به گزارش مسیر اقتصاد شرکت های خصوصی به دنبال بیشینه کردن سود خود هستند. این بیشینه کردن می تواند به افزایش کارایی و بهره وری منجر شود اما در برخی موارد می تواند به منافع عمومی و مردم آسیب هایی را وارد نماید. در ادامه ۱۰ مورد از معایب شرکت داری خصوصی برای مردم ارائه شده است.
۱- خدمات ارائه شده بدتر می شود
در خدمات عمومی مانند مراقبت از مردم، ارائه خدمات بدتر می شود چراکه شرکتهای خصوصی با حذف برخی جنبه های خدمات یا سرمایهگذاری کم به دنبال کسب سود بیشتر هستند. به عنوان مثال در خدمت مراقبت، بین کسب سود و صرف زمان تضاد وجود دارد و کارکنان بخش خصوصی اغلب نمیتوانند برای یک فنجان چای با یک فرد مسنتر و آسیبپذیر که از او مراقبت میکنند توقف کنند، زیرا شرکت فقط ۱۵ دقیقه برای ملاقات به آن ها مجوز داده است.
2. خصوصیسازی هزینه بیشتری برای مردم در پی دارد
وقتی خدمات عمومی، خصوصی می شود، مردم هم به عنوان مالیات دهنده و هم مستقیماً هزینه بیشتری می پردازند. به عنوان مثال در بریتانیا قبوض آب، قبوض انرژی، کرایه قطار و اتوبوس به طور واقعی در حال افزایش است و هزینه سیستم بهداشتی خصوصیشده ایالات متحده دو برابر هزینه دولتی بهداشت در بریتانیا است.
از آن طرف در خدمات خصوصی شده، سود باید به سهامداران پرداخت شود، نه اینکه دوباره در خدمات بهتر سرمایه گذاری شود و این به تدریج به کاهش بهره وری و کاهش کیفیت ارائه خدمات منجر می شود.
۳. شرکتهای خصوصی پاسخگو پایینی دارند
اگر یک شرکت خصوصی خدماتی را ارائه بدهد، از نظر دموکراتیک پاسخگوی عموم مردم نیست. دلیل این امر دو مورد است، اول اینکه اطلاعات کمی از مدل ارائه خدمات این شرکت ها وجود دارد. اغلب قراردادهای ارائه خدمات عمومی بین شرکت های خصوصی و دولت پشت درهای بسته توافق می شود و شفافیت، پاسخگویی عمومی یا نظارت بسیار کمی بر آن ها و عملکردشان وجود دارد. در کنار اینکه شرکتها به دلیل «محرمانه بودن تجاری» مشمول درخواستهای انتشار آزاد اطلاعات نیستند و این امر باعث کاهش شفافیت عملکرد می شود.
دومین دلیل پاسخگویی پایین شرکت های خصوصی به این موضوع بر میگردد که عموم مردم قدرت و ابزاری برای اعمال قدرت بر شرکت خصوصی در زمان عدم ارائه خدمات یا کاهش کیفیت آن ندارند و از آن طرف دولت هم از تخصص کافی برای ملزم کردن شرکت برای عمل به وعده های خود برخوردار نیست.
4. عدم حصول منافع عمومی
وقتی هر یک از مردم به مغازه می روند، در مورد آنچه میخواهند تصمیم میگیرند اما خدمات عمومی متفاوت هستند. این خدمات فرصتی به مردم می دهند تا با هم جمع شوند و نوع جامعه ای که می خواهند در آن زندگی کنند را انتخاب کنند. برای مثال، مردم ممکن است انرژی پاک و سبز را برای آینده بخواهند؛ اما شرکتهای خصوصی «بازار» انرژی را کنترل میکنند و اغلب در انرژیهای آلاینده سرمایهگذاری میکنند، بدون اینکه نظر مردم برایشان اهمیتی داشته باشد.
5. خصوصی سازی اختلاف طبقاتی را تشدید می کند
خدمات عمومی برای برآوردن نیازهای اساسی همه مهم است و باید همه به آن دسترسی داشته باشند. همه مردم به خدمات عمومیای مانند آموزش و سلامت نیاز دارند و به آنها متکی هستند. این بدان معناست که آنها باید برای همه قابل دسترس و با کیفیت باشند. خصوصی سازی اما به واسطه اینکه به دنبال سود بیشتر است، اغلب این خدمات را در اختیار ثروتمندان قرار می دهد و موجب محرومیت بخشی از جامعه می شود.
6. انحصار خصوصی بدتر از انحصار دولتی هستند
خصوصی سازی به این دلیل که رقابت شکل بگیرد و مردم انتخاب های بیشتری داشته در مقابل خدمات عمومی که اغلب با «انحصار طبیعی» شناخته می شود، شکل گرفت. به عنوان مثالی از انحصار طبیعی در خدمات عمومی، می توان به صنعت ریلی اشاره کرد که در آن انتخاب ها خیلی محدود است اما در شرایط کنونی، انحصار طبیعی صرفا مختص بخش دولتی نیست.
به عنوان مثال شرکت های معظم فناوری اطلاعات مانند فیس بوک از انحصار طبیعی برخوردارند چرا که اگر همه از یک شبکه اجتماعی استفاده کنند، سخت است که فردی شبکه اجتماعی مجزایی انتخاب کند.
در انحصارها مصرف کننده قدرتی ندارد و قدرت در اختیار عرضه کننده است اما در انحصار خصوصی مردم و مصرف کنندگان قدرت شهروندی را برای احقاق حق و پاسخگو نمودن عرضه کننده را نیز ندارند و همین امر موجب می شود که انحصار خصوصی بدتر از انحصار دولتی باشد.
۷. خصوصی سازی یعنی تشتت در ارائه خدمات
وقتی تعداد زیادی از شرکتهای خصوصی درگیر ارائه خدمات عمومی هستند، این میتواند یک سیستم پیچیده و پراکنده ایجاد کند که در آن همیشه مشخص نیست چه کسی چه کاری انجام میدهد. راه آهن بریتانیا نمونه بارز هرج و مرجی است که این امر ایجاد می کند.
شرکت های خصوصی لزوماً انگیزه زیادی برای همکاری و به اشتراک گذاری اطلاعات ندارند و این امر ارائه خدمات یکپارچه را دشوار می کند و در نهایت هزینه های ارائه خدمات را افزایش می دهد.
۸. شرکت های خصوصی خدمات با بیشترین سود را انتخاب می کنند
شرکتهای خصوصی بخشهای سودآور یک خدمت را انتخاب میکنند تا بتوانند تا حد امکان درآمد کسب کنند. به عنوان مثال، شرکتهای اتوبوسرانی فقط در مناطق شلوغ خدمات ارائه می کنند، بنابراین جوامع روستایی ضرر می کنند مگر اینکه دولت با یارانه وارد عمل شود. اجرای خدمات عمومی در مالکیت عمومی کارآمدتر است به طوری که سود می تواند در صورت نیاز در کل شبکه سرمایه گذاری مجدد شود.
۹. خصوصی سازی به معنای انعطاف کمتر است
شوراها و ادارات دولتی مسئول تامین نیازهای مردم هستند. اگر این نهادها ارائه خدمات خود را خصوصی کنند، انعطاف در ارائه خدمات کاهش خواهد یافت. چراکه اگر در یک قرارداد برون سپاری و خصوصی شده دولت بخواهد تغییرات ایجاد کند یا بخشی را اضافه و کم کند، باید هزینه بیشتری بپردازد. در کنار اینکه فروش داراییهای عمومی مانند زمینهای بازی مدرسه به این معنی است که مردم گزینهها و منابع کمتری برای ارائه خدماتی که در آینده به آن نیاز دارند، خواهند داشت.
10. خصوصی سازی مخاطره آمیز است
تجربه ورشکستگی شرکت بزرگ کاریلیون در بریتانیا این موضوع را ثابت کرد که اگر شرکتی خصوصی بیش از حد بزرگ باشد، تبعات ورشکستگی و ضعف آن دیگر در حوزه سهامداران آن شرکت باقی نمی ماند و می تواند سایر مردم و دولت را تحت تأثیر قرار بدهد.
منبع: we own it
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی