مسیر اقتصاد/ سوء استفاده از تامین مالی تجارت برای پنهان کردن انتقال وجوه یا ارزش از طریق کماظهاری و بیشاظهاری در قیمت کالاها و خدمات، یک روش شناخته شده پولشویی[۱] است. بررسی مسائل بانکها و مؤسسات مالی در شناسایی قیمتهای خلاف واقع در معاملات تجاری میتواند به یافتن راهحلی برای شناسایی پولشویی مبتنیبر تجارت یا قاچاق کالا و ارز منتج شود.
چرا بررسی قیمت برای کشف قاچاق توسط بانک دشوار است؟
مؤسسات مالی عموماً قادر به تعیین معناداری مشروعیت قیمت کالاها یا جلوگیری از قاچاق کالا و ارز به دلیل کمبود اطلاعات تجاری مرتبط، مانند شرایط رابطه تجاری، تخفیف، حجم یا کیفیت خاص کالاهای درگیر معامله نیستند. علاوهبر این، بسیاری از کالاها در بازارهای عمومی معامله نمیشوند و هیچ قیمت بازار عمومی در دسترس نیست. حتی در مواردی که کالاها به صورت عمومی معامله میشوند، قیمتهای فعلی ممکن است منعکسکننده قیمت توافقشده در هر قرارداد فروش یا خرید نباشد. این جزئیات معمولاً به دلیل حساسیت رقابتی چنین اطلاعاتی، برای مؤسسه مالی درگیر معامله در دسترس نخواهد بود.
عدم وجود یک نقطه مرجع جهانی، مسألهای پذیرفته شده برای هرگونه نظارتبر بررسی قیمت معاملات است. هیچ مدرکی دال بر اینکه آیا مؤسسات مالی یا هر نهادهای نظارتی دیگری فناوری لازم برای جمعآوری دادههای معامله را برای درک اینکه آیا قیمت صورتحساب برای هر تراکنش تجاری غیرعادی است یا خیر (قاچاق یا پولشویی مبتنیبر تجارت رخ داده است یا خیر) وجود ندارد.
شرایط قراردادهای تجاری؛ محدودیتی برای شناسایی کماظهاری و بیشاظهاری
برای اینکه بررسی قیمت عملی باشد، دستکاری قیمت یا قاچاق انجام شده باید واضح باشد یا یک محدوده قیمت قابل اعتماد برای کالاها در هر روز معین در دسترس باشد. با این حال، این ایده فقط برای گروه کالاهای کامودیتی[۲] قابل بررسی است و برای کالاهای خارج از این گروه، متغیرهای زیادی وجود دارد که برای مؤثر بودن بررسی قیمت باید در نظر گرفته شوند. برخی از این عوامل شناخته شده و زیرپارامترهای آنها به شرح زیر است:
- زمان: تاریخ هر تعهد قراردادی برای خرید یا فروش؛ قیمت قابل اجرا در این لحظه؛ قیمت قابل اجرا از زمان مبادله کالا یا خدمات؛ عوامل غیرمنتظرهای که باعث نوسانات قیمت بین این دورهها میشوند؛ منابع موجود برای مؤسسات مالی برای تعیین این تغییرات در زمان پردازش تراکنش؛ نوسانات نرخ ارز؛ قراردادهای فیوچر و فوروارد[۳]؛ پوشش مخاطره و غیره.
- شرایط تجاری و طرفین تجارت: هزینههای مرتبط با مبادله تجاری کالاها از جمله هزینه حملونقل و یا بیمه؛ عواملی که بر سهولت حملونقل تأثیر می گذارد؛ فاصله؛ لجستیک؛ نیازهای حملونقل سفارشی؛ فاسد شدنی بودن؛ فصلی بودن؛ اینکوترمز[۴] مربوط به تجارت؛ رابطه بین مشتری و طرف مقابل، جایی که ممکن است به یک مشتری قدیمی معامله با قیمت بهتری داده شود (جایی که فقط یک تأمینکننده برای یک کالای خاص وجود دارد) و غیره.
- کیفیت و تفاوتهای کالا: انطباق تغییرات در کیفیت کالاهای هم نوع به ارزش، نیاز به تخصص تجاری نسبت به کالاهای مربوطه دارد که در حیطه کاری متخصصان امور مالی تجارت نیست.؛ فرآیندهای افزوده شدن ارزش؛ الزامات یکپارچه در مقابل الزامات زیبایی یا سفارشی؛ کالاهای لوکس؛ ارزشگذاری کالاهای سفارشی یا تولید با حجم محدود؛ تولید محدود؛ تخفیف استاندارد برای موجودی مازاد یا موجودی نزدیک به انقضا؛ سفارشهای تکراری کالاهای متوقف شده؛ پیشنهادهای ارتقاء برای الگوهای جدیدتر یا آخرین بهروزرسانیهای موجودی نگهداری شده و غیره.
- قدرت خرید در مقابل قدرت فروش: سازوکار عرضه و تقاضا و نحوه تأثیر آنها بر قیمتی که کالاها با آن معامله میشوند؛ نقشآفرینی نهادهای تجاری در چرخه عمر یک محصول از طراحی تا تأمین منابع تا بازار؛ و غیره.
علاوهبر موارد فوق ملاحظات دیگری نیز وجود دارد که هنگام بررسی عملی بودن معرفی یک کنترل بررسی قیمت باید در نظر گرفته شوند: گروهبندی و جزئی کردن کالاهای خاص میتواند بسیار دقت بالایی نیاز داشته باشد؛ اسناد مربوط به یک معامله به ندرت به اندازه کافی با دقت است که نوع کالاها را در سطح جزئی توصیف کند؛ توضیحات کالاها در معاملات بر اساس توافق بین خریدار و فروشنده است. هیچ توضیحات هماهنگ شدهای برای معاملات تجاری وجود ندارد و همچنین هیچ راهی برای مؤسسات مالی برای اجرای این امر وجود ندارد؛ برای تعیین این قیمت معیار موارد غیراستاندارد، بعید است که دادههای کافی در دسترس باشد و در دسترس بودن یک مجموعه داده قابل استفاده که بتواند قیمتگذاری تاریخی و الگوهای معاملاتی را در نظر بگیرد.
محدودیتهای بررسی قیمت و کشف قاچاق برای گروههای کالایی کامودیتی
علیرغم اینکه پیشتر بیان شد بررسی قیمت برای کامودیتیها قابل بررسی است اما این سوال مطرح میشود که آیا بررسی قیمت در معاملات کامودیتیهای بسیار اساسی امکانپذیر خواهد بود یا خیر. در انجام این کار، محدودیتهای زیر باید در نظر گرفته شوند:
- مواردی که ارزش افزوده پیدا کردهاند. در مواردی که به طور استاندارد در بازارهای مالی معامله نمیشوند، حتی اگر کالای اصلی به وضوح مشخص باشد، نمیتوانند مشمول بررسی قیمت قرار بگیرند. محصولات خام ممکن است برای ساخت اقلام خاص صنعت (به عنوان مثال، لولههای صنعتی مبتنیبر فلز) استفاده شوند و فاکتور کردن ارزش افزوده امکانپذیر نیست.
- کالاها اغلب در بازار فیوچر معامله میشوند. در مواردی که قیمت در تاریخ معامله در دسترس نباشد، بررسی قیمت نمیتواند به طور دقیق انجام شود.
- مواد خام در درجات مختلف وجود دارند. اگر درجه خاص کالا در اسناد به تفصیل ذکر نشده باشد، درک اینکه کدام محدوده منصفانه است، چالشبرانگیز خواهد بود. به عنوان مثال، تفاوت قیمت بین آلومینیوم درجه پایین و درجه بالا حدود ۱۵ درصد است. محاسبه یک محدوده معتبر برای آلومینیوم به طور کلی در نتیجه چالشبرانگیز است.
حتی اگر قیمتهای بازار برخی از کالاها توسط ارائهدهندگان داده (به عنوان مثال بورس فلزات لندن، شیکاگو و پلتس) در دسترس باشد، قیمت واقعی ممکن است به دلیل ویژگی معاملات با هر یک از این قیمتهای بازار متفاوت باشد. این ویژگیها عبارتند از:
- حق بیمه یا تخفیف جغرافیایی: قیمت ممکن است شامل حق بیمه یا تخفیف جغرافیایی بسته به منشأ کالا باشد. به عنوان مثال ارسال نفت نیجریه به ایالات متحده یا صادرات غلات اوکراین.
- حملونقل چندوجهی: حملونقل چندوجهی کالاها به طور پیوسته است. به عنوان مثال قطارها، خطوط لوله و دوبهها[۵].
- اینکوترمز: هزینههای حمل و نقل ممکن است بسته به اینکوترمز معاملات جبران شود. به عنوان مثال خرید FOB[۶] با CFR[۷].
- پوشش مخاطره: نحوه پوشش ریسکهای خاص توسط معاملهگر نیز ممکن است در هنگام قیمتگذاری در نظر گرفته شود. به عنوان مثال پوشش مخاطره در حملونقلهای فیوچر.
- فقدان قیمت عمومی کامودیتی: علاوهبر این، کامودیتیهایی وجود دارند که قیمتهای واقعی و عمومی در دسترس ندارند به عنوان مثال برنج و عدس.
کاهش مخاطره مؤثرتر از نظارتبر قیمت برای کشف قاچاق
همانطور که بیان شد برای تعداد کمی از کالاهای قابل معامله، اطلاعات قیمت در دسترس عموم وجود دارد، اگرچه همیشه قابل اعتماد نیست و معیارهای متغیر زیادی دارد. این بدان معناست که محاسبه یک محدوده امکانپذیر است، با این حال، تعداد زیادی از متغیرهایی که باید در محاسبه گنجانده شوند، چنین محدودهای را از بین میبرند. در نتیجه، حتی برای کامودیتیها نیز تعیین یک محدوده تحلیلی برای قیمت قابل قبول نیست.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بررسی قیمت به تنهایی در حال حاضر یک نظارت موثر برای شناسایی پولشویی مبتنیبر تجارت یا قاچاق کالا و ارز از طریق دستکاری قیمت نیست و مؤسسات مالی باید رویکرد جامعتری برای درک فعالیتهای مشتریان اتخاذ کنند. کاهش مخاطره (به عنوان رویکردی جامع) موثرتر واقع خواهد شد اگر یک چارچوب نظارتی گستردهتری در نظر گرفته شود که شامل افزایش سطح هشدار یا تجزیه و تحلیل پس از معامله و همچنین سیاستها و رویههای مناسب باشد.
برخی از شاخصهای مخاطره نیازمند مقایسه متقابل[۸] عناصر مختلف دادهها (مانند تراکنشهای مالی[۹]، دادههای گمرکی و قیمتهای بازار آزاد) هستند که اغلب در منابع خارجی نگهداری میشوند. این شاخصهای مخاطره مربوط به حاشیه سود ثابت پایین، ناسازگاری در قیمتها بین اسناد و ناسازگاری با ارزش بازار هستند.
با توجه به این وابستگی به دادههای خارجی، بخش خصوصی (به عنوان مثال مؤسسات مالی خصوصی) تمام شاخصهای مخاطره ذکر شده را مشاهده نخواهد کرد. برای برخی از شاخصهای مخاطره، بخش خصوصی به اطلاعات زمینهای اضافی از مقامات ذیصلاح مانند تعامل با مقامات اجرای قانون[۱۰] یا واحد اطلاعات مالی[۱۱] نیاز خواهد داشت. در استفاده از این شاخصها، نهادهای بخش خصوصی نیز باید کل مشخصات مشتری[۱۲]، از جمله اطلاعات به دست آمده از مشتری در طول فرآیند «تجزیه و تحلیل اطلاعات قبل از معامله»[۱۳]، روشهای تأمین مالی تجاری مورد استفاده در معاملات و سایر عوامل مخاطره زمینهای مرتبط را در نظر بگیرند.
منبع:
- گزارش «نظارتبر مخاطره جرایم مالی بررسی قیمت کالاها و خدمات در معاملات تجاری»، اتاق بازرگانی بینالمللی، ۲۰۲۳
- گزارش «بررسی های انطباق با جرایم مالی در مورد قیمت کالاها در معاملات تجاری – آیا کنترل های بررسی قیمت قابل قبول هستند؟»، اتاق بازرگانی بینالمللی، ۲۰۱۹
پینوشت:
[۱] Money Laundering
[۲] Category of Commodities
[۳] Futures and Forwards
[۴] International Commercial Terms (Incoterms)
[۵] Barges یک قایق با سطح صاف است که برای حمل کالا از طریق رودخانهها و کانالها ساخته میشود.
[۶] Free On Board یا FOB به این معنی است که فروشنده کالا را در بندر مبدآ و بر روی عرشه کشتی تحویل میدهد و از این لحظه به بعد خریدار مخاطرات تجارت را به عهده میگیرد.
[۷] Cost & Freight یا CFR به این معنی است که فروشنده باید ترتیب و پرداخت هزینه حمل محموله را به یک بندر مشخص بپردازد.
[۸] Cross-Comparison
[۹] Financial Transactions
[۱۰] Law Enforcement Authorities
[۱۱] Financial Intelligence Units
[۱۲] Customer Profile
[۱۳] Due diligence به فرآیند یا تلاش برای جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات قبل از تصمیمگیری یا انجام معامله میگویند.
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی