به گزارش مسیر اقتصاد ده سال پس از امضای توافق پاریس، تصور اولیه از یک گذار هماهنگ و جهانی به سوی اقتصاد کمکربن، جای خود را به واقعیتی پیچیدهتر داده است. برخلاف انتظارات اولیه، گذار انرژی نه خطی بوده و نه یکپارچه؛ بلکه امروز بیش از هر زمان دیگری چندمسیره، پرهزینه و ناهمگن به نظر میرسد. گزارش رویترز نشان میدهد که سیاستهای انرژی قدرتهای بزرگ، بهجای همگرایی، در حال واگرایی است و همین مسئله آینده کربنزدایی جهانی را مبهمتر کرده است.
شکاف میان اهداف اقلیمی و واقعیتهای اقتصادی
اگرچه بسیاری از کشورها همچنان به اهداف «کربن صفر» متعهد هستند، اما واقعیتهای اقتصادی و امنیتی، سرعت و مسیر تحقق این اهداف را تغییر داده است. افزایش تقاضای جهانی انرژی، رشد مصرف برق در نتیجه دیجیتالیشدن اقتصادها و توسعه فناوریهای نو، فشار مضاعفی بر سیستمهای انرژی وارد کرده است. در چنین شرایطی، کنار گذاشتن سریع سوختهای فسیلی نهتنها دشوار، بلکه در بسیاری از کشورها پرریسک تلقی میشود.
گذار انرژی بیش از آنکه تنها یک پروژه زیستمحیطی باشد، به مسئلهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. دولتها ناچارند میان کاهش انتشار کربن، حفظ رشد اقتصادی و تضمین امنیت انرژی توازن برقرار کنند؛ توازنی که در عمل، به کند شدن روند گذار منجر شده است.
چین؛ پیشتاز تجدیدپذیرها و مصرفکننده بزرگ فسیلی
چین نمونه بارز این تناقض است. از یکسو، این کشور بزرگترین سرمایهگذار و مجری پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر در جهان محسوب میشود و بخش عمده ظرفیت جدید خورشیدی و بادی دنیا در این کشور نصب میشود. از سوی دیگر، چین همچنان به زغالسنگ و سایر سوختهای فسیلی برای تضمین امنیت انرژی و پایداری شبکه برق خود متکی است.
راهبرد پکن بر این اصل استوار است که گذار انرژی نباید رشد اقتصادی یا ثبات اجتماعی را تهدید کند. به همین دلیل، چین بهجای حذف ناگهانی سوختهای فسیلی، به دنبال همزیستی بلندمدت انرژیهای پاک و فسیلی است؛ رویکردی که از منظر اقلیمی مورد انتقاد قرار میگیرد، اما از دید سیاستگذار چینی، واقعبینانه تلقی میشود.
آمریکا؛ بازگشت ملاحظات سیاسی به سیاست انرژی
در ایالات متحده، سیاست انرژی بیش از هر جای دیگری تحت تأثیر تحولات سیاسی داخلی قرار دارد. تغییر دولتها و اختلاف نظر عمیق میان دو حزب اصلی باعث شده سیاستهای اقلیمی آمریکا ثبات لازم را نداشته باشد. تأکید مجدد بر توسعه نفت و گاز داخلی، بهویژه در واکنش به نگرانیهای مربوط به قیمت انرژی و امنیت عرضه، نشان میدهد که گذار انرژی در آمریکا مسیری پرنوسان خواهد داشت.
این وضعیت نهتنها سرمایهگذاران را با عدم قطعیت مواجه کرده، بلکه پیام روشنی به بازارهای جهانی ارسال کرده است: حتی یکی از معماران اصلی توافق پاریس نیز در عمل حاضر نیست هزینههای کوتاهمدت گذار سریع را بپذیرد.
اروپا؛ تعادل دشوار میان اقلیم و امنیت انرژی
اتحادیه اروپا که خود را پیشگام سیاستهای اقلیمی معرفی میکند، پس از بحران انرژی ناشی از جنگ اوکراین با واقعیتهای سختتری روبهرو شد. افزایش قیمت انرژی، فشار بر صنایع و نگرانیهای اجتماعی، بسیاری از دولتهای اروپایی را وادار کرد تا در سرعت و شیوه اجرای سیاستهای کربنزدایی تجدیدنظر کنند.
اروپا همچنان اهداف بلندپروازانه اقلیمی را حفظ کرده، اما در عمل ناچار شده میان امنیت انرژی، رقابتپذیری صنعتی و کاهش انتشار کربن مصالحه ایجاد کند. این مصالحه به معنای پذیرش نقش موقت و حتی میانمدت سوختهای فسیلی، بهویژه گاز طبیعی، در سبد انرژی اروپا است.
سرمایهگذاری؛ رشد بالا، اما ناکافی
اگرچه حجم سرمایهگذاری جهانی در انرژیهای پاک به رکوردهای جدیدی رسیده، اما گزارشها نشان میدهد این میزان سرمایهگذاری هنوز برای تحقق اهداف اقلیمی کافی نیست. توسعه شبکههای برق، ذخیرهسازی انرژی و زیرساختهای انتقال، به سرمایهگذاریهای عظیم و زمانبر نیاز دارد؛ مسائلی که اغلب کمتر از تولید پنل خورشیدی یا توربین بادی مورد توجه قرار میگیرند.
همین گلوگاههای زیرساختی باعث شده در بسیاری از کشورها، ظرفیت تولید انرژی پاک سریعتر از توان جذب آن در شبکه برق رشد کند و این عدم توازن، سرعت گذار را کاهش دهد.
گذار انرژی؛ یک مسیر جهانی یا چند مسیر ملی؟
گذار انرژی بیش از پیش به مجموعهای از گذارهای ملی تبدیل شده است. هر کشور، بر اساس منابع، ساختار اقتصادی و ملاحظات سیاسی خود، نسخه متفاوتی از گذار را دنبال میکند. این وضعیت، همکاری جهانی در حوزه اقلیم را دشوارتر کرده و احتمال دستیابی به اهداف مشترک را کاهش داده است.
در چنین شرایطی، بهجای یک «انقلاب انرژی» سریع، جهان با فرآیندی تدریجی، پرهزینه و ناپیوسته روبهروست؛ فرآیندی که در آن سوختهای فسیلی و انرژیهای پاک، برای دههها در کنار یکدیگر باقی خواهند ماند و بازارهای انرژی همچنان دستخوش نوسان خواهند بود.
منبع: رویترز
انتهای پیام/ انرژی

