به گزارش مسیر اقتصاد سازمان تجارت جهانی WTO، در بیان تاریخچهی خود، مزایای متعددی را برای کشورها عضو برمی شمارد. اما این مزایا عمدتا به بهرهمند شدن کشورهای ثروتمند منجر شده است. درحالیکه شرایط کشورهای درحال توسعه و فقیرتر با عضویت در این سازمان نه تنها بهبود نیافته بلکه بدتر نیز شده است.
در آنچه که WTO به عنوان نظام تجاری چندجانبه ارائه میکند، معایب بسیاری برای کشورهای در حال توسعه، که در ابتدای راه قرار دارند، نهفته است. سه چهارم اعضای WTO را کشورهای درحال توسعه و کمتر توسعه یافته تشکیل میدهند. بنابراین طبیعی است که از این نهاد انتظار برود که اگر در جهت منافع اکثریت اعضا اقدام نمیکند، حداقل به یک اندازه برای هر دو گروه توسعه یافته و توسعه نیافته مفید باشد؛ اما در حال حاضر اینگونه نیست.
سودمندی تجارت آزاد برای همگان به عنوان یک اصل در تشکیل WTO
WTO آزادسازی جریان تجارت را تسهیل میکند و مدعی است که این روند به توسعهی اقتصادی و رفاه ختم خواهد شد. اساسا سازمان تجارت جهانی بر این عقیده بنا شده است که تجارت آزاد سودمند است.
طرفداران تجارت آزاد مدت هاست که با لفاظی، آزادسازی تجاری را به پیشرفت و توسعهی اقتصادی گره میزنند. در حالیکه هیچگونه شواهد تجربی که این فرضیه را اثبات کند در دست نیست. اگر این ادعا درست باشد، طبیعی است که انتظار داشته باشیم جایگاه کشورهای فقیر عضو نیز به عنوان بخشی از دنیای تجارت آزاد ارتقاء پیدا کند؛ اما چنین روندی مشاهده نمی شود.
نابرابری و بیعدالتی در سازمان تجارت جهانی
اندیشه تجارت آزاد این مسئله را نادیده میانگارد که برخی کشورها یا مناطق دارای مزیت هایی چون مهارت، فناوری، زیرساخت و دسترسی به بازار هستند. وجود مزیت در یک طرف، به مثابه وجود مانع بر سر راه طرف دیگر است. با این وجود نمیتوان پذیرفت که تجارت آزاد چارچوب عادلانهای را برای تعامل همهی طرف ها ارائه داده است.
سازمان تجارت جهانی با اجرای قوانین تجارت آزاد در مورد اعضا، امکان اتخاذ سیاست های حمایتگرایانه نسبت به تولیدات داخلی را از کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته سلب میکند. اساسا WTO این کشورها را به سوی قربانگاه میفرستد و به آنان امکان سرپا ماندن در رقابت های بینالمللی را نمیدهد. با وجود مغالطههایی که دربارهی عادلانه بودن تجارت آزاد صورت میپذیرد، نفاق موجود در این اندیشه بسیار واضح است.
موزامبیک نمونه ای از قربانیان تجارت آزاد
یک مثال مهم از این دست قربانیان، کشور موزامبیک است. حدود ۸۰ درصد مردم این کشور در روستاها زندگی میکنند و به کشاورزی وابسته هستند. به طور قطع صنعت کشاورزی این کشور که فاقد نیروی کار ماهر و آموزش دیده است، نمیتواند در برابر کشاورزی پرحجم و پیشرفتهی اروپا که مشمول دریافت یارانه نیز هستند، دوام بیاورد.
موزامبیک یک نمونه است که میتوان با استفاده از حمایتگرایی، شالودهی ضعیف اقتصاد آن را حفظ و تقویت کرد و از سقوط این کشور به شرایط فقر و ورشکستگی بیشتر جلوگیری نمود.
سازمان تجارت جهانی فاصلهی فقیر و غنی را بیشتر میکند
صرف داشتن مزیت در تولید برخی کالاها برای گسترش نفوذ در بازار و افزایش درآمد، کافی نیست. کشورهای در حال توسعه عموما در بخش های کشاورزی دارای توان صادراتی هستند و به ناچار باید تولیدات خود را با محصولات صنعتی مبادله کنند. همین مسئله موجب قوی تر شدن کشورهای توسعه یافته و افزایش فاصلهی توان رقابتی آن ها با کشورهای فقیر میشود. بنابراین مزیت نسبی نمیتواند پایهی ایجاد یک محیط عادلانه برای تجارت باشد.
در مجموع میتوانیم ادعا کنیم تا زمانی که ساختار بستهی WTO تغییر نکند، این سازمان در جهت منافع همهی اعضا نخواهد بود. از آنجا که WTO همواره تحت تسلط قدرت های برتر اقتصادی بوده است، تصمیمات این سازمان همواره محدود به تامین منافع این کشورها است. برای ایجاد یک نظام تجارت جهانی عادلانه، لازم است ارادهی مردمی که آن را تشکیل میدهند در گرفتن تصمیمات اعمال شود. این کشورها باید قادر به اجرای تصمیمات خود از طریق یک سازوکار جمعی و دموکراتیک باشند.
منبع: کریوس یک مجلهی اقتصادی هندی