مسیر اقتصاد/ الگوی متمرکز حکمرانی شرکتهای دولتی به عنوان یکی از بهترین گزینهها برای مدیریت و پیشبرد اهداف شرکتهای دولتی، مدنظر حکمرانان و تعداد زیادی از کشورهای دنیا است. همانطور که قبلا به آن اشاره شد، متولی الگوی متمرکز حکمرانی در بنگاههای دولتی، در کشورهای مختلف متفاوت است و در ۳ قالب وزارتخانه، آژانس دولتی و شرکت هلدینگ امکانپذیر است. این شیوه حکمرانی مزایایی دارد که در گزارش قبلی مفصلا به مزایای آن پرداخته شد. اما این روش محدودیتها و ملاحظاتی نیز دارد که سعی میشود تا حدی ابعاد آن مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد.
معایب و محدودیتهای الگوی متمرکز حکمرانی شرکتهای دولتی
در سالیان اخیر کشورهای مختلف عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه به منظور بازنگری در شیوه تعامل با شرکتهای دولتی، به سمت الگوی متمرکز حکمرانی گرایش پیدا کرده اند. حتی کشوری مانند آرژانتین که تاکنون بنگاههای دولتی خود را به صورت غیرمتمرکز اداره کرده و زمام تمامی امور مربوط به شرکتها را به وزارتخانه تخصصی بخش یا صنعت مربوطه سپرده بود، مراحل گذار به الگوی متمرکز حکمرانی را طراحی کرده است. بر این اساس دولت آرژانتین درحال تدارک ایجاد و توسعه یک آژانس هماهنگ کننده و مشورتی به نام «هیئت نظارت راهبردی شرکتهای دولتی» است.
البته نباید از این نکته غافل شد که الگوی متمرکز شرکتداری دولتی در کنار فرصتها و مزایای متعددی که برای دولت ایجاد میکند، نقاط ضعف و معایبی نیز دارد که باید به برساختهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر کشور عرضه شده و خلاءهای آن در جهت پیادهسازی هرچه موثرتر، شناساسی و رفع گردد.
عدم تعهد دولت به عدم دخالت در امور نهاد متمرکز
اگر هیچ تعهد رسمی از سوی دولت مبنی بر خودداری از مداخله و واگذاری اختیارات به نهاد متمرکز وجود نداشته باشد، شرکتها و نهاد متمرکز ناظر بر آن در رسیدن به اهداف خود ناکام میمانند. در نتیجه هنگامی که این شرکتها به خوبی مدیریت نشوند، نهاد متمرکز در تخصیص وجوه و منابع دچار اخلال شده و امتیازات به ضرر شرکتهای سودآور به نفع شرکتهای زیانده تقسیم میشوند.
چالشهای بوروکراتیک و دیوان سالارانه الگوی متمرکز حکمرانی شرکتهای دولتی
نهاد متمرکز دولتی به دلیل ماهیت و ساختار بروکراتیک خود، ظرفیت ایجاد اخلال در عملکرد شرکتها را دارد. این ویژگی ممکن است انعطاف پذیری و چابکی سازمان را به خطر بیندازد. یک نهاد بوروکراتیک که فعالیتها و مسئولیتها در آن به صورت تکرار شوندهای اتفاق میافتد، گاهی اوقات مجبور است برای نظارت و تایید عادیترین فعل و انفعالات و عملیات شرکتی، مراحلی سخت و پیجیده را طراحی کند. مثلا ممکن است لازم باشد نهاد متمرکز کوچکترین سرمایهگذاریها و هزینهها را در زمینه تعمیر و نگهداری تجهیزات یک شرکت تأیید کند.
شکل گیری جنگ قدرت برای تصاحب نهاد متمرکز شرکتهای دولتی
صرف این پیشنهاد که شرکتهای دولتی تحت یک الگوی مدیریت متمرکز گروه بندی شوند، نزاع قدرت بین وزارتخانههای اقتصادی را برای تصاحب جایگاه نهاد متمرکز، بیش از پیش میکند. همچنین ایجاد یک نهاد متمرکز منجر به از دست دادن قدرت وزارتخانههای تخصصی در الگوهای غیرمتمرکز می شود. در بزرگترین شرکتهای دولتی خطر نزاع قدرت بین سطوح اجرایی مانند رئیس شرکت و رئیس نهاد متمرکز وجود دارد.[۱]
امکان عدم تحقق کارایی و اثرگذاری نهاد متمرکز بر بدنه مرکزی شرکتها
این اتفاق در کشورهایی رخ میدهد که بخش شرکتهای دولتی بسیار بزرگ است و پیچیدگیهای زیادی دارد. در این موارد توصیه میشود که شرکتهای هلدینگ مستقر در بخشهای مختلف صنعتی ایجاد شوند و یک هماهنگ کننده مرکزی و بین بخشی نیز به وجود آید. این تصمیم باید با دقت مورد مطالعه قرار گیرد؛ زیرا این خطر وجود دارد که شرکتهای هلدینگ مبتنی بر بخش، در نهایت به بدیلی برای وزارتخانههای تخصصی تبدیل شوند و سیستم کارکردی شبیه الگوی غیرمتمرکز پیدا کنند؛ در حالی که برخی از مزایای شرکتهای هلدینگ مانند صرفه جویی در مقیاس و امکان هم افزایی را از دست میدهند.
فقدان منابع کافی و دانش تخصصی در الگوی متمرکز حکمرانی شرکتهای دولتی
اگر الگوی متمرکز و نهاد متولی آن فاقد منابع مالی و انسانی کافی و یا تخصص لازم در هر گروه اقتصادی باشند، در مدیریت شرکتهای بزرگ و پیچیده اثرگذار نخواهد بود. علاوه بر مسائل مربوط به برنامه ریزي منابع، عدم ایجاد یا تقویت رگولاتورهای مستقل و ضعف آژانسهای نظارتی و حسابرسی که امکان ارزیابی مدیریت نهاد متمرکز و شرکتهای تابعه آن را داشته باشند، در بهبود عملیات شرکتی موثر است.
مشکلات مالی به جا مانده از بنگاههای ادغام شده و خطر انباشت بدهی
در برخی موارد حتی تأسیس هلدینگ برای مدیریت نهاد متمرکز نیز مشکلات مالی شرکتهای دولتی را برطرف نکرده است و در تجدید ساختار شرکت و مدیریت مالی آن بی تاثیر بوده است. پیچیدگیهای ناشی از ادغام شرکتها و تصفیه شرکتهای منحل شده، چالشهای فراوانی برای نهاد متمرکز ایجاد میکند.[۲] از طرف دیگر، با توجه به ادغام تمامی شرکتها و ایجاد یک هلدینگ بزرگ با داراییهای فراوان در این ساختار، امکان استقراضهای کلان و انباشت بدهی در این الگو وجود دارد که میتوانند جریانات مالی آتی هلدینگ را به خطر بیاندازد.
در پایان باید به این نکته نیز اشاره کرد که اگر هیچ کنترل ویژه و ساز و کار معینی توسط دولت در الگوی متمرکز از طریق آژانسها و نهادهای نظارتی اعمال نشود و فقط به همان سیاستها و قوانین اعمال شده دولتی اکتفا شود، این الگو فاقد عناصر اساسی مورد نیاز برای عملکرد مطلوب است و باید در طراحی آن بازنگری صورت گرفته یا از سایر الگوهای مدیریت شرکتهای دولتی برای حکمرانی مربوط به این بخش استفاده شود.
پینوشت:
[۱] Organización de Cooperación y Desarrollo Económico (OECD). (2018). State-Owned Enterprises and Corruption: What Are the Risks and What Can Be Done
[۲] Moreno de Acevedo Sánchez, E. (2016). State-owned Enterprise Management. Advantages of Centralized Models. Washington DC: Inter-American Development Bank.
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی