به گزارش مسیر اقتصاد کمترین نسبت صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی در میان قدرت های بزرگ اقتصادی متعلق به آمریکا است. همین مسئله منجر به موقعیت برتر آمریکا نسبت به سایر رقبا در جنگ تجاری شده است.
نسبت صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی دو مورد از شاخصهایی است که از آن ها برای ارزیابی میزان وابستگی یک کشور به تجارت خارجی استفاده میشود.
در جدول زیر شاخص نسبت صادرات به تولید ناخالص داخلی برای ۱۰ قدرت بزرگ اقتصادی نشان داده شده است:
بنابراین اگر سایر عوامل و پارامترهای مرتبط یکسان باشد، قدرت تحمل آمریکا نسبت به تغییرات در حجم صادرات به نسبت سایرین بیشتر است.
هر چند که در کنار کمیت، کیفیت واردات نیز بسیار مهم است و در نتیجه گیری موثر خواهد بود؛ اما در اینجا ارزیابی بر اساس کمیت واردات صورت گرفته است. محاسبه نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی میتواند تخمینی از میزان وابستگی کشورها به واردات را بدست دهد.
همانطور که مشاهده میشود آمریکا پس از برزیل، در این شاخص نیز به نسبت سایرین وضعیت مطلوبتری دارد.
وضعیت شکننده اتحادیه اروپا و کانادا نسبت به تغییرات تجارت
برخلاف آمریکا، اتحادیه اروپا و کانادا وضعیت شکنندهای نسبت به تجارت دارند و هر اتفاقی که منجر به تغییرات قابل توجه در حجم تجارت خارجی این دو با جهان شود، منجر به وارد آمدن آسیبهای جدی به اقتصاد این کشورها خواهد شد.
آمریکا اولین شریک تجاری اتحادیه اروپا و کانادا محسوب میشود. حجم تجارت اتحادیه اروپا و کانادا با آمریکا به ترتیب برابر ۷۴۰ و ۵۴۲ میلیارد دلار است.
مشکل دیگر و بزرگتر اتحادیه اروپا و کانادا با آمریکا این است که تراز تجاری این دو با آمریکا به شدت مثبت است و همین مسئله سبب میشود که آمریکا با خیال راحت و بدون نگرانی از اقدامات تقابلی بتواند بر کالاهای واردشده از اتحادیه اروپا و کانادا تعرفه وضع کند. تراز تجاری اتحادیه اروپا و کانادا با آمریکا به ترتیب برابر ۱۰۰ و ۹۷ میلیارد دلار است که ارقام بزرگی محسوب میشوند.
اولین چیزی که از بحث بالا میتوان نتیجه گرفت این است که اتحادیه اروپا و کانادا حداقل در کوتاه مدت توان تقابل با آمریکا را ندارند و ناچارند به نوعی با این کشور سازش کنند.
آمریکا اولین شریک تجاری اکثر قدرتهای بزرگ اقتصادی
در جدول زیر شرکای اصلی صادراتی ۱۰ قدرت برتر اقتصادی نمایش داده شده است:
همانطور که در شکل بالا پیداست اولین مقصد صادرات اکثر قدرتهای اقتصادی آمریکا است. بنابراین میتوان گفت قدرت های بزرگ اقتصادی عموما به بازار آمریکا احتیاج دارند.
با این حساب به نظر میرسد که آمریکا به نسبت سایرین ابزار بیشتری برای فشار اقتصادی و تجاری به شرکای خود دارد اما این همه ماجرا نیست. مشکلات اقتصادی آمریکا و برخی ویژگیهای اقتصادی رقبا سبب شده است که آمریکا قدرت ایستادگی در برابر قدرتهای دیگر اقتصادی را نداشته باشد.
چرا آمریکا در جنگ تجاری آسیبپذیر است؟
اولین دلیلی که بر اساس آن میتوان گفت آمریکا در جنگ تجاری آسیبپذیر است همان چیزی است که به خاطر آن جنگ تجاری آغاز شده است؛ یعنی کسری شدید تراز تجاری آمریکا که برابر ۳۶ درصد از کل واردات این کشور است.
اگر اتحاد شرکای سابق تجاری آمریکا منجر به افزایش کسری تجاری آمریکا به دلیل تغییر جریان تجارت از این کشورها با آمریکا به این کشورها با یکدیگر شود، آنگاه منطق مقامات کنونی آمریکا اقتضا میکند که سیاست های خود را تغییر دهند. کما اینکه پس از انعقاد قرارداد بزرگ تجاری ژاپن با اتحادیه اروپا موضع آمریکا نسبت به اتحادیه اروپا تغییر کرد.
بنابراین آمریکا ناچار است که برخی شرکای سابق خود را راضی نگه دارد. از منظر آمریکا بهترین گزینه برای اتحاد، اتحادیه اروپا است زیرا اتحادیه اروپا وابستگی زیادی به آمریکا دارد و به دلیل ناتوانی در رقابت با تولیدات ارزان قیمت چین، دل خوشی از این کشور ندارد.
منبع داده ها:
بانک جهانی
سازمان تجارت جهانی