یکی از مهمترین موضوعاتی که در کلاسهای اقتصاد تدریس میشود، جداییناپذیر بودن دو مفهوم انرژی و توسعه در علم اقتصاد است. انرژی یکی از مهمترین نهادهای توسعه و عامل اصلی تولید بهحساب آمده و از حیاتیترین دغدغههای کشورهای جهان هست؛ بشر برای ادامه روند توسعه نیازمند منابع در دسترس انرژی است.
در کشور ما موضوعات مربوط به اقتصاد انرژی عموماً محوریت مطالعات به سمت مدیریت عرضه و الزامات مربوط به آن بوده است و بخشی که کمتر از آن نامی به میان میآید، مدیریت سمت تقاضا است؛ درحالیکه مدیریت سمت تقاضای انرژی در کشورهای توسعهیافته از مهمترین عوامل پیشرفت صنعتی به شمار میآید.
برای ایران اهمیت شناخت و مدیریت تقاضای انرژی با نگاهی به آمار سایت مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) در سال ۲۰۱۳ بیشتر مشخص میشود؛ جایی این حقیقت روشن میشود که ایران با وجود ذخایر فراوان گاز طبیعی، نقش بسیار کمی در بازار جهانی گاز ایفا میکند. یکی از مهمترین علل این مسئله آن است که عمدهی تولید گاز کشور به سمت مصرف داخلی میرود.
به این صورت که از کل ۱۶۰.۶ میلیارد مترمکعب گاز تولیدشده کشور در سال ۲۰۱۳ تنها ۹.۱۵ میلیارد مترمکعب آن صادرشده و چیزی حدود ۱۵۲ میلیارد مترمکعب در داخل کشور مصرفشده است.
از سوی دیگر محدودیت منابع انرژی و عدم کارایی فنی و اقتصادی مصرف انرژی و مسائل و مشکلات مربوط به محیطزیست ناشی از مصرف غیرمنطقی انرژی، بهینهسازی مصرف انرژی را در کشور به یک ضرورت تبدیل کرده است که این ضرورت در سند سیاستهای کلی نظام در بخش انرژی که در سال ۷۹ تدوینشده تحت عنوان “بهینهسازی مصرف انرژی و کاهش شدت انرژی” بهخوبی درک و عنوان شده اما در اجرا کمتر به آن توجه شده است.
عمدهی مصرف بالای انرژی کشور ناشی از واقعی نبودن قیمتهای انرژی در ایران است؛ قیمتهای جاری مصرفکنندگان را مجاب به استفادهی بهینه از انرژی نکرده و کمتر کسی هنگام خاموش روشن کردن لامپ تحلیل هزینه فایده میکند.
با این وجود در کنار سیاست های قیمتی که منجر به تغییر رفتار خانوار می شود و این در تجربه هدفمندی یارانهها خود را نشان داد، ضروری است اقدامات مکملی به منظور مدیریت تقاضای انرژی و بهینه سازی مصرف آن نیز انجام شود.
بسیاری از کشورهای صنعتی و برخی از کشورهای درحالتوسعه سالهاست در مواجه با بحران مصرف غیرمنطقی انرژی، سیاستها و مکانیسمهایی را برای صرفه جوی مصرف انرژی اعمال نمودهاند. بهطورکلی در این کشورها سیاستهایی در حوزه حملونقل، مصرف بخش صنعت و کشاورزی، شیوههای نوین تولید انرژی و بهخصوص مصرف بخش خانگی، بهصورت همهجانبه اجراشده است و این کشورها با با بهبود آنها توانستهاند به روشهای مؤثرتری برای مدیریت مصرف انرژی و کاهش آسیبهای زیستمحیطی دست یابند.
بهعنوانمثال در زمینه شیوههای نوین تولید انرژی، در کشورهای اروپایی دولت تحت طرح آرتمیس (Artemis) به ایجاد بازار برای این انرژیها میپردازد و حتی در مواردی تأمین مالی پروژههای تحقیق و توسعه در زمینه ایجاد این فناوریهای جدید را به عهده میگیرد.
از آنجا که سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی، تأکید فراوانی بر مقابله با ضربهپذیری درآمد حاصله از نفت و گاز از طریق افزایش صادرات نفت و گاز و برق دارد، استفاده از تجربه کشورهای توسعهیافته در زمینه مدیریت تقاضا میتواند روشنای راه سخت حرکت به سمت پیشرفت ایران اسلامی باشد.
ممنون استفاده کردم.
خیلی خوب بود.ممنون