مسیر اقتصاد/ در سالهای اخیر، نام FATF بارها در صدر بحثهای اقتصادی ایران قرار گرفته است؛ نهادی که اگرچه در ظاهر با هدف ارتقای شفافیت مالی و مقابله با پولشویی شکل گرفته، اما در عمل، به یکی از ابزارهای اعمال قدرت مالی غرب تبدیل شده است. در فضای داخلی نیز برخوردها با این موضوع معمولاً دوگانه و سطحی بوده است؛ گروهی خواهان اجرای بیچونوچرای خواستههای این نهاد به امید گشایش اقتصادی و گروهی دیگر طرفدار قطع کامل ارتباط و بیتوجهی به آن هستند. واقعیت اما پیچیدهتر از این دو نگاه افراطی و تفریطی است.
ایران نه میتواند از FATF به طور کامل چشمپوشی کند و نه دلیلی دارد که هزینههای سیاسی و اقتصادی بالایی را برای اجرای تعهداتی بپردازد که در شرایط تحریم، دستاوردی واقعی به دنبال ندارد. تحریمهای مالی آمریکا همچنان اصلیترین مانع مبادلات بانکی ایران است و در چنین فضایی، حتی خروج از فهرست سیاه FATF نیز گرهی از روابط مالی کشور باز نخواهد کرد. با این حال، بیتفاوتی و انفعال در برابر این نهاد نیز میتواند زمینه تشدید فشارها و القای تصویر کشوری غیرهمکار از ایران را فراهم کند.
ایران همچنان در لیست سیاه FATF
تعامل ایران با FATF از دهه ۱۳۹۰ وارد مرحله رسمی شد. لوایحی برای مقابله با پولشویی و تأمین مالی تروریسم تصویب شد و گامهایی برای هماهنگی با برخی استانداردهای بینالمللی برداشته شد. با این حال، در نشست اخیر FATF، ایران با وجود اجرای بخش قابل توجهی از توصیهها و اصلاح چند قانون داخلی، همچنان در فهرست سیاه باقی ماند. این تصمیم، بار دیگر نشان داد که مسئله FATF در قبال ایران، صرفاً فنی نیست و ابعاد سیاسی آن بر جنبههای کارشناسی غلبه دارد.
از این منظر، حفظ ایران در لیست سیاه را میتوان نه به دلیل ناتوانی فنی، بلکه بهعنوان بخشی از سیاست فشار مستمر غرب ارزیابی کرد. در واقع، حتی اجرای کامل توصیههای فنی نیز تا زمانی که تحریمهای آمریکا برقرار است، به تغییر رفتار FATF منجر نخواهد شد. همین امر ثابت میکند که پرداخت هزینههای سنگین برای وعدهای که ضمانت تحقق ندارد، منطقی نیست و ایران باید مسیر خود را بر پایه واقعگرایی طراحی کند.
تعامل مشروط، فعال و هوشمند با FATF ضروری است
بنابراین، رویکرد ایران باید مبتنی بر دیپلماسی هوشمند و مشروط باشد. حفظ ارتباط و گفتگو با FATF، از موضع کشوری منطقی و اهل تعامل، میتواند نشان دهد ایران در پی تنشآفرینی نیست و استانداردهای بینالمللی را به رسمیت میشناسد؛ اما پذیرش کورکورانه الزامات، آنهم در شرایطی که امکان بهرهبرداری از نتایج آن وجود ندارد، به معنای واگذاری امتیاز بدون منفعت است.
انتظار نمیرود از تعامل ایران با FATF در شرایط فعلی دستاوردی حاصل شود، اما رفتار ایران تعیین میکند که در عرصه بینالمللی این عدم توفیق به حساب تعامل ناپذیری ایران گذاشته شود یا سیاسی کاری FATF. حفظ تعامل و ارتباط و در عین حال عدم پذیرش الزامات، به عنوان سیاستی متوازن، نه به معنای تسلیم، بلکه نشانهای از بلوغ دیپلماتیک ایران است.
۲ اقدامی که موضع ایران را تقویت میکند
در کنار این مسیر، ایران باید توسعه مسیرهای موازی مالی را با همکاری کشورهای غیرغربی در دستور کار قرار دهد. جهان امروز در حال عبور از نظام تکقطبی مالی است و کشورهایی مانند چین، روسیه، هند و اعضای بریکس بهتدریج زیرساختهای پرداخت و تسویه مستقل از نظام دلاری را تقویت میکنند. ایران نیز میتواند با بهرهگیری از این روند، جایگاه خود را در نظم مالی نوظهور تثبیت کند. چنین اقداماتی نه تنها قدرت چانهزنی کشور را افزایش میدهد، بلکه فشارهای سیاسی ناشی از نهادهایی مانند FATF را نیز خنثی میکند.
در کنار دیپلماسی و مسیرهای موازی، اصلاح درونی نظام مالی کشور نیز ضرورتی اجتنابناپذیر است. مبارزه با پولشویی، ارتقای شفافیت تراکنشها و مقابله با فساد مالی، نه برای جلب رضایت FATF بلکه برای پایداری و سلامت اقتصاد ملی حیاتی است. در واقع، کشورهایی که امروز تعامل هوشمندانه با FATF دارند، ابتدا زیرساختهای داخلی خود را اصلاح کردند و سپس از این نهاد تنها برای به رسمیت شناختن پیشرفتهایشان استفاده کردند. پیشبرد اصلاحات در عرصه مبارزه با پولشویی، در عرصه ملی و بدون گزارشدهی مشکوک به کشورهای تحریم کننده، موضع ایران در تعامل با FATF را تقویت و جایگاه ایران را به عنوان کشوری طلبکار و پیشرو در این حوزه تثبیت میکند.
راهبرد سهگانه ایران در تعامل با FATF
ایران نیز باید همین مسیر را دنبال کند: تقویت نظارت داخلی، بهروزرسانی سامانههای اطلاعات مالی و ایجاد شفافیت واقعی (البته نه برای خارجیها)، در کنار تعامل دیپلماتیک و گسترش روابط با اقتصادهای غیرغربی. تنها در این صورت است که FATF از ابزار فشار، به ابزاری برای نمایش اقتدار مالی ایران تبدیل خواهد شد.
در مجموع، مسیر پیشروی ایران در برابر FATF را میتوان در سه محور خلاصه کرد: «دیپلماسی فعال، هوشمند و مشروط»، «توسعه مسیرهای موازی مبادلات مالی با قدرتهای غیرغربی» و در نهایت «اصلاح ساختار مالی داخلی». چنین راهبردی نهتنها هزینهها را کاهش میدهد، بلکه چهرهای منطقی و مقتدر از ایران در عرصه مالی جهانی ارائه میکند؛ چهرهای که نه تسلیم فشارها میشود و نه در انزوا فرو میرود.
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی

