مسیر اقتصاد/ نخست وزیر و وزیر خارجه قطر در روزهای گذشته به ایران سفر کرد. در کنار مباحث مختلف یکی از موضوعات مطرح در روابط ایران و قطر، موضوع پولهای ایران که سال گذشته از کره به قطر انتقال پیدا کرد، است. این پولها قرار بود به آسانی برای ایران کارسازی شود که با وقوع عملیات تاریخی طوفان الاقصی و در پی آن حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه با مشکل مواجه شد.
معامله نفتی ایران و کره؛ بدهی هنگفت در انتظار بازپرداخت
در سالهای اجرای برجام محدودیتی در فروش نفت و میعانات گازی ایران نبود و یکی از مشتریهای قدیمی ایران کره جنوبی بود که میعانات ایران را خریدای میکرد. در یک سال پایانی که از زمان خروج آمریکا از برجام تا زمان اعمال صد در صدی تحریم نفتی علیه ایران در اردیبهشت ۹۸، فروش میعانات به کره بدون دریافت مبلغ آن انجام میشد.
امید بود که دوباره رفع تحریمها برقرار شود. طلب ایران در حدود ۷ میلیارد دلار بود که در بانکهای کرهای به وون (واحد پول کره) انباشت میشد و مالکیت آن برای بانک مرکزی ایران بود.
حسابهای امانی؛ سدی در برابر درآمدهای نفتی ایران
در قانون NDAA 2012 که فروش نفت خام ایران تحریم شد، در بخش ۱۲۴۵ بیان میکند که تراکنش بابت خرید نفت خام ایران ممنوع است، مگر آنهایی که با مجوز دولت آمریکا خرید نفت از ایران را انجام میدهند. در قانون بعدی تحریمی یعنی قانون کاهش تهدید ایران ۲۰۱۲ بخش ۵۰۳، مشخص میکنند که خریداران نفت ایران که با مجوز دولت آمریکا خرید انجام میدهند باید پول ناشی از خرید خود را در حسابی به نام بانک مرکزی ایران و به ارز محلی نگهداری کنند و ایران از آن پول میتواند اقلام غیرتحریمی خریداری کند و تنها در حالتی که بخواهد خرید بشردوستانه کند میتواند پول را به کشور ثالث منتقل کند.
اینجا بود که حساب امانی escrow account در مکانیزم تحریم وارد شد. در فرایند اجرایی مصرف پول هم جایگاه خزانهداری آمریکا OFAC برای تایید تراکنشها آمده است. یک جایگاه نظارتی که باید برای تراکنشها مجوز صادر کند تا خطر تحریمی موسسات مالی درگیر را تهدید نکند. در مدت اجرای برجام و نیز خروج آمریکا از برجام تا اردیبهشت ۹۸ این سازوکار جاری بود.
لذا مصرف پولهای ناشی از فروش میعانات به کره سختی داشت و انباشت پول در حساب امانی ایران در کره افزایش مییافت. اتفاق دیگری که روی این تحریم سوار شد و کار را پیچیدهتر کرد، شناسایی بانک مرکزی ایران به عنوان نهاد حامی تروریسم در شهریور ۹۸ بود.
موانع تبدیل وون به یورو و بلاتکلیفی داراییهای ایران
به دلیل اینکه هرگونه همکاری با این نهاد، خطر مواجه شدن با تحریمهای آمریکا را داشت، استثناء مربوط به خرید بشردوستانه هم اعمال نمیشد. عملا بانک مرکزی ایران ذیل قانون کاتسا مجدد تحریم شد. اینگونه بود که پول ایران در کره چند قفله شد. تلاش برای آزادسازی در دولت روحانی چندین بار انجام شد که پولها آزاد شوند، اما نشد. در دولت شهید رییسی نیز این اتفاق دنبال شد. آنقدر خبرها زیاد منتشر میشد که در شبکههای اجتماعی به طنز میگفتند چندین بار است که پولهای کره آزاد شده است.
در تابستان ۱۴۰۲ که بحث مبادله زندانیان میان ایران و آمریکا جدی شد، موضوع آزادسازی پولها نیز جدیتر شد. اما یک مشکل فنی وجود داشت که مورد توجه طرف ایرانی بود. مشکل درباره تبدیل وون به یورو بود. با توجه به محدود بودن بازار تبدیل وون به یورو، راه حل معمول تبدیل وون به دلار و بعد تبدیل دلار به یورو بود. اما خطری در این میان بود: خطر مصادره پولهای ایران توسط دولت آمریکا در زمان تبدیل از وون به دلار.
ماجرای از دست رفتن یک میلیارد دلار در پیچ و خم تبدیل ارز
در همان قانون کاهش تهدید ایران ۲۰۱۲ کنگره اجازه مصادره اموال ایران که در خاک آمریکا است یا به قلمرو آمریکا وارد میشود، را داد. در نتیجه اگر وون به دلار تبدیل میشد قبلا از تبدیل به یورو، امکان مصادره آن وجود داشت. برای همین بود که راه سختتر را انتخاب کردند و حدود ۴ تا ۶ هفته صبر کردند تا به صورت مستقیم وون کره به یورو تبدیل شود.
ایران تلاش کرد که با آزاد کردن منابع در کره، عرضه ارز را در بازار تقویت کند. یوروی حاصل شده میتوانست برای تامین اقلام اساسی که قلم مهمی از تقاضای ارزی کشور است، مصرف شود که فشار را روی بازار ارز کاهش دهد. در مسیر تبدیل وون به یورو به دلیل کاهش ارزش وون در قبال دلار در سالهای اخیر، نزدیک به یک میلیارد دلار آن آب شد و در حدود ۶ میلیارد دلار به یورو تبدیل شد که تقریبا ۵.۳ میلیارد یورو میشد.
بلوکه شدن مجدد داراییهای ایران در سوئیس، بازی جدید آمریکا در منطقه
یوروهای متعلق به ایران در حسابهای یورویی بانکهای قطری نزد بانکهای سوئیسی قرار گرفت. در اینجا نیز بر اساس همان قواعد تحریمی و با همان ملاحظه نیاز به تاییده اوفک برای مصرف این پولها، در حسابهای امانی escrow account قرار گرفت. در این مدت تمام زندانیهای آمریکایی آزاد شدند و اهرم فشار برای طرف ایرانی جهت وادار کردن آمریکا به انجام تعهداتش وجود نداشت. اینکه طرف ایرانی چرا تصمیم گرفت که پولها به یورو در حساب بانکهای سوئیسی قرار گیرد روشن بود.
ایران نیازمند حواله است و حواله از اسکناس اهمیت بیشتری برای بانک مرکزی دارد تا بتواند برای واردات اقلام اساسی یا چیزهای دیگر که ریسک تحریم ندارند استفاده کند. برای همین در صورتی که بتواند به صورت حواله آنها را مصرف کند خیلی برایش مطلوب تر است. اما مشروط به داشتن اهرم فشاری برای وادار کردن آمریکا به رعایت تعهداتش که این اهرم از دست ایران خارج شده بود.
ایام نشستن پولهای بلوکه شده به حسابهای امانی مصادف شد با تحولات غزه و عملیات طوفان الاقصی که سبب فعال شدن سیاستمداران صهیونیست آمریکایی شد و بلافاصله با فشار بر دولت آمریکا خواهان بلوکه شدن مجدد منابع ارزی ایران در نزد بانکهای قطری شدند. حتی مجلس نمایندگان آمریکا طرحی نیز تصویب کرد، هرچند به قانون تبدیل نشد.
مجموعه خبرهایی که میرسد حاکی از این است که پولها کماکان در حسابهای یورویی بانکهای قطر نزد بانکهای سوئیس هستند و کارسازی آنها با مشکل مواجه شده است.
چرا ایران باید از مکانیزمهای تحت کنترل آمریکا رها شود؟
بر اساس گزارش واشنگتنپست، معاون وزیر خزانهداری آمریکا ادعا کرده که مقامهای آمریکایی و دولت قطر توافق کردهاند که دسترسی ایران به حساب ۶ میلیارد دلاری را با توجه به آنچه حمله حماس علیه رژیم صهیونیستی خوانده شده، مسدود کنند. مشابه این وضعیت در موضوع فروش گاز به عراق و واریز درآمد آن نزد بانک تجارت عراق TBI رخ داده است.
آنجا هم حسابی امانی برای طرف ایرانی به دینار عراقی وجود دارد که برای مصرف آن نیاز به تاییده اوفک وجود دارد. تاییده اوفک در این مکانیزم مانند پیچ تنظیم عمل میکند و هرگاه آمریکا بخواهد با ایران بازی کند این پیچ را کم یا زیاد میکند. شاید این درس مهمی برای ایران باشد که تمام تلاش خود را برای رها شدن از مکانیزمهای تحت کنترل آمریکا انجام دهد. بنابراین در حصول توافق نباید عجله کرد و صرفا برای تولید یک خبر خوب جهت مدیریت انتظارات بازار از چالهای به چاله دیگر نیفتاد.
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی