به گزارش مسیر اقتصاد مواد معدنی حیاتی ستون فقرات اقتصاد مدرن و صنایع راهبردی هستند؛ از انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای برقی گرفته تا سامانههای دفاعی، نیمههادیها و زیرساختهای حیاتی. بسیاری از این فناوریها به چند ماده معدنی حساس متکی هستند و همین موضوع آسیبپذیری زنجیره تأمین آمریکا را برجسته میکند.
تمرکز استخراج و پالایش این مواد در چند کشور محدود ـ بهویژه چین ـ باعث شده هر تنش ژئوپولیتیک یا اختلال اقلیمی بهسرعت به صنایع دفاعی و فناوری آمریکا منتقل شود. چین طی سالهای اخیر بارها از محدودیت صادراتی بهعنوان ابزار فشار استفاده کرده و نمونههایی مانند گرافیت، عناصر خاکی کمیاب و آنتیموان نشان دادهاند که این کشور از مواد معدنی بهعنوان اهرم راهبردی بهره میگیرد.
تلاشهای آمریکا برای تقویت زنجیره تأمین
واشنگتن طی سالهای اخیر پروژههایی برای ارزیابی نیازهای معدنی، توسعه استخراج و تقویت ظرفیت پالایش داخلی آغاز کرده است؛ اما ماهیت زمانبر این پروژهها ـ که گاهی بیش از یک دهه طول میکشد ـ نشان میدهد حتی اقدامهای سریع نیز لزوماً در زمان وقوع بحران کارآمد نیستند.
بر همین اساس، شورای آتلانتیک در ژوئیه ۲۰۲۵ یک شبیهسازی سیاستی با مشارکت کارشناسان دولتی، صنعتی و دانشگاهی برگزار کرد. این شبیهسازی دو فرانامه یا سناریو را بررسی کرد: یکی مبتنی بر فشار مستقیم چین و دیگری ناشی از شوکهای اقلیمی.
سناریوی اول: توقف صادرات حیاتی از سوی چین
در این سناریو، تنش میان پکن و واشنگتن تشدید میشود و چین صادرات سه عنصر کلیدی نئودیمیوم، دیسپروزیم و منگنز پالایششده به شرکتهای آمریکایی را عملاً متوقف میکند؛ موادی که در صنایع دفاعی، خودروهای برقی، تجهیزات انرژی پاک و نیمهرساناها نقش محوری دارند.
نتیجه این اقدام، کاهش سریع موجودیها، جهش قیمتها و تلاش شتابزده برای تأمین منابع جایگزین است. برخی خطوط تولید دفاعی و صنعتی با محدودیت شدید روبهرو میشوند و احتمال توقف بخشهایی از تولید وجود دارد.
سناریوی دوم: اختلال ناشی از گرما و خشکسالی
در سناریوی دوم، شوک اصلی از تغییرات اقلیمی میآید. موجهای ممتد گرما و خشکسالی در چین، آسیای جنوبشرقی، استرالیا و جنوب آفریقا فعالیت استخراج، فرآوری و حملونقل را کاهش میدهد. کمبود آب و فشار گرمایی توان پالایش را محدود کرده و ظرفیت جهانی عرضه بهصورت واقعی کوچک میشود. در چنین وضعیتی حتی وجود مسیرهای جایگزین نیز مشکل را حل نمیکند، زیرا «عرضه جهانی» کمتر شده است.
محدودیت ابزارهای سیاستی آمریکا
ایالات متحده ابزارهایی مانند قانون تولید دفاعی، ذخایر استراتژیک، کنترل صادرات و حمایتهای مالی را در اختیار دارد، اما هر کدام محدودیتهایی دارند. ذخایر موجود عمدتاً پاسخگوی نیازهای دفاعیاند و بخش زیادی از آنها بهصورت سنگ خام نگهداری میشود که بدون ظرفیت پالایش داخلی قابل استفاده نیست.
قانون تولید دفاعی میتواند مواد موجود را اولویتبندی کند، اما توان ایجاد عرضه جدید ندارد. خرید از متحدان نیز تا زمانی ممکن است که آنها خود تحت فشار چین یا کمبود داخلی قرار نگیرند. تجربه نشان داده در شرایط کمبود، کشورها صادرات را محدود میکنند. حمایتهای مالی هم به توسعه ظرفیتهای جدید کمک میکند اما اثر آن میانمدت است و در بحران فوری کارایی محدودی دارد.
درسهای کلیدی سناریوهای شبیهسازی
نتایج شبیهسازی نشان میدهد که هماهنگی نهادی آمریکا برای واکنش سریع کافی نیست و ذخیرهسازی نیز تنها یک راهحل موقت است. اتکا به متحدان همیشه تضمینشده نیست و تابآوری پایدار تنها با سرمایهگذاری در کل زنجیره، از معدن تا پالایش و بازیافت، شکل میگیرد.
در سناریوهای اقلیمی، چالش حتی پیچیدهتر میشود. گرما و خشکسالی زیرساختها را فرسوده میکند، بهرهوری عملیات معدنی را کاهش میدهد و عرضه جهانی را کوچک میکند. این وضعیت نشان میدهد که سازگاری اقلیمی باید بخشی از راهبرد اصلی امنیت مواد معدنی باشد، نه موضوعی جانبی.
زنجیره تأمین عناصر حیاتی آمریکا تابآور نیست
چه عامل بحران فشار سیاسی چین باشد و چه تغییرات اقلیمی، زنجیره تأمین مواد معدنی آمریکا در برابر شوکهای شدید مقاومت محدودی دارد. ابزارهای موجود تنها اثر اولیه بحران را کاهش میدهند و توان ایجاد عرضه جدید را ندارند. در مقابل، پروژههای بلندمدت نیز پاسخگوی نیاز فوری صنایع دفاعی و فناوری نیستند. تقویت واقعی تابآوری به ترکیبی از تنوعبخشی جغرافیایی، سازگاری اقلیمی و توسعه اقتصاد چرخشی نیاز دارد؛ زیرا امنیت مواد معدنی مسیری پیوسته از ریسکهاست، نه یک بحران گذرا.
منبع: شورای آتلانتیک
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی

