به گزارش مسیر اقتصاد مهمترین سند ملی کشور ما که تحقق آن می تواند تا حد زیادی تضمینکننده استمرار حیات عزتمندانه انقلاب اسلامی باشد، سند اقتصاد مقاومتی است؛ سندی که اجرای کامل آن منجر به ایجاد اقتصادی مقاوم و باثبات و همچنین ایجاد امنیت غذایی خواهد شد.
آنچه مسلم است این است که مخاطراتی جدی، هم به صورت بالفعل و هم به صورت بالقوه میتوانند مانع از تحقق اقتصاد مقاومتی در کشور شوند. بهنظر نگارنده اهمیت مخاطرات بالقوه از مخاطرات بالفعل بیشتر است؛ زیرا مخاطرات بالفعل هم دیدنی هستند و هم باورپذیر، اما مخاطرات بالقوه مانند آتش زیر خاکسترند، دیده نمی شوند، اما هرگاه شعلهور شوند در اوج بی خبری صدمات جبرانناپذیری به کشور وارد خواهند کرد.
در حال حاضر کشور ما در راه تحقق اقصاد مقاومتی، با دو مخاطره بالقوه بسیار جدی و مهم مواجه است. اول مخاطره بحران کمبود آب و دوم مخاطره بحران کمبود انرژی (که موضوع مورد بحث ما در این یادداشت نمیباشد).
در بین این دو مخاطره، بحران کمبود آب خطرناکتر است زیرا انرژی انواع و جانشینهای مختلفی دارد اما آب هیچ گونه جانشینی ندارد؛ از طرفی کشور ما از نظر منابع آبی و میزان نزولات آسمانی هم دارای فقر است زیرا در کمر خشک جهانی هم قرار دارد. بنابراین در صورت عدم صیانت از منابع آبی موجود، در آینده نزدیک با صدمات جبران ناپذیری مواجه خواهیم شد.
در مورد خاص بودن بحران آب باید گفت که در گزارش سال ۲۰۱۳ اقتصاد جهانی، ۵۰ مخاطره که اقتصادهای بین المللی را با بیثباتی مواجه میکنند شناسایی شد و در بین این ۵۰ مخاطره، بحران کمبود آب چهارمین مخاطره با درجهی احتمال بالا و دومین مخاطره از نظر شدت اثرگذاری شناسایی شد. بنابراین عدم توجه ویژه به مسئله بحران آب میتواند تحقق اقتصاد مقاومتی را با مشکلات جدی مواجه کند.
حال سوال این است که برای مصرف بهینه آب و صیانت از منابع آبی و جلوگیری از بحران کمبود آب باید از کجا آغاز کرد؟
مطمئناً اولویت اول برنامهریزی در این حوزه، مربوط به بخشهایی میشود که بیشترین سهم را در مصرف آب کشور دارند؛ در این میان گفته می شود که مهم ترین بخش، بخش کشاورزی است؛ بخش کشاورزی کشور ما در حوزه برنامهریزی بر روی کشت محصولات متناسب با اقلیم کشور دارای مشکل است که با شناسایی و رفع این مشکلات، میتوان از منابع آبی کشور و حقوق نسلهای آینده در استفاده از آب سالم و کافی، صیانت به عمل آورد.
به جهت صیانت از منابع آبی، پیشنهاد این است که کشتهای مختلف در کشور با اقلیم آن کشت دارای تناسب باشد و برای تحقق این مهم باید استراتژی هوشمند کشاورزی داشت و این استراتژی را با اقتدار اجراء کرد. بنابراین در ادامه این یادداشت سعی میشود وضعیت چند نوع از کشتهای اساسی کشور را بررسی نمود و با آسیبشناسی این کشتها، راهکارهای مناسب را به وزارت کشاورزی پیشنهاد داد.
قبل از پرداختن به بررسی وضعیت محصولات کشت شده در کشور از نظر وضعیت آب و تناسب یا عدم تناسب آنها با اقلیمهای محل کشت، ذکر این نکته حائز اهمیت است که ما در کشاورزی با سه نوع آب مواجه هستیم.
دسته اول آب سبز است که منظور نزولات آسمانی میباشد. دسته دوم، آب آبی یا همان ذخایر زیر زمینی آب کشور است و واژه صیانت از منابع آبی مخصوص این بخش از آبهاست و بخش سوم آبهای خاکستری میباشد که شامل آبهای برگشتی در آبیاری محصولات کشاورزی است.
وقتی در مورد صیانت از آب و تغییر کشت متناسب با اقلیم صحبت می شود، منظور این نیست که بخش کشاورزی کشور ما کوچک شود زیرا بخش زیادی از اشتغال و امنیت غذایی ما به این حوزه وابسته است؛ بلکه منظور اتخاذ تصمیم بهینه برای نوع محصول کشت شده در یک منطقه و استفاده بهینه از آبهای آبی به جای آبهای سبز است.
اولین محصول مورد بررسی در این زمینه چغندر قند است که از نظر حجم، جزء سه محصول اول زراعی کشور میباشد. کشت این محصول در کشورمان ۴/۳ برابر متوسط جهانی آب مصرف میکند؛ یعنی در ازای هر کیلوگرم محصول، ۴۴۶ لیتر آب مصرف میکند. قسمت بد ماجرا آنجاست که در کشور ما ۷۸ درصد آب مصرفی مورد نیاز کشت این محصول، توسط آب آبی یا آبهای زیر زمینی تامین میشود و تنها ۱۲ درصد آب مورد نیاز کشت این محصول توسط نزولات آسمانی تامین میگردد.
بنابراین در کشت این محصول یک آسیب مهم و جدی در کشور وجود دارد و مسئولین امر باید در رابطه با کشت چنین محصولی در مکانهایی که نزولات آسمانی فراوان دارد برنامهریزی کنند.
با توجه به اینکه این محصول با طیف وسیعی از شرایط آب و هوایی و خاک هم سازگاری دارد، راحتتر میتوان در مورد تغییر اقلیم کشت این محصول اظهار نظر کرد.
در نتیجه از جمله اقدامات لازم در رابطه با این محصول، میتوان به کشت این محصول در فصل باران و استانهای پر باران کشور اشاره کرد؛ مثلاً در استانی مانند اصفهان (یا سایر استانهای کم بارش) که از نظر بارندگی جز سه استان انتهایی کشور میباشد، کشت این محصول با محصول دیگری که آب دوست نباشد، جایگزین شود. زیرا این محصول آبدوست است و در صورت عدم نزول آب کافی از آسمان، کشاورز مجبور خواهد شد از آبهای آبی بیشتر استفاده کند و این اتفاق موجب کمبود آب نسلهای آینده کشور خواهد شد.
وضعیت کشت سایر محصولات اساسی در یادداشتهای بعدی به بحث گذاشته خواهد شد.