مسیر اقتصاد/ در بخش عمدهای از ادبیات علم اقتصاد این فرضیه مطرح میشود که پول یک موجودیت خنثی است و افزایش خلق پول تاثیری در افزایش تولید ندارد و در عوض موجب افزایش سطح عمومی قیمتها (تورم) میشود. در این فرضیه پول صرفا یک وسیله مبادله است که هزینه مبادله کالاها و خدمات را برای فعالان اقتصادی کاهش می دهد و به آنها اجازه میدهد کالاها و خدمات خود را با اصطکاک کمتری خرید و فروش کنند.
در این دیدگاه، تامین مالی سرمایهگذاری از مسیر خلق پول جدید انجام نمیشود بلکه از مسیر پس انداز بخشی از درآمد عوامل اقتصادی نزد واسطههای مالی (نظیر بانکها) و قرض دادن وجوه مذکور به سرمایهگذاران متقاضی وجوه قابل قرض دادن، انجام میشود. بنابراین برای تقویت سرمایهگذاری در کشور کاری از دست بانکها بر نمیآید و کلیددار اصلی مردم هستند که تصمیم میگیرند چه نسبتی از درآمد خود را پس انداز کنند. بانکها صرفا واسطه وجوه هستند که منابع مالی را از سپرده گذاران میگیرند و به سرمایهگذاران میدهند.
پول مدرن چیزی جز بدهی بانکها نیست
در مقابل دیدگاهی وجود دارد که بانکها را نه صرفا واسطه وجوه بلکه خالق وجوه میداند. در واقع بانک یک نهاد مدیریت بدهی است که با بدهکار کردن خود قدرت اکتساب دارایی را بدست میآورد.
این بدهی بانک که صرفا یک تعهد به پرداخت است تبدیل به دارایی فرد میشود و چنین به نظر میرسد که فرد نزد بانک سپردهگذاری کرده است. حال فرد میتواند از قدرت خرید این سند بدهی استفاده و یک دارایی جدید اکتساب کند که در این صورت بدهی بانک به فرد تبدیل به بدهی بانک به فروشنده دارایی میشود و به این ترتیب قدرت خرید این سند بدهی در اقتصاد به گردش در میآید.
در واقع پول مدرن چیزی جز بدهی بانکها نیست، سندی که دارای قدرت خرید است. در این تعریف، ویژگی اصلی پول این نیست که وسیله مبادله است بلکه این نکته است که قدرت خرید دارد.
بانکها برای انتشار اسناد بدهی متکی به پایه پولی بانک مرکزی نیستند
در عرف میان بانکداران چنین تلقی شود که تفاوت بین بانک و غیربانک این است که بانکها سپرده پذیرند ولی موسسات غیربانکی اجازه جذب سپرده ندارند. تقریر درست این طور میشود که سند بدهی موسسات بانکی قدرت خرید دارد و پول با ارزش جامعه محسوب میشود ولی سند بدهی سایر موسسات مثل مردم عادی، چنین قدرت خریدی ندارد و مردم برای آن چنین اعتباری قائل نیستند.
نکته حائز اهمیت در خصوص نقش بانک در اقتصاد مدرن این است که با پشتیبانی دولت، اجازه صدور اسناد بدهی را دارد که پول رایج محسوب شود. همچنین دارای قدرت خرید جدیدی است که امروزه در اکثر اقتصادهای دنیا و از جمله ایران بیش از ۹۷ درصد نقدینگی پول بانکی یا سند بدهی بانکی است و بانکها برای انتشار این اسناد بدهی متکی به پایه پولی بانک مرکزی یا نسبت ذخایر یا جذب سپرده از مردم نیستند.
آیا بانکها باید مختار باشند آنطور که منافعشان اقتضا میکند خلق پول کنند؟
بانک بر اساس هزینه و فایده خود مدیریت بدهی میکند و تا جایی که بر اساس نرخ ذخایر بانک مرکزی، بهره سپردههای بلند مدت و بهره وجوه در بازار بین بانکی برای آن صرفه داشته باشد خود را بدهکار و پول خلق میکند. از آنجا که سند بدهی بانک قدرت خرید دارد، اگر این پول در دست یک کارآفرین شومپیتری باشد تبدیل به توسعه و تولید میشود و در این صورت است که میتوان از بهرهوری پول سخن به میان آورد.
منظور از بهرهوری پول این است که هر ریال پولی که یک بانک خلق میکند تا چه اندازه موجب خلق ارزش افزوده اقتصادی میشود. پول نهادی است که به کارآفرین اجازه میدهد سایر عوامل تولید را گرد هم آورده و فاصله زمانی میان انجام سرمایهگذاری و بهرهبرداری از آن را که ممکن است چند سال باشد، پر کند.
در صورت پذیرش این گفتار، آنگاه قدرت خرید این پول جدید و نحوه تخصیص آن موضوعیت پیدا میکند. آیا بانکها باید مختار باشند آنطور که منافعشان اقتضا میکند پول خلق کنند و تخصیص دهند. اگر منافع بانک اقتضا کند که برای خرید و فروش داراییهای مالی خلق پول کند و به تورم قیمت داراییهای مالی دامن بزند آیا باید آزاد باشد که این کار را انجام دهد.
اگر منافع بانک اقتضا کند که فعالیتهای مخرب محیط زیست را تامین مالی کند، باید مختار باشد که از امتیاز بزرگ خلق پول در این زمینه استفاده کند و اگر برای بانک مقرون به صرفه نباشد از امتیاز انحصاری خود در خلق پول برای تامین مالی تولید استفاده کند و برایش مقرون به صرفه نباشد که این اهرم را در دستان کارآفرینان اقتصاد قرار دهد آیا باید مخیر باشد؟
آزادی بانکها در خلق پول موجب هدایت اعتبارات به سمت بخشهای غیرمولد میشود
دیدگاهی که به عنوان دیدگاه متعارف بیان شد، معتقد است که بانکها اگرچه قدرت خلق پول فردی ندارند، اما بهترین تخصیص دهنده وجوه هستند و هر منبع مالی را در جایی به کار میگیرند که بیشترین بازدهی را داشته باشد اما دلیلی برای پذیرش این ادعا وجود ندارد.
شواهد بیشتر حکایت از شکاف موجود میان منافع خصوصی و اجتماعی خلق و تخصیص پول دارد و بازار در تخصیص بهینه پول (قدرت خرید) ناتوان است و احتمال اینکه که پول جدیدی خلق شود و در کاربردهای غیرمولد و مخرب به کار گرفته شود، بسیار بالاست.
اگر مشاهده میشود که سالانه پول بسیاری خلق میشود ولی تولیدی صورت نمیگیرد و در یک معنا بهرهوری پول بسیار پایین است، به این معنا نیست که پول خنثی است و توان پشتیبانی از تولید ارزش افزوده را ندارد، بلکه به این معناست که سیاست آزادی بانکها در خلق و تخصیص اعتبار در ترکیب با عدم انطباق منافع خصوصی و اجتماعی خلق پول، موجب هدایت اعتبارات به سمت بخشهای غیرمولد شده است. بهرهوری پول در گرو تجدیدنظر در این روند و هدایت اعتبارات به سمت فعالیتهای مولد است.
انتهای پیام/ پول و بانک
بنظر میرسه خلق پول از آن جهت که ابزاری برای باز توزیع پوله و به این وسیله روی بهرهوری پول اثرگذاره، میتونه روی تولید موثر باشه. یعنی رشد تولید با خلق پول با نظریه خنثی بودن تعارض نداره
آقای دکتر، اگه منافع بانک و بانکدار در یک راستا قرار بگیره و از طرفی بانک (و بانکدار) از خلق پول بی ضابطه یا هر نوع و در هر جهت خلق پولی متحمل ضرر بشه، آیا باعث نمیشه که بهره وری پول افزایش و در نتیجه تولید متناسب با پول خلق شده افزایش پیدا کنه؟