۰۲ آذر ۱۴۰۳

رهبر معظّم انقلاب: علاج برون رفت از مشکلات کشور «اقتصاد مقاومتی» است.

شناسه: ۱۷۵۵۷ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۷:۴۷ دسته: تجارت و دیپلماسی کارشناس: میرهادی رهگشای
۰

اکنون که بیست سال از شروع این اتحاد گذشته، فروپاشی آن بیش از هر زمان دیگری محتمل شده است. با اینحال از همان ابتدا نیز به سه دلیل مهم فروپاشی اتحادیه اروپا قابل تشخیص بود.

به گزارش مسیر اقتصاد در دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی کشورهای اروپایی توانستند به توافقی جامعتر از یک توافق تجاری صرف دست یابند. به این ترتیب کشورهای غربی و شرقی اروپا به یک نظام واحد در زمینه مسائل دیگر از جمله پولی و سیاسی تبدیل شدند. با اینحال این اتحاد از ابتدا به دلایل متعددی نفرین شده بود و انتظار آن میرفت که به زودی فروبپاشد. هرچند بسیاری از دولتمردان اروپایی در آن زمان با خرسندی به این اتحادیه پیوستند.

اکنون که بیست سال از شروع این اتحاد گذشته، فروپاشی آن بیش از هر زمان دیگری محتمل شده است. با اینحال از همان ابتدا نیز به سه دلیل مهم فروپاشی اتحادیه اروپا قابل تشخیص بود:

سابقه جنگ و خونریزی مداوم بین کشورهای اروپایی

دلیل اول اینکه از زمان‌های بسیار دور و حتی پیش از دوره کشف باروت، کشورهای اروپایی به طور مداوم در حال جنگ با یکدیگر بوده‌اند. کشورهای اروپایی از نژاد و قبیله‌های متعددی تشکیل شده اند. بینش و اهداف هریک از این نژادها به سادگی با دیگر نژادها قابل همگرایی نیست.

به طور مثال یک بریتانیایی در بینش و اهداف با یک فرانسوی بسیار متفاوت است. حال اگر فرض کنیم اتحادیه اروپا تصمیم بگیرد بخشی از آب‌های تحت مالکیت بریتانیا که اکنون ماهی گیران بریتانیایی در آن مشغول ماهی گیری هستند، به فرانسه بسپارد تا ماهی گیران فرانسوی از آن استفاده نمایند، دشمنی دیرینه این دو ملت دوباره فوران خواهد کرد.

تغییرات سریع موجب شکل گیری ناراحتی و خشم میگردد

دومین دلیل اینکه بعد از شکل گیری اتحادیه اروپا و مستقر شدن آن در بروکسل، به سرعت سیل دستورات و قانون گذاری از سوی این نهاد آغاز شد. تقریبا تمامی کشورهای اروپا مجبور شدند در بسیاری از حوزه‌ها سیاست‌های داخلی خود را به منظور تطبیق با اتحادیه اروپا تغییر دهند. در نتیجه درحالیکه برخی کشورها از تشکیل اتحادیه اروپا سود میبردند، تمامی آن‌ها آزادی اولیه خود را برای تعیین قوانین داخلی از دست دادند.

کشورهایی که به این وضعیت اعتراض می‌کردند، به سرعت به اخراج از اتحادیه اروپا تهدید میشدند. کشورهایی که پیشنهاد خروج از اتحادیه را مورد بررسی قرار میدادند، به قطع ارتباط کامل تجاری با تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا تهدید میشدند که مضرات فراوانی را از نظر اقتصادی برای آن‌ها داشت.

اغلب مردم در بسیاری از موقعیت‌ها تمایل به پذیرش و تطبیق با وضعیت دارند. این ویژگی بشر در همه‌ی فرهنگ‌ها، همه زمان‌ها و همه دوران‌ها بوده است. با اینحال تغییرات ناگهانی(چه در مورد حوادث و چه در مورد افکار عمومی) همواره جرقه‌هایی از نارضایتی و طغیان را به دنبال داشته است. به طور مثال پادشاه جورج بریتانیا زمانی که باهدف تأمین مالی بیشتر برای جنگ، اقدام به افزایش مالیات کرد، این مسئله را به خوبی درک کرد.

در این زمینه مقامات اتحادیه اروپا به هیچ عنوان مناسب عمل نکرده‌اند و در بسیاری از موارد قوانین را به سرعت تغییر داده‌اند. رفتار مغرورانه مقامات اتحادیه اروپا در قبال کشورها موجب شده است اکنون مردم کشورهای اروپایی به آستانه تحمل خود در قبال این اتحادیه برسند.

این مردم کشورهای اروپایی نبودند که عضویت در اتحادیه را انتخاب کردند

سومین دلیل مهم اینکه در زمان تشکیل اتحادیه اروپا، عضویت هیچ یک از کشورهای اروپایی در این اتحادیه بر اساس رأی اکثریت مردم نبوده است. در برخی کشورها همه پرسی نصفه و نیمه‌ای انجام شد اما میزان مشارکت مردم بسیار پایین بود. در بسیاری از کشورها نیز همه پرسی انجام نگرفت. درنهایت دولت‌ها با حمایت بخش کمی از مردم کشورشان جلو رفتند و بی پروا به عضویت اتحادیه اروپا درآمدند. درحالیکه گرچه این عضویت برای رهبران کشورها منافعی را به همراه داشت اما برای عموم مردم این کشورها چندان خوشایند نبود.

اتحادیه اروپا قرار بود از ابتدا «دولت مردم، به وسیله مردم و برای مردم» باشد. اما در عمل به «یک ابردولت از رهبران سیاسی، برای رهبران سیاسی و به وسیله رهبران سیاسی» تبدیل شد.

تمامی دلایل فوق همچنان پابرجاست و درنهایت موجب میشود اتحادیه اروپا نتواند برای مدتی بسیار طولانی به حیات خود ادامه دهد. اما پیش بینی فروپاشی اتحادیه اروپا بخش ساده کار است. بخش سخت تر کار پیش بینی زمان وقوع این فروپاشی است؛ چراکه در این صورت میتوان با اتخاذ تصمیمات مناسب سرمایه‌ها و زندگی مردم را از عواقب این فروپاشی در امان نگاه داشت. در چنین شرایطی باید به این سئوال پاسخ دهیم که «چه اتفاقی میتواند به عنوان نشانه نهایی فروپاشی اتحادیه اروپا باشد؟»

در طول بیش از دو دهه گذشته، به مرور زمان آثار فروپاشی اتحادیه اروپا بیشتر نمایان شده است. در سال‌های اخیر نیز ناتوانی اقتصادی کشورهای جنوب اروپا بر وخامت اوضاع افزوده است. علاوه بر این در پی جریان مهاجران ورودی به اروپا و الزام کشورهای اروپایی از سوی مقامات اتحادیه برای پذیرش سهمیه بندی مهاجران، موجب نارضایتی بیشتر مردم کشورهای اروپایی از اتحادیه اروپا شده است.

در تمامی مناقشات پیش آمده رهبران سیاسی کشورهای اروپایی، به طرزی قابل پیش بینی، بدون توجه به خواست مردم کشورشان، از سیاست‌های مرکزی اتحادیه اروپا حمایت کرده‌اند و پشتوانه مردمی خود را از دست داده‌اند.

در زمینه مسائل اقتصادی کشورهای یونان و دیگر کشورهای حاشیه دریای مدیترانه بیش از دیگر کشورها با مشکل مواجه بوده‌اند؛ مردم این کشورها برای تداوم سیاست‌های مرکزی اتحادیه اروپا مشکلات اقتصادی بیشتری را متحمل شده‌اند و در ادامه نیز شدت این مشکلات اقتصادی که از سوی هم قطاران شمالی خود متحمل میشوند، بیشتر خواهد شد.

اخیرا آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان، در آستانه انتخابات داخلی این کشور و برای بدست آوردن رأی بیشتر، صریحا اعلام کرده است اتحادیه اروپا نباید هزینه‌های تأمین مالی بانک‌های ایتالیایی را متقبل شود. این درحالیست که بانک بزرگ دویچه آلمان نیز به دلیل استقراض فراوان به کشورهای جنوب اروپا در آستانه ورشکستگی قرار گرفته است. با این حال این مشکلات اقتصادی تنها شروع داستان فروپاشی اتحادیه اروپا است.

در طول سال‌های اخیر مردم آلمان برای حمایت از دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا هزینه‌های زیادی را متقبل شده‌اند؛ اما اکنون کار به جایی رسیده که بحران مالی گریبان این کشور را نیز گرفته است. اکنون خانم مرکل بین یک دوراهی در عمل به تعهدات ملی خود به عنوان صدراعظم آلمان و تعهدات شخصی خود به سران اتحادیه اروپا مانده است. این درحالیست که این مشکل با نزدیک شدن به انتخابات داخلی آلمان تشدید خواهد شد.

شاید بتوان گفت نقطه عطف و نشانه اصلی شروع جدی روند فروپاشی اتحادیه اروپا کشور آلمان است. آلمان در طول سال‌های اخیر یکی از اصلی‌ترین دلایل پایداری اتحادیه اروپا بوده است.

شاید بتوان شرایط اتحادیه اروپا را با کشتی تایتانیک مقایسه کرد. این اتحادیه همواره به عنوان یک «ابر کشور» معرفی شده است. ابر کشوری که بزرگتر و بهتر از هریک از کشورهای عضو اتحادیه اروپا بوده است. عملکرد این ابر کشور همواره بدون نقص تلقی میشده است. اما مدت کوتاهی بعد از شروع به کار، با برخوردی غیرقابل انتظار به یک کوه یخ بزرگ، به سرعت دچار مشکل شده و غرق خواهد شد.

سال‌ها بعد از فروپاشی اتحادیه اروپا تاریخ دانان و اقتصاد دانان بهتر میتوانند درمورد کوه یخی که موجبات فروپاشی اتحادیه اروپا را ایجاد کرد، صحبت نمایند. برخی ممکن است خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را شکل اصلی بدانند؛ و برخی دیگر ممکن است ورشکستگی بانک دویچه را عامل اصلی معرفی نمایند. همچنین ممکن است اتفاقات دیگری که هنوز واقع نشده و در آینده نزدیک رخ خواهد داد، مشکل اصلی پنداشته شود.

به هرحال در زمان حاضر تفاوت چندانی نمی‌کند که مشکل اصلی فروپاشی اتحادیه اروپا چه خواهد بود. مهم این است که روند فروپاشی هم اکنون آغاز شده است. در چنین شرایطی لازم است با اتخاذ تصمیمات مناسب از عواقب این فروپاشی قریب الوقوع در امان ماند و یا دست کم تأثیرپذیری خود را کاهش داد.

در سال جاری میلادی که بسیاری از مردم کشورهای اروپایی همچون فرانسه و آلمان برای انتخاب سردمداران جدید خود به پای صندوق‌های رأی میروند، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. روی کار آمدن مخالفینِ تبعیت محض از سیاست‌های مرکزی اتحادیه اروپا در هریک از این کشورها، نه تنها ضربه‌ای مهلک بر پیکره این اتحادیه است، بلکه پیامی را به دیگر نقاط جهان ارسال خواهد کرد که بازارهای ارز، بازارهای سهام و بازارهای مالی جهان را تحت تأثیر قرار خواهد داد و بحرانی به مراتب شدیدتر از بحران مالی سال ۲۰۰۸ را برای کشورهای جهان در پی خواهد داشت.

منبع: اینترنشنال من



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.