به گزارش مسیر اقتصاد نشست «ایران و تحریم در نظم نوین؛ مولفههای بازآفرینی قدرت» روز دوشنبه دهم آذرماه ۱۴۰۴، با حضور جمعی از اساتید و صاحبنظران این حوزه با میزبانی «مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاست جمهوری» برگزار شد. این نشست، اولین نشست تخصصی از دوازدهمین همایش سالانه اقتصاد مقاومتی بود که در بازه آبان تا اسفندماه سال جاری با موضوع «نظم نوین جهانی؛ بازآفرینی قدرت ایران» در حال برگزاری است. در اولین نشست از این همایش ابعاد نظم نوین جهانی و همچنین اثرگذاری تحریمها قبل و بعد از شکل گیری نظم نوین مورد بررسی قرار گرفت.
تا زمانی که تحریم اثرگذار است، برداشته نمیشود
در این نشست، توکل حبیبزاده، رئیس مرکز امور حقوقی بینالمللی ریاستجمهوری، تحلیلی حقوقی از وضعیت نظم جهانی و جایگاه تحریمها ارائه کرد. او تأکید دارد «نظم سنتی» همان نظم مبتنی بر منشور سازمان ملل است که پس از جنگ جهانی دوم برای تغییر روابط بینالملل از منطق قدرت به سمت امنیت انسانی و حاکمیت قانون طراحی شده بود. اما فروپاشی شوروی و سلطه نظامی و مالی غرب، این روند را متوقف و مسیر روابط بینالملل را دوباره به سمت قدرتمحوری هدایت کرد. تحریم در منشور ملل متحد ابزار بازگشت دولتها به حاکمیت قانون بود، اما ناکارآمدی شورای امنیت موجب گسترش تحریمهای یکجانبه بهویژه از سوی آمریکا شد. این تحریمها، بهویژه تحریمهای ثانویه، نهتنها خارج از چارچوب منشور هستند، بلکه اصول بنیادین حقوق بینالملل را نیز نقض میکنند و نظم موجود را بیثبات کردهاند.
حبیبزاده ادامه داد: تا زمانی که کشور تحریمکننده بر نظام مالی و فناوری جهانی مسلط است، کشور هدف از دام تحریم خارج نمیشود. ایران در سالهای گذشته عمدتاً بر «دور زدن تحریم» تمرکز کرده است، اما هزینههای بالای این رویکرد و شکستپذیری مسیرهای تراستی نشان میدهد که باید زودتر به سمت «بیاثر کردن تحریم» حرکت میکرد. همچنین، ایران نتوانسته با سایر کشورهای در معرض تهدید تحریم، ائتلاف مؤثر ایجاد کند.
وی تأکید کرد هنوز مستندسازی دقیقی از هزینهها و آثار تحریم در کشور وجود ندارد و این ضعف، قدرت ایران را در طرح دعاوی بینالمللی کاهش میدهد و افزود: جمعآوری اسناد، قوانین، هزینهها و ابزارهای تحریمی برای پیگیری حقوقی ضروری است. باید به شکل حقوقی از افراد و شرکتهای آسیبدیده از تحریم حمایت کنیم و برای کاهش وابستگی به دلار گامهای عملی برداریم. قوانین مشخصی باید علیه شرکتهایی که از ترس تحریم، تعهدات خود را نسبت به ایران متوقف میکنند، وضع شود.
در ادامه، وی ایجاد ائتلاف با کشورهایی مانند اعضای شانگهای و بریکس را ضروری دانست و افزود: ایران باید برای «عرفیسازی ممنوعیت تحریمهای یکجانبه» تلاش کند، چرا که اکثریت کشورها با این تحریمها مخالفاند. گنجاندن «بندهای ضدتحریم» در قراردادهای خارجی یکی الزامات مقابله مناسب با تحریمهاست تا طرف خارجی نتواند به بهانه تحریم، تعهدات خود را رها کند.
آمریکا بزرگترین تخریب کننده نظم خود ساخته
علی فکری، رئیس سابق سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران، در این سخنرانی تأکید میکند که مفهوم «تحریم» در ادبیات سیاست خارجی ایران بیش از حد سادهسازی شده و در عمل مجموعه گستردهای از محدودیتها وجود دارد که از نظر هدف، کارکرد و پیامد با یکدیگر تفاوت دارند. او توضیح میدهد که بخشی از محدودیتها در قالب تحریمهای سازمان ملل اعمال میشود و بخشی دیگر زمانی شکل میگیرد که یک کشور مزیتی را تنها در صورت پذیرش شروطش در اختیار طرف مقابل میگذارد. این دو ساختار، بهطور بنیادین متفاوتاند و کشورها در تحریمهای یکجانبه براساس محاسبه «نفع و ضرر» خود تصمیم میگیرند، نه براساس اجبار یک قدرت بالادستی.
فکری در تحلیل تحول ساختار جهانی میگوید پس از جنگ جهانی دوم یک نظم دو قطبی شکل گرفت، اما با فروپاشی شوروی تنها آمریکا در رأس هرم ماند و تلاش کرد نظمی تکقطبی ایجاد کند. بسیاری از کشورها نیز با پذیرش ابزارها و قواعد مورد نظر آمریکا در پی بالا رفتن در سلسلهمراتب این هرم بودند. اما به تدریج بازیگران نوظهور، بهویژه چین، بدون تغییر قواعد بازی و با همان ابزارهای موجود رشد کردند و آمریکا را به چالش کشیدند. این روند تنها تغییر جایگاه در رأس هرم نبود، بلکه منجر به تغییر بنیادین نظم جهانی شد. در نتیجه، خود آمریکا به این نتیجه رسید که نهادهایی چون سازمان تجارت جهانی، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی دیگر منافعش را تأمین نمیکنند و از همین رو نخستین اقدامات برای تضعیف این نهادها نیز از سوی واشنگتن آغاز شد.
همه کشورها امکان اثرگذاری بر نظم جدید جهان دارند
بهگفته فکری، در نظم جدید همه بازیگران، حتی کوچکترها قادرند در شکلگیری ساختار آینده اثرگذار باشند، چرا که کشورها اکنون بهصورت مجدد هزینهها و مزایای تعاملات خود را ارزیابی میکنند. او میگوید مولفههای جدید قدرت مانند هوش مصنوعی جایگزین مولفههای سنتی نمیشوند، بلکه مکمل آنها هستند و قدرت نظامی و انرژی همچنان اهمیت خود را حفظ خواهند کرد.
فکری بخش مهمی از سخنان خود را به مفهوم «تحریم» اختصاص میدهد و تأکید میکند وقتی موضوع دور زدن تحریمها مطرح میشود، یعنی یک پیشفرض خطرناک در کشور وجود دارد: این تصور که تحریم موقتی است و نیازی به سرمایهگذاری جدی برای بیاثر کردن آن نیست. درحالیکه واقعیت این است که تحریم اکنون یک ابزار دائمی سیاست خارجی کشورهاست و ایران باید آن را یک متغیر بلندمدت بداند. به همین دلیل لازم است کشور مسیرهای جدید و پایدار برای همکاری خارجی تعریف کند و به سمت راهحلهای «تحریمناپذیر» حرکت کند.
او یادآور میشود که آمریکا بیشترین تحریمها را علیه ایران اعمال کرده و کمترین منفعت مشترک را با ایران دارد؛ ضمن آنکه هر توسعه اقتصادی در ایران بهطور طبیعی اثر مثبت بر محیط پیرامونیاش دارد که بسیاری از آنها رقبای آمریکا هستند. بنابراین بازدارندگی آمریکا نسبت به پیشرفت ایران قابلدرک است. در چنین شرایطی، ایران باید ابتدا ظرفیتهای واقعی خود را در همکاری خارجی شناسایی کند و سپس براساس منافع مشترک با کشورها، بهویژه همسایگان، روابط خود را بازتعریف کند. به باور فکری، تنها پس از این مرحله است که ایران میتواند نقش خود را در نظم جدید جهانی طراحی و تثبیت کند.
درک متفاوت متفکران غربی از شکلگیری نظم جدید جهانی
مجید شاکری، کارشناس اقتصاد و مالیه بینالملل، در این نشست تأکید میکند که برداشت غربیها از فروپاشی نظم جهانی با درک رایج در ایران تفاوت اساسی دارد. بهگفته او، بحث تغییر نظم جهانی نزدیک به یک دهه است که در غرب، بهویژه در آمریکا، جریان دارد و اکنون کارشناسان جریان اصلی نیز بر وجود یک گذار ساختاری همنظر شدهاند. برخلاف تصور رایج در ایران که این تحولات را محصول رقابت ژئوپلیتیک میداند، بسیاری از تحلیلگران غربی معتقدند عامل اصلی فروپاشی نظم قدیم، واکنش «بازندگان نظم جهانی» است؛ واکنشی که در بستر تحولات اجتماعی و طبقاتی در خود غرب شکل گرفته است.
شاکری برای توضیح این نگاه جدید، به مقاله مشهور «نمودار فیل» اثر برانکو میلانوویچ اشاره میکند. این مقاله نشان میداد که طی یک دوره بیستساله، دهکهای ۵ تا ۱۰ جهانی بیشترین بهره را از جهانیسازی بردهاند، در حالی که دهکهای ۳ تا ۵ تقریباً بیبهره ماندهاند و حتی درآمد دهک سوم در ۲۰ سال رشد صفر داشته است. تحلیل کنونی غرب این است که بازندگان، شامل بخشهایی از طبقات متوسط در کشورهایی چون آمریکا و ایتالیا، امروز پایههای اجتماعی اعتراض به نظم قدیم را تشکیل دادهاند.
به گفته شاکری، در اقتصادهای بزرگ، تعادل میان درآمد ناشی از کار و درآمد ناشی از سرمایه همواره ساختار طبقات اجتماعی را شکل میداده، اما از سال ۲۰۲۱ این تعادل شکسته شده است. افرادی که بالاترین درآمد ناشی از کار را دارند، اکنون همانهایی هستند که بیشترین درآمد سرمایه را نیز کسب میکنند. این ادغام دو منبع درآمد در گروههای برخوردار، شکاف طبقاتی را تشدید کرده و نوعی «قیام دهکهای سوم تا پنجم جهانی» علیه «دهک یک جهانی» را رقم زده است. از این منظر، تحولی که ابتدا در روسیه و چین رخ داد، امروز در آمریکای دوران ترامپ نیز قابل مشاهده است.
راز بیاثر کردن تحریمها؛ گذار از الگوی «تجارت بینالملل» به «دوجانبهگرایی»
در چنین شرایطی، شاکری هشدار میدهد که بدترین انتخاب برای ایران آن است که به مسیرهای قدیمی – مانند تلاش برای عضویت در سازمان تجارت جهانی یا بهبود رابطه با دموکراتهای آمریکا – بازگردد. او این کار را شبیه تلاش برای سوار شدن با عجله به قطاری میداند که دیرتر از موعد رسیده و اکنون همه در حال پیاده شدن از آن هستند.
شاکری تأکید میکند که دوره کنونی جهان یک دوره نئومرکانتیلیستی و شبهاستعماری است؛ دورهای که در آن کشورها برای تصاحب سرمایه، فناوری و منابع، حتی به روشهای شبهتهاجمی متوسل میشوند. در چنین فضایی، اتکا به رویکرد حقوقی یا انتظار برای اقناع طرف مقابل بیهوده است. او میگوید ایران باید «راهحل را بسازد نه اینکه منتظر راهحل بماند». این به تمرکز قدرت، بهروزرسانی دانش و تلاش برای خنثیسازی تحریمها نیاز دارد. شاکری هشدار میدهد که تداوم سیاست «دور زدن تحریم» به مرگ اقتصادی کشور میانجامد، زیرا ساختار اقتصادی کنونی بهطور کامل با خواست آمریکا هماهنگ است.
به باور او، مهمترین مسئله ایران در مواجهه با تحریمها مدیریت «تراز پرداختها»ست. تورم مزمن، محدودیت واردات و ناتوانی در ایجاد وفاق داخلی، همه به بحران تراز پرداختها برمیگردد. در بخش پایانی، شاکری راهحل اصلی را «گذار از الگوی تجارت بینالملل به الگوی دوجانبهگرایی» میداند. از دید او تا زمانی که ایران در سیستم مالی بینالمللی بازی کند، تحریمها خنثیشدنی نیستند. باید تجارت دوجانبه بع معنی به صفر رساندن مازاد تجاری با کشورهایی چون چین و روسیه در دستور کار قرار گیرد و اقداماتی زیربنایی انجام شود که اساس بازی تحریمهای آمریکا را برهم بزند. به گفته او، بسیاری از بازرگانان و بروکراتهای ایرانی هنوز فقط در چارچوب نظم قدیم قادر به فعالیت هستند و این خود مانعی بزرگ برای تحول در سیاستگذاری ایران است.
نقش ایران به عنوان «صادرکننده نفت» قابل بازگشت نیست
محمدصادق ترابیفرد در این نشست تأکید میکند که شرایط فعلی ایران در عرصه بینالملل را نمیتوان صرفاً نتیجه سوءرفتار یا تعارض با آمریکا دانست؛ بلکه این وضعیت حاصل تغییرات بنیادین در نظم جهانی است. در گذشته نقش اقتصادی و امنیتی ایران در جهان، بر پایه صادرات نفت شکل گرفته بود و ساختار اقتصادی کشور نیز حول همین منبع درآمدی شکل گرفت. اما با دگرگونیهای بزرگ در بازار انرژی و تحولات فناورانه، این نقش برای ایران دیگر قابل تداوم نیست.
ترابیفرد تأکید میکند که تحلیلهای رایج در ایران معمولاً تغییر نظم جهانی را با محوریت رقابت چین و روسیه با آمریکا توضیح میدهند، در حالی که آمریکا خود یکی از فعالترین بازیگران شکلدهنده به نظم جدید است. نمونه بارز این موضوع انقلاب نفت و گاز شیل است که نه تنها وابستگی آمریکا به نفت غرب آسیا را کاهش داد، بلکه با افزایش عرضه جهانی، جایگاه ایران در بازار نفت را به شدت تحت فشار قرار داد.
وی با اشاره به فرصتهای محدود ایران، توضیح میدهد که تحولات حوزه انرژیهای نو و توسعه قدرتهای فناورانه جدید، موقعیت جهانی ایران را بیش از گذشته تضعیف کرده است. ایران در فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و در زنجیرههای ارزش جهانی جایگاه محکمی ندارد و این عقبماندگی فناوری با کاهش نقش نفتی کشور همزمان شده است. بدین ترتیب، ایران امروز با مجموعهای از چالشهای همزمان شامل کاهش قدرت چانهزنی انرژی، ضعف فناوری و تهدید موقعیت امنیتی روبهروست.
کاهش اثرگذاری تحریمها در نظم جدید جهانی
ترابیفرد یکی از معدود روندهای امیدبخش را کاهش تدریجی اثرگذاری تحریمهای آمریکا در نتیجه تغییرات در نظام مالی جهانی میداند. با گسترش استفاده از ارزهای ملی، شکلگیری کریدورهای جدید به رهبری چین و کاهش کارایی ساختار دلاری در روابط بینالملل، امکانهای جدیدی برای ایران ایجاد شده است. با این حال او معتقد است ایران تاکنون نتوانسته از این تغییرات بهرهبرداری کند.
در بررسی تجربه ۱۲ ساله ایران در مواجهه با تحریمها، وی دو مسیر اصلی را ناموفق میداند: تلاش برای کسب حمایت غرب که در قالب برجام پیگیری شد و نهایتاً با فعال شدن مکانیسم ماشه ناکارآمدی آن ثابت شد؛ و مسیر دوم یعنی دور زدن تحریمها که عملاً ساختار رسمی تجارت ایران را تخریب کرد و کشور را به سمت شبکههای الیگارشیک در صادرات و واردات سوق داد. این وضعیت، بخشی از اهداف آمریکا در اعمال تحریمها را محقق کرده است.
او بر این باور است که ایران برای بازسازی قدرت اقتصادی خود باید به سمت «فناوریهای انسانی» حرکت کند؛ از جمله ریسکزدایی در مبادلات خارجی، رفع وابستگی به درهم امارات، توسعه لجستیک، تسهیل بازاریابی و ایجاد مسیرهای امن مبادلات مالی. ترابیفرد هشدار میدهد که وابستگی به امارات یک تهدید امنیتی برای ایران است، بهویژه با توجه به تنشهای سیاسی و ادعاهای این کشور درخصوص جزایر سهگانه.
در پایان، او تأکید میکند ایران باید راهبرد موازنه میان شرق و غرب را کنار بگذارد و یک شریک اصلی برای خود انتخاب کند. از نظر وی، چین گزینه منطقیتری نسبت به ائتلاف آمریکا-اروپا-هند است و انتخاب یک مسیر مشخص میتواند امنیت اقتصادی ایران را در مقابل طرحهایی مانند کریدور زنگزور تقویت کند.
خنثی کردن تحریم در نظم جدید جهانی یک «واقعیت فنی» است نه «شعار سیاسی»
محمد کاظمی، کارشناس روابط بینالملل و تحریم، در این نشست تأکید میکند که نخستین گام برای واکنش صحیح به شرایط امروز جهان، پذیرش این واقعیت است که نظم جدید جهانی در حال شکلگیری است. او توضیح میدهد که هنوز در ایران برخی جریانهای سیاسی در سخنان خود بروز و ظهور این نظم جدید را انکار میکنند و همین بیاعتنایی، مانع اصلی طراحی راهبرد ملی متناسب با تغییرات جهانی است. به گفته او، در سطح بینالمللی این تحول نیازی به اثبات ندارد و بهعنوان یک واقعیت پذیرفتهشده مطرح است؛ از این رو ایران نیز باید درک و تحلیل خود را با این تغییرات هماهنگ کند. کاظمی معتقد است که فهم نظم جدید بدون شناخت دقیق نظم پیشین ممکن نیست و تنها با تحلیل تاریخچه نظم قدیم و نقاط ضعف آن میتوان برای دوره جدید برنامهریزی کرد.
او در بخش دیگری از سخنان خود تأکید میکند که در نظم قدیم، برخی کشورها از طریق انحصارهای مهمی همچون نظام مالی بینالمللی، توانایی اعمال تحریم علیه دیگر کشورها را پیدا کرده بودند. این انحصارها زمینه اصلی قدرت تحریم بهشمار میرفتند. اما یکی از ویژگیهای اصلی نظم جدید، فروپاشی تدریجی همین انحصارها است؛ روندی که موجب کاهش چشمگیر اثرگذاری تحریمها شده است. علاوه بر این، زیرساختها و ابزارهای مالی و تجاری جدیدی به موازات ساختارهای قدیمی در حال ایجاد است که خود به محدود شدن دامنه تحریمها کمک میکند. کاظمی همچنین خاطرنشان میکند که بخش قابل توجهی از کارآمدی تحریمها وابسته به شکلگیری اجماع جهانی علیه کشور هدف بوده است؛ اجماعی که یا در قالب همکاری با آمریکا یا در چارچوبهای سازمانی مانند سازمان ملل شکل میگرفت. اما این اجماعسازی نیز در نظم جدید با دشواری جدی روبهرو شده و هزینه اعمال تحریم برای آمریکا و متحدانش بهشدت افزایش یافته است.
به باور کاظمی، کاهش کارایی تحریمها امروز برای کشورهایی مانند ایران یک فرصت مهم است. او میگوید تحریمهای آمریکا علیه ایران، روسیه و سایر کشورها مطابق انتظارات طراحان آن عمل نکرده و حتی برخی تحلیلگران آمریکایی اکنون نسبت به اثربخشی این ابزار دچار تردید جدی شدهاند. در خصوص ایران، بسیاری از صاحبنظران دوحزبی آمریکا در مرحله ارزیابی نتایج تحریمها به نقطه سردرگمی رسیدهاند و هرچند فشار حداکثری ادامه دارد، اما مدل جایگزینی نیز برای این روش ارائه نشده است.
کاظمی در ادامه توضیح میدهد که برای بهرهگیری از فرصتهای جدید، ایران باید نخست «سد ذهنی» در برابر تحولات نظم جهانی را کنار بگذارد. او میگوید امروز ابهت تحریمها فرو ریخته است و این ابزار دیگر نمیتواند مانند گذشته کشورها را منزوی کند. حتی محافل فکری غرب نیز اذعان دارند که «تیغ تحریم کند شده است». علاوه بر این، همکاری با ایران برای بسیاری از کشورها اکنون یک فرصت اقتصادی است و همین موضوع کارایی تحریمها را بیش از پیش کاهش داده است.
در پایان، کاظمی تأکید میکند که دوران انتظار برای رفع تحریم گذشته است و اکنون «خنثیسازی تحریم» یک ضرورت فنی و عملیاتی است، نه یک شعار سیاسی. او معتقد است که در نظم جدید، ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی، ظرفیتهای ذاتی و موقعیت ژئوپلیتیکی خود این امکان را دارد که به یک بازیگر مهم تبدیل شود، به شرط آنکه با نگاهی فعال و ابتکاری از فرصت کاهش اثرگذاری تحریمها استفاده کند و راهبردی متناسب با واقعیتهای جدید جهانی طراحی نماید.
۳ هدف آمریکا از تحریم ایران
در این نشست، علیرضا خداقلیپور، معاون مدیرکل مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، بر این نکته تاکید کرد که اجماع گستردهای در جهان درباره چالشی شدن نظم قبلی وجود دارد و روند زوال آن تدریجی است. او گفت نمیتوان نظم گذشته را تمامشده دانست، اما بدون تردید جهان در دوره گذار قرار دارد و پرسش اصلی این است که این گذار چه زمانی پایان خواهد یافت. وی مهمترین چالش کنونی را «چالش ارزشی» دانست و توضیح داد که کشورهایی که خود بنیانگذاران و مدافعان حقوق بینالملل بودهاند، اکنون به بزرگترین تجدیدنظرطلبان تبدیل شدهاند. به گفته او، وقایع غزه در دو سال اخیر ضربه جدی به گفتمان حقوق بشر وارد کرده و مشروعیت استناد غرب به این مفاهیم را از بین برده است.
خداقلیپور با تأکید بر امنیتی شدن اغلب چالشها در نظم جدید گفت تحریمهای ایران را نباید صرفاً اقدامی اقتصادی دانست؛ هدف اصلی آن «امنیتیسازی ایران» است. او همچنین افزود نظم جهانی، پس از تجربه چند دهه نظم مدرن، مجدداً به سمت الگوهای امپراتوری حرکت میکند و کشورها برای کسب امتیاز در حال تعریف خود نزد قدرت محوری هستند. از نگاه او، تحریم و تعرفه ابزارهای متفاوت اما همخانوادهای هستند که آمریکا علیه دشمنان و حتی متحدان خود به کار میگیرد و گسترش دامنه تحریمها فرصتهایی را برای اشتراک منافع میان ایران و سایر کشورها ایجاد کرده است.
به گفته وی دومین هدف اصلی تحریمها «تخلیه قدرت ژئوپلتیک ایران» است. با تشدید تحریمها، کشورها به دنبال مسیرهای جایگزین برای کریدورهایی هستند که از ایران عبور میکنند و این موضوع میتواند جایگاه ایران را در زنجیرههای حملونقل و تجارت منطقهای تضعیف کند. او تصریح کرد شناخت واقعبینانه ظرفیتهای ایران و محیط بینالمللی ضروری است و کشور باید هم از خودبزرگبینی و هم خودتحقیری پرهیز کند تا بتواند راهبردی واقعبینانه تدوین کند. انسجام داخلی و توان ائتلافسازی مؤثر، دو محور اصلی موفقیت سیاست خارجی در چنین شرایطی است.
خداقلیپور سومین هدف تحریمها را «برهم زدن ثبات و مشروعیت حاکمیت» دانست و توضیح داد برای مقابله با این هدف، ایران باید اقدامات ملموسی انجام دهد که آثار آن در زندگی مردم دیده شود. او تأکید کرد سیاست خارجی کشور در سالهای اخیر تحت تأثیر پوپولیسم قرار گرفته و این امر مانع اقدامات حرفهای و مستمر دیپلماتیک شده است. از نظر او، ایران باید به کشوری قابل اعتماد برای شرکای خود تبدیل شود و با پایبندی به قواعد، تصویر یک شریک مطمئن را ارائه دهد.
فرصت محدود بهرهمندی از کریدور شمال-جنوب
در بخش راهکارها، وی بر ضرورت تعریف برنامههای اقتصادی مشترک با سایر کشورها، فعالسازی کریدورهایی مانند شمال–جنوب، استفاده هدفمند از ارزهای ملی، مشارکت بیشتر بخش خصوصی در تجارت خارجی و پرهیز از حذف کامل اروپا تأکید کرد. او توضیح داد اگرچه اروپا قادر به ارائه راهحل نیست، اما میتواند مانع شود و نباید از تعامل با آن صرفنظر کرد. در عین حال همکاری با شرق، بهویژه روسیه و چین، باید محور سیاست خارجی ایران باشد.
خداقلیپور در پایان اظهار کرد که مقابله با تحریمها فرآیندی پیچیده است، زیرا تحریمها دائماً بهروز میشوند و دور زدن آنها جایگزین بیاثر کردنشان نیست. او بر ضرورت افزایش تابآوری داخلی، تعریف منافع مشترک با شرکا، ادامه مذاکرات برای رفع تحریم و ایجاد نظام پرداخت جایگزین تأکید کرد و گفت ایران با اقدامات درست میتواند در نظم در حال شکلگیری به یک بازیگر قابل اعتماد تبدیل شود.
تغییر مولفههای قدرت در نظم جدید جهانی
در این نشست تخصصی، رضا سهرابی، کارشناس حقوق بینالملل، ابتدا بر اهمیت نقش اندیشکدهها در فرآیند سیاستگذاری تأکید کرد و توضیح داد که اندیشکدهها باید فاصله میان دانشگاه و عرصه اجرایی کشور را پر کنند. به گفته او، دانشگاهها به دلیل تمرکز بر مباحث نظری و کلان، امکان پرداختن به موانع جزئی و پیچیده اجرایی را ندارند؛ در حالی که دستگاههای حکمرانی دقیقاً درگیر همین مسائل هستند. او بیان کرد که همایش سالانه اقتصاد مقاومتی نیز با هدف ایجاد اثرگذاری در این حوزه طراحی شده و این نشست نقطه آغاز مجموعهای از نشستهای تخصصی است.
سهرابی در ادامه طرح بحث خود، به چند سؤال کلیدی پرداخت: نخست اینکه آیا نظم نوین جهانی واقعاً در حال شکلگیری است یا صرفاً ساخته ذهن تحلیلگران است؟ دوم اینکه تحریمها چه جایگاهی در نظم فعلی و نظم درحال تغییر دارند؟ و نهایتاً اینکه ایران به عنوان کشوری تحت شدیدترین تحریمهای بینالمللی، چگونه میتواند قدرت خود را در این نظم جدید بازآفرینی کند؟
او برای پاسخ به این پرسشها ابتدا ویژگیهای نظم موجود را تشریح کرد. در نظم کنونی، مولفههایی مانند سیستم مالی برتون وودز، سلطه دلار، نقشآفرینی سازمان تجارت جهانی و استفاده گسترده از تحریمها توسط قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا، عناصر اصلی قدرت محسوب میشدند. در چنین ساختاری، برخورداری از ذخایر نفتی، مواد معدنی و موقعیت جغرافیایی برای کشورها اهمیت راهبردی داشت.
اما به گفته سهرابی، جهان طی سالهای اخیر شاهد تغییراتی بنیادین بوده است. حرکت کشورها به سمت دوجانبهگرایی، منطقهگرایی، ایجاد رژیمهای حقوقی جدید و افزایش نقش فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، ساختار قدرت را دگرگون کرده است. امروز توافقات دوجانبه و منطقهای بیش از سازوکارهای جهانی زمینه تعامل کشورها را تعیین میکنند. این تغییرات سبب شده است که مولفههای سنتی قدرت جای خود را به مجموعهای پیچیدهتر و چندبعدیتر بدهند.
باید انکار و انفعال را کنار بگذاریم
او سپس به موضوع تحریمها پرداخت و توضیح داد که ایران در مواجهه با تحریمها سه مرحله را پشتسر گذاشته است. مرحله اول، «انکار تحریم» بود؛ دورانی که تصور میشد تحریم تأثیری ندارد و کشور میتواند با مسیر عادی خود ادامه دهد. این رویکرد به گفته او خسارات زیادی به کشور وارد کرد. مرحله دوم، «دور زدن تحریمها» بود؛ راهکاری که اگرچه در کوتاهمدت برخی گرهها را باز کرد، اما در بلندمدت نهتنها کارآمد نبود، بلکه ساختارهای پنهان و پرهزینه ایجاد کرد و وابستگی به واسطهها را افزایش داد.
سهرابی تأکید کرد که امروز مرحله جدیدی در برابر ایران قرار دارد و آن، «خنثیسازی تحریمها» از طریق تعامل سازنده و فعالانه با دیگر کشورهاست. او معتقد است که نه انکار و نه دور زدن تحریمها راهحل پایدار نبودهاند و ایران در نظم جدید جهانی باید با تعریف ابتکارهای حقوقی، اقتصادی و همکاریهای منطقهای، شیوه اثرگذاری خود را بسازد. به گفته او، در برابر تحولات نظم جهانی نباید منفعل بود یا آنها را انکار کرد، بلکه باید به صورت فعالانه وارد عمل شد و نقش ایران را در این ساختار در حال گذار بازآفرینی و تقویت کرد.
انتهای پیام/تجارت و دیپلماسی












