مسیر اقتصاد/ هر اقتصادی با مبادله کالا یا خدمات سرپا خواهد بود و بدون مبادلهی کالا اصلاً اقتصاد معنا پیدا نمیکند. پس یا باید خودمان تولید کنیم و یا باید آن را از کشورهای دیگر وارد نماییم. ساخت کالا وابسته به مصرف آن است.
شاید بعضیها بگویند -کما این که پیش از انقلاب برخی میگفتند- خب چه کاری است! ما مثل جنتلمنها مینشینیم تا کشورهای دیگر مثل نوکر برایمان تولید کنند و از آنها میخریم! باید از این دوستان گرامی چند سؤال پرسید:
۱- پول خرید این کالاها از کجا میآید؟ جز این که از پول نفتی میآید که باید برای نسلهای آینده به عنوان سرمایه حفظ شود؟
۲- در چنین شرایطی، استقلال چه معنایی پیدا میکند؟ البته منظور استقلال سیاسی است؛ چون استقلال اقتصادی که با پیش فرض سؤال به باد رفته است! در چنین شرایطی آیا دیگر می شود به کسی گفت بالای چشمت ابروست؟ این را که نمیتوانیم بگوییم هیچ، بلکه باید حتی جلوی «مالدیو» هم سر خم کنیم تا یک وقت از اینکه در فوتبال بردیمشان ناراحت نشوند و ما را تحریم نکنند!
۳- دیگر چرا باید پولمان ملی باشد؟ میتوانیم با دلار و لیره و روبل و ین و روپیه با هم معامله کنیم! بهتر نیست؟ فقط یک اشکال کوچک دارد و آنهم این که باید به جای خواندن روزنامه دنیای اقتصاد، هر روز اخبار اقتصادی چندین کشور دیگر را بخوانیم تا بدانیم قیمت نان باگت (چون آن موقع دیگر خبری از سنگک و لواش که نیست!) ماه آینده چقدر میشود؟!
۴- اگر همه کالاها را از خارج بخریم، شما دقیقاً کجا کار میکنید؟!
پ.ن: البته دلالی مواد آرایشی خارجی یا فروش دلار سر چهار راه استانبول اکیداً توصیه میشود!
۵- نظرتان چیست که یکباره دانشگاه های فنی را هم تعطیل کنیم؟ اصلاً چه معنی دارد پول مفت نفت کشور را برای یک سری جوان خرج کنند و برای کشور هیچ سودی نداشته باشند؟ خیلی از وزارتخانهها و بخش اعظمی از دولت هم همین طور.
حرف شما درست، اما کالای داخلی گران است!
۱- کلاً که اینطور نیست و اگر در بعضی اجناس اینطور است باید مصداقی بررسی کرد.
۲- واقعاً کالای ایرانی گرانتر است یا خارجی؟ واقعاً دلیل نخریدنمان این است؟!
۳- سوما وقتی قیمت ارز در کشور ما کمتر از مقدار واقعی است، یعنی ما به عبارتی داریم به خرید کالای خارجی یارانه میدهیم! فرض کنید یخچال ایرانی دو میلیون تومان است و نمونه خارجی آن سه میلیون تومان. این در حالی است که قیمت واقعی تمام شده آن یخچال خارجی پنج میلیون تومان بوده و به مدد پایین بودن غیرواقعی نرخ ارز، توانسته در رقابت با کالای داخلی پیروز بشود!(یعنی آگه تعرفه صددرصدی ارز برای واردات گذاشته بشود تازه قیمت عادلانه میشود و آن وقت میتوان گفت کدام کالا گران تر است)
کیفیت خوبی ندارند کالاهای داخلی!
۱- انصافاً وقتی به وجدان مان رجوع میکنیم، معیارهای واقعی کیفیت یک جنس را می دانیم چیست که بخواهیم بین چند کالا آن را مقایسه کنیم؟ مثلاً وقتی تبلیغات دو برند تلویزیون را میبینیم از کجا میفهمیم کدام بهتر است؟مثلاً میدانیم زاویه دید «فلان قدر»، یعنی چه؟ نسبت کنتراست مناسب چقدر باید باشد؟ قابلیت سه بعدی اصلاً به چه کاری میآید؟!
۲- چرا وقتی بین کیفیت یک کالای ایرانی و خارجی میخواهیم مقایسه کنیم، در برابری قیمت انصاف به خرج نمیدهیم؟ مثلاً یخچال یک میلیون تومانی ایرانی را با یخچال شش میلیونی کره ای مقایسه میکنیم و با دقت بیبدیل این کارشناسی به نتیجه میرسیم که کیفیت ایرانی خوب نیست!
۳- چطور است که خیلی از جنس های ایرانی را فقط با زدن یک برچسب تقلبی خارجی به چند برابر قیمت میخریم، افتخار میکنیم که مارک معروف خریدیم و از کیفیتشم هم شکایتی نمیکنیم؟! دلیل این که برندهای تقلبی «توی پاچه مان میرود» هم لابد همین مهارت ما در تشخیص کیفیت است؟!
۴- آیا کالاهای خارجی (مثلاً!) باکیفیتی که میخریم، از روز اول همین کیفیت را داشتند؟ مثلاً میدانید که همین کره، ۱۷ سال واردات لوازم خانگی را ممنوع کرد تا آل جی و سامسونگ به اینجا رسیدند؟ اگر کالاهای داخلی خریداری نشوند، سرمایه گذار با کدام بازگشت سرمایه تحقیق و توسعه کیفی انجام بدهد؟ یک نمونه برای این مسئله پیشرفت گوشیهای ایرانی از اولین مدل آن در دو-سه سال قبل تا آخرین مدلش که تازه به بازار آمده است. عالی نشده اما پیشرفتش مشخص است.
۵-تا به حال شده با روابط عمومی یک شرکت ایرانی تماس بگیریم و انتقادات و پیشنهاداتمان را در خصوص کیفیت آن برای بهبود ارائه بدهیم؟
مخلص کلام!
اصلاً فرض کنید (فرض محال که محال نیست!) جنس ایرانی را با قیمت بالا، کیفیت پایین و احتمال خرابی در نظر بگیریم. فرض کنید به خاطر گل روی ما، امسال یک کالای ایرانی بیشتر از پارسال خریدید با قیمت سیصد هزارتومان و با پونزده درصد احتمال خرابی بیشتر. نمونه خارجی آن هم قیمتش دویست و پنجاه هزار تومان. به عبارتی هزینهی احتمال خرابی و مقدار ریسک شما حدود پنجاه هزارتومان است، پنجاه هزار تومان هم که سر قیمت ضرر کردید.
نتیجهگیری سطحی: ای وای بیچاره شدیم! چه کلاه گشادی به سرمان رفت. امسال صدهزار تومان ضرر کردیم! می دانید با صدهزار تومان چه کارهایی که نمیتوانستیم بکنیم؟!
نتیجهگیری عمیق تر: با احتمال ضرر صدهزار تومان در سال (که با آن نهایتاً میتوانستید یکی دوبار، نهار با خانواده بیرون تشریف ببرید) موفق شدید مشکل بیکاری کشور را حل کنید. بله تعجب نکنید! جایگزینی کالای ایرانی به جای خارجی، به ارزش فقط همین سیصد هزار تومن توسط هر فرد در یکسال باعث عدم واردات آن کالا میشود و مشکل بیکاری کشور حل میشود. اگر باور ندارید چارهی کار فقط یک ماشین حساب ساده است!
عزیزم نخوردیم نون گندم ولی دیدیم دست مردم کالای داخلی رو تجربه کردیم و فهمیدیم که تولید کننده داخلی آشغال فروش می باشند و جز دردسر برای خریدار چیز دیگری ندارد .