ایران عملا تغییر کرده است و امکان تداوم ندارد.
وی ضمن بیان اینکه معمولاً تحولات نظم جهانی با ارجاع به چین و روسیه توضیح داده میشود و گاه این روایتها نوعی تقابل با آمریکا تلقی میشود، افزود: اما باید بپذیریم که آمریکا در ایجاد تحول در نظم جدید جهانی بسیار فعالانه عمل میکند و نمیتوانیم نظم جدید را تنها پاسخ کشورها علیه نظم آمریکایی بدانیم. به طور مثال انقلاب نفت و گاز شیل آمریکا که ایران را از بازار جهانی نفت بیرون کرده است، یکی از اقدامات فعالانه آمریکا در نظم در حال شکل گیری است.
اتکاء به صادرات نفت برای نقش آفرینی در نظم جدید جهانی کافی نیست
کارشناس اقتصاد بینالملل ضمن تاکید بر اینکه ما با سئوالات بسیار بزرگ و جدی مواجهیم که تمام ابعاد زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد، گفت: دریچههای فرصت پیش روی ایران بسیار محدود است و ما به سرعت در حال از دست دادن فرصتها هستیم. به طور مثال انقلاب انرژیهای نو در حال شکلگیری است و کشورها در حال تبدیل شدن به قدرت در این حوزه هستند و ایران که نظم اقتصادی امنیتی اش در دنیا با نفت شناخته میشد، امروز به دلیل متنوع شدن تولیدکنندگان نفت و افزایش تولید انرژیهای نو، در حال تضعیف است و به تبع این روند موجودیت ایران به خطر افتاده است.
وی افزود: ایران در عرصه فناوریهای روز دنیا از جمله هوش مصنوعی نیز جایگاهی ندارد و این مسئله خود را در مواجهه با غرب نشان داده است. یا به عنوان مثال دیگر، سرمایهگذاری ایران در زنجیرههای ارزش سنتی، همچون خودرو، در حال افت ارزش است چراکه نظام تولید در زنجیرههای ارزش جهانی در حال تغییر است و از این باب نیز ایران به نوعی از کشورهای جهان و منطقه عقب افتاده است. بنابراین ایران همزمان با از کار افتادن نقش صادرات نفت، عقبماندگی فناورانه، محدودیت در زنجیره ارزش و تضعیف موقعیت امنیتی روبهرو است.
کاهش اثرگذاری تحریمها؛ تنها نقطه نوید بخش در جایگاه جهانی ایران
ترابیفرد ضمن بیان اینکه به میزانی که یک اقتصاد بزرگتر میشود، ابزارهای امنیتی و ارتباطی اش هم متنوعتر و پیچیدهتر میشود، گفت: ایران که پیش از این نیز در برقراری روابط با قدرتها بدون ابتکار عمل کردهاست در دوره پیچیدهتر شدن روابط، کار به مراتب سختتری در پیش دارد. اما نکته نویدبخش اینکه هرچه کار ما در حال سختتر شدن است، کار دشمنان ما نیز در حال سختتر شدن است. به طور خاص درخصوص تحریمها، منفعت طرف ثالث که آمریکا در تحریمها با آن بازی میکرد، در حال ارزیابی مجدد است و قدرت قبل را ندارد.
وی افزود: مغز اصلی تحریمها، تحریم مالی است که بستر اثرگذاری دیگر تحریمها نیز هست. اینکه اثرگذاری تحریمهای آمریکا علیه ایران به مراتب بیشتر از تحریمهای سازمان ملل است به همین واقعیت برمیگردد. امروز در دانشگاههای غربی نتایج تحقیقات نشان میدهد که نظم مالی مبتنی بر دلار در حال تغییر است و کشورها در حال ترویج ارزهای ملی خود هستند. به طور خاص چین به وسیله توسعه کریدورها در حال بازآرایی ابزارهای مالی خود در ائتلافهای مختلف با حضور کشورهای مختلف هستند. بنابراین امروز عرصه نقش آفرینی ایران فراهم است و ما باید به سمت خنثی کردن تحریمها حرکت کنیم و ابتکار عمل داشته باشیم.
تلاش بینتیجه ایران برای رفع یا دور زدن تحریمها
این کارشناس اقتصاد بینالملل راهکارهای ایران در مواجهه با تحریمها در حدود ۱۲ سال گذشته را بینتیجه دانست و ادامه داد: در این دوره ما چند مسیر را آزمایش کردیم؛ یکی از این مسیرها این بود که جایگاه گذشته را از غربیها تمنا کنیم که حاصل آن برجام بود و با فعال شدن ماشه عملا عدم کارایی آن نمایان شد. برجام یک توافق امنیتی با غرب بود که در چارچوب حقوقی طراحی شده بود. عدم کارکرد برجام دو فرضیه را باطل کرد و نشان داد مشارکت با غربیها در دوره کنونی ممکن نیست و نباید اهدافمان را صرفا از جنبه حقوقی دنبال کنیم.
وی افزود: مسیر دوم، دور زدن تحریمها بود. از زاویه دید آمریکا، تحریم هدفمند این بود که مسیرهایی را بر روی ایران ببندد و به رفتار ایران جهت دهی کند. این رویه شامل تحریم هدفمند غرب و دور زدن تحریمها از سوی ایران، ساختار رسمی واردات و صادرات و فروش نفت ایران را تا حد زیادی نابود کرد و آن را به رویه غیر رسمی سوق داد. امروز رویههای الیگارشی در صادرات و واردات ایران، در اقلام اساسی و فروش نفت، جایگزین رویههای رسمی شده است که نشان میدهد تاحدود زیادی در این خصوص اهداف آمریکا محقق شده است. از بین رفتن حسابهای رسمی دولت در خارج از کشور نیز اثر دیگر دور زدن تحریمها از سوی ایران بود که بخشی از قدرت و ابتکار عمل را از ایران گرفت. بنابراین تلاش برای دور زدن تحریمها، عملا به تحقق بخشی از اهداف آمریکا از وضع آنها منجر شد.
وابستگی به امارات در مبادلات مالی برخلاف امنیت اقتصادی ایران است
ترابیفرد افزود: پیشنهاد من این است که در عرصه فعلی و با وجود تحریمها، ایران برای بازآفرینی قدرت خود باید به سمت فناوریهای انسانی حرکت کند. ریسک زدایی از مبادلات خارجی از جمله وابستگی به درهم، لجستیک، تسهیل بازاریابی و فراهم کردن بستر امن مبادلات مالی با کشورهای دیگر از جمله اقدامات ضروری برای ایران است.
وی افزود: در عصری هستیم که وابستگیهای اقتصادی به عنوان اسلحه علیه دشمنان استفاده میشود. بنابراین درخصوص امارات به این سئوال باید پاسخ بدهیم که وابستگی ما به درهم در مبادلات خارجی یک نقطه ضعف اساسی ایران در دست این کشور نیست؟ امارات در سالهای اخیر به طور جدی ادعای مالکیت بر سه جزیره ایران را مطرح کرده است و رابطه سیاسی مطلوبی با ایران ندارد، در این شرایط وابستگی به این کشور برخلاف امنیت اقتصادی ایران است.
چارهای جز انتخاب قطعی شریک تجاری نداریم
این کارشناس اقتصاد بینالملل ادامه داد: نکته دیگر اینکه ایران باید راهبرد موازنه بین شرق و غرب را کنار بگذارد و باید بر اساس منفعت خود یک طرف را انتخاب کند. اینکه از یک طرف بخواهیم با چین کار کنیم و از طرف دیگر چابهار را به هند بسپاریم به هیچ عنوان منطقی نیست و برخلاف راهبرد ریسک زدایی از عرصه تجارت خارجی است. ما باید با کشوری تعامل کنیم که بیشترین نفع را با آن داریم و من معتقدم این انتخاب امروز چین است نه محور آمریکا-اروپا-هند. در این صورت است که همکاری با چین در مکران، راه ابریشم و دیگر کریدورهای تعاملی معنی دار میشود.
وی در پایان گفت: امروز امنیت بخشی جدا از اقتصاد نیست و در حوزه امنیت اقتصادی ابزارهای تحکم اقتصادی جهش پیدا کردهاند و یکی از ابزارها در این زمینه کریدورها هستند. به طور مثال شکل گیری کریدور زنگزور در قفقاز، یک اقدام علیه امنیت اقتصادی ایران است. ایران نیز باید با ایجاد مسیرهای شمال-جنوب به سمت تضعیف کریدور شرق و غرب زنگزور حرکت کند و به این ترتیب از منافع خود محافظت نماید.
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی

