پس از تصویب قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانش بنیان توسط مجلس شورای اسلامی، انتقادات زیادی توسط صاحبنظران مطرح شد مبنی بر اینکه این قانون، تنها حمایت از شرکت های کوچک و نوپا را که غالبا توسط جوانان و مخترعان فارغ التحصیل دانشگاهی ایجاد می شود، مورد هدف قرار داده است.
برای اصلاح این ضعف در قانون، به خصوص با توجه به اینکه شرکت های بزرگ میبایست موتور کِشنده اقتصاد دانش بنیان در کشور باشند، بنا شد تا شرکت های دانش بنیان در «آیین نامه تشخیص صلاحیت شرکت های دانش بنیان» در سه قالب زیر طبقه بندی گردند تا تمام شرکتها، اعم از کوچک، متوسط و بزرگ، مشمول حمایت های قانون قرار گیرند:
۱- شرکت های تولید کننده کالاها/خدمات دانش بنیان
۲- شرکت های نوپا
۳- شرکت های صنعتی دارای فعالیت دانش بنیان
با توجه به اینکه یکی از اهداف اصلی قانون، همانطور که از عنوان آن نیز بر می آید (قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانش بنیان و تجاری سازی اختراعات)، کمک به تجاری سازی یافته های فناورانه شرکتها است، در آیین نامه اجرایی تشخیص صلاحیت نیز «شرط فروش و تجاری سازی فناوری»، یکی از ملزومات اصلی برای دانش بنیان شدن شرکتهای فناور عنوان شده است.
به عبارت دیگر، یک شرکت زمانی دانش بنیان شناخته می شود که «سهم فعالیتهای دانشبنیان از درآمد شرکت» را برآورده کند و این یعنی محصول دانش بنیان خود را به فروش رسانده باشد.
اگرچه کمک به تجاری سازی را میتوان نقطه قوت قانون و آیین نامه اجرایی مربوطه دانست، اما اتفاق نامطلوبی در حال رخ دادن است! زمانی که تابع هدف ما قصد دارد تا تجاری سازی را بیشینه نماید، آن دسته از فعالیت های تحقیق و توسعه را انجام می دهد که در کوتاه مدت به ثمر بنشیند و محصول، راهی بازار گردد.
بدین ترتیب، استقبال از تحقیقات بنیادین کمتر خواهد شد. تاثیر دیگر این سیاست، رشد شرکت های کوچک و متوسط خواهد بود؛ چرا که این شرکتها به دلیل سرمایه مالی نه چندان زیاد خود، بر خلاف شرکت های بزرگ، غالبا قادر به سرمایه گذاری های زیاد بر روی تحقیق و توسعه بلندمدت نیستند و مدیران آنها نگرش کوتاه مدت به پروژه های تحقیق و توسعه دارند.
با حمایتی هم که قانون از فعالیت های تحقیقاتی زودبازده انجام میدهد، میتوان چنین انتظار داشت که جهت گیری شرکتها، به سمت ایجاد کسب و کارهای کوچک و متوسط، برای تولید محصولات دانش دانش بنیان در کوتاه ترین زمان ممکن باشد.
هرچند موارد فوق، به معنای سد شدن مسیر شرکت های بزرگ برای انجام تحقیق و توسعه زودبازده نیست، اما از آن انتظار می رود تعداد شرکت های کوچک و متوسط در سالهای آتی، به دلیل تعداد زیاد فارغ التحصیلان دانشگاهی جویای کار در جامعه، افزایش یابد.
برای چالش فوق، می توان ۲ راهکار را پیشنهاد داد:
۱- تدوین قانون حمایت از “فعالیت های” دانش بنیان به جای “شرکت های” دانش بنیان: تا در این صورت، واحد تحلیل، صرفا «شرکت» نبوده و فعالیتهای تحقیق و توسعه، در هر سطحی از پیچیدگی، مشمول حمایتهای قانونی شوند.
۲- کاهش ضریب اهمیت شاخص «سهم فعالیتهای دانشبنیان از درآمد شرکت» در آیین نامه اجرایی
مسئله دیگر در مورد قانون دانش بنیان، این است که یکی از شروط لازم برای کسب عنوان دانش بنیانی، مطابقت محصولات شرکتها با لیست کالاهای دانش بنیان است.
دقت در محصولات این لیست نشان می دهد که عمده آنها در زمره فناوری های متعالی (High Tech) قرار می گیرند. نگاهی عمیق بر ساختار صنعتی و آموزشی ایران چنین نشان می دهد که در ایران، به دلیل اینکه بخش اعظم بدنه صنعتی دارای فناوری های متوسط (Mid Tech) و سطح پایین (Low Tech) است، لذا این طیف از صنعتگران مخاطب قانون نخواهند بود.
از سوی دیگر، اصرار دانشگاه های کشور بر حرکت در لبه های علم و فناوری و فارغ التحصیل کردن تعداد زیادی دانشجو با چنین دیدگاهی، باعث میشود تا ایشان تلاش کنند آموخته های خود را که در زمره فناوری های متعالی هستند، به نحوی تجاری سازی کنند و چه محملی بهتر از قانون دانش بنیان؟
بدین ترتیب، شاید خطا نباشد که انتظار برود تعداد شرکت های نوپا و کوچکی که با هدف استفاده از مزایای قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان شکل بگیرند، افزایش چشمگیری خواهد یافت. در شرایطی که اگر تاکید فهرست کالاهای دانش بنیان، بر فناوری های متوسط و پست هم می بود، میتوانستیم انتظار داشته باشیم که بخش اعظمی از صنایع کشور و شرکت های بزرگ با فناوری های غیرمتعالی، مخاطب قانون قرار گیرند.
با سلام و احترام
به نظر بنده این درست نیست که تمام توجه هات به سمت شرکت های دانش بنیان معطوف شود چرا که ما علاوه بر حمایت شرکتها ی نوپا باید حفاظت از شرکت های سنتی و قدیمی را هم در نظر داشته باشیم . این قوانین باید جایی را هم برای شرکت های بزرگ باز کند چرا که تا به امروز گرداننده اقتصاد کشور بوده و به طور متوازن اشتغال کشور را ساماندهی نموده اند . بنیان گذاری شرکت های دانش بنیان فاقد مزیت نیست یکی از نقاط مثبت این شرکتها : بکارگیری تخصص متخصصان و نخبگان در ساختار اصلی آن است چون علاوه بر ساماندهی اشتغال دانش آموختگان و فارغ التحصیلان به ارتقای دانش شرکت های دانش بنیان کمک زیادی کرده و زمینه سصاز خلاقیت و نو آوری و فناوری شده که مطمئنا بازدهی خوبی را در بر خواهد داشت . با توجه به امکانات و تسهیلات و مزایایی که برای اینگونه شرکتها در نظر گرفته شده است قاعدتا فناوری های نوین نه به ۱۰۰ بلکه تا حدود ۶۰ درصد در کشور شکل میگیرد اما چقدر خوب میشود که با توجه به اهمیت و ضرورت وضعیت کنونی اقتصادی کشور این بها را برای شرکت های بزرگ و قدیمی هم در نظر بگیریم که بتوانند همپای شرکت های دانش بنیان گام بردارند چرا که این شرکت های قدیمی و نوپا بایستس مکمل هم باشند ...