به گزارش مسیر اقتصاد در طول سال های اخیر بسیاری از مردم کشورهای غربی از سیاست های لیبرال روی برگردانده اند و به سمت احزاب سیاسی مخالف با این سیاست ها اقبال نشان داده اند. علاوه بر این در این مدت حرکت های ضد لیبرالی از سوی مردم قوت گرفته است.
منظور از سیاست های لیبرال آن دسته از قوانین و مقررات و ارزش هاست که حقوق فردی انسان ها، آزادی شخصی و فرد محوری را به هرچیز دیگری در جامعه ارحج می داند و از این رو در تدوین قوانین و اجرای آن ها، مهم ترین مسئله تشویق و تسهیل آزادی های فردی افراد جامعه است.
مشکلات بنیادین سیاست های لیبرال در سطح جامعه
مهم ترین ادعای سیاست های لیبرال آن است که با اجرای آن ها میزان «آزادی» مردم به بیشترین حد خود می رسد؛ در واقع طرفداران سیاست های لیبرال، آزادی را مهم ترین ارزش می دانند و مدعی هستند در حکومت های لیبرال مردم از بیشترین سطح آزادی برخوردار هستند.
در نتیجه اجرای سیاست های لیبرال، اکنون در کشورهای غربی اغلب ارزش های انسانی رنگ باخته است، مردم به هیچ ارزش والایی اعتقاد ندارند و تنها برای یک چیز تلاش می کنند و آن افزایش گستره آزادی های فردی خودشان است؛ که هیچ گاه تمامی ندارد.
«بی هویتی» دلیل کاهش اقبال مردم کشورهای جهان به لیبرالیسم
این روند به بروز یک «بی نظمی اخلاقی» و «بی هویتی» گسترده در بین جوانان و مردم کشورهای لیبرال غربی منجر شده است. آن ها اکنون از خود سئوال می کنند «آیا لیبرالیسم به همان اندازه بی نظیر و خوب است که ما با اعتقاد به آن بزرگ شده ایم؟»
اکنون بی هویتی گسترده ناشی از اجرای سیاست های لیبرال، بزرگ ترین دلیلی است که موجب شده است بسیاری از مردم کشورهای غربی و خصوصا جوانان این کشورها، به دنبال نظریه های جایگزین باشند.
بسیاری از متفکران غربی اکنون لیبرالیسم را با اسلام مقایسه می کنند. آن ها معتقدند مسلمانان از «سرزندگی»، «عقیده راسخ» و «اطمینان خاطری» برخوردار هستند که جوامع لیبرال غربی سال هاست آن ها را از دست داده اند.
لیبرالیسم با شکست مواجه شده است
در نتیجه بسیاری از اندیشمندان غربی، که به نوعی خود را جلوتر از جوامع خود می دانند و روند های اجتماعی و سیاسی آینده را پیش بینی می کنند، معتقدند با ادامه شرایط فعلی و در صورت عدم تغییرات گسترده، لیبرالیسم محکوم به شکست است و یا دست کم با چالش های گسترده مواجه خواهد شد.
ظهور لیبرالیسم به برچیده شدن ساختارهای سنتی و تشویق «فرد محوری» منجر شد و همین مسئله به تنهایی برای بروز بحران های اجتماعی در جوامع لیبرال کافی است.
تحول در معنی «آزادی» در جوامع غربی
زمانی یکی از معانی متعالی «آزادی»، حتی در جوامع غربی، خلاصی از تمایلات بی پایان شخصی بود؛ اما اکنون آزادی در غرب به معنی تلاش بی پایان برای رسیدن به همه تمایلات شخصی است؛ درحالیکه مسلمانان معتقدند تلاش برای دستیابی به همه تمایلات شخصی، در واقع به معنی اسارت و بندگی است و سنخیتی با آزادی ندارد.
تغییر و تحول در معنای آزادی یکی از نتایج نامطلوب اجرای سیاست های لیبرال در جوامع غربی بوده است که در ادامه مشکلات گسترده ای را برای این کشورها به وجود آورده است.
منبع: نشریه آتلانتیک linkp.ir/vknM
انتهای پیام/ اقتصاد بین الملل