مسیراقتصاد/ بازارهای جهانی انرژی به شکل بنیادین به وجود مسیرهای مطمئن و پایدار حملونقل وابستهاند. هرگونه اختلال در عبور جریان نفت از گلوگاه های حیاتی، حتی در کوتاهمدت، میتواند پیامدهایی همچون ایجاد وقفه در عرضه، افزایش هزینههای لجستیکی و در نهایت رشد قیمتهای جهانی انرژی را به همراه داشته باشد. اگرچه در برخی موارد امکان بهرهگیری از مسیرهای جایگزین وجود دارد، اما این گزینهها غالبا زمان حملونقل را به طور قابلتوجهی افزایش میدهند و در خصوص تعدادی از گلوگاههای راهبردی نیز عملاً هیچ مسیر جایگزین کارآمدی قابل تصور نیست.
هفت گلوگاه معرفیشده در جدول زیر از مسیرهای اصلی تجارت دریایی نفت در جهان به شمار میآیند. هرگونه اختلال در عملکرد این مسیرها میتواند هم موجب افزایش قیمت نفت و هم باعث طولانیتر شدن مسیرهای جایگزین به میزان هزاران مایل شود. در میان این گلوگاهها، تنگه هرمز که خلیج فارس را به آبهای آزاد متصل میسازد و تنگه مالاکا که ارتباطدهنده اقیانوس هند با اقیانوس آرام است، از نظر حجم ترانزیت نفت جایگاه ویژهای داشته و بهعنوان مهمترین گذرگاههای راهبردی در سطح جهانی شناخته میشوند.
تنگه هرمز
تنگه هرمز که در مرز میان ایران و عمان قرار گرفته، نقش حیاتی در اتصال خلیج فارس به دریای عمان و دریای عرب ایفا میکند. در سال ۲۰۲۴، میانگین عبور روزانه نفت از این گذرگاه راهبردی حدود ۲۰ میلیون بشکه برآورد شده است؛ رقمی که نزدیک به ۲۰ درصد از کل مصرف جهانی مایعات نفتی را تشکیل میدهد. دادههای سهماهه نخست سال ۲۰۲۵ نیز نشان میدهد که حجم ترانزیت نفت از این تنگه تقریبا در سطح سال قبل تثبیت شده است.
با وجود آنکه تنشهای اخیر منطقهای منجر به انسداد عملی تردد دریایی در این گذرگاه نشد، واکنش بازارهای جهانی به حساسیت موقعیت تنگه هرمز کاملاً مشهود بود؛ بهگونهای که قیمت نفت برنت (بهعنوان شاخص جهانی) طی یک روز از ۶۹ دلار به ۷۴ دلار در هر بشکه افزایش یافت. این تحول نشان میدهد که حتی احتمال بروز اختلال در این مسیر، میتواند اثر مستقیم و قابلتوجهی بر ثبات بازار جهانی انرژی داشته باشد و جایگاه این تنگه را بهعنوان یکی از مهمترین گذرگاههای راهبردی انرژی جهان تثبیت میکند.
کانال سوئز، خط لوله SUMED و تنگه باب المندب
در سال ۲۰۲۳، حدود ۱۱ درصد نفت تجارت دریایی و ۸ درصد LNG جهانی از مسیرهای حیاتی کانال سوئز، خط لوله SUMED و تنگه بابالمندب عبور کردند. کانال سوئز و SUMED مصر دریای سرخ را به مدیترانه متصل میکنند؛ خط لوله SUMED با ظرفیت روزانه ۲.۵ میلیون بشکه نفت خام را به شمال منتقل میسازد.
تغییر الگوهای تجارت جهانی طی سالهای اخیر بر جریان نفت و گاز این مسیرها اثر گذاشته است. کاهش تقاضای جهانی در دوران پاندمی کرونا و تحریمهای آمریکا علیه ایران، جریان نفت از سوئز و SUMED را در فاصله ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ محدود کرد. اما از ۲۰۲۱ به بعد، بهویژه پس از تحریمهای غرب علیه روسیه، واردات نفت اروپا از خاورمیانه افزایش یافت و در سال ۲۰۲۳، جریان شمالرو نفت از کانال سوئز و SUMED حدود ۵۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ شد. همزمان، جریان جنوبرو نفت در کانال سوئز نیز جهش یافت؛ بهگونهای که در سال ۲۰۲۳، صادرات روسیه حدود ۷۰ درصد این مسیر را تشکیل داد (در مقایسه با ۲۳ درصد در ۲۰۲۱)، عمدتا به مقصد هند و چین.
در حوزه گاز طبیعی مایع، جریانهای LNG از طریق سوئز در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ به اوج ۴.۵ میلیارد فوت مکعب در روز رسید اما در ۲۰۲۳ به ۴ میلیارد کاهش یافت. تغییر مقاصد صادراتی آمریکا، مصر، قطر و روسیه نقش مهمی در این روند داشت. بهویژه خشکسالی کانال پاناما در ۲۰۲۳ بخشی از صادرات LNG آمریکا را به سوی مسیر سوئز و بابالمندب هدایت کرد.
تنگه بابالمندب نیز مشابه سوئز در ترانزیت نفت و گاز اهمیت دارد. عربستان بخشی از نفت خلیج فارس را از طریق خط لوله شرق – غرب به دریای سرخ منتقل میکند و به اروپا صادر مینماید. با این حال، از نوامبر ۲۰۲۳ حملات یمنیها در دریای سرخ موجب شد بسیاری از کشتیهای نفتی و LNG مسیر طولانیتر رأس امید نیک را انتخاب کنند. این تغییر باعث افزایش هزینه حمل، تأخیر در تحویل و افزایش حق بیمه کشتیها شد. در همین دوره، اروپا که به دنبال جایگزینی واردات روسیه بود، بخشی از نیاز خود را از آمریکا و مسیرهای آتلانتیک تأمین کرد.
پیشنهادهای سیاستی و عملی برای ایران در بهرهبرداری از گلوگاههای انرژی
- تقویت توان داخلی تولید و ذخیرهسازی انرژی تا کشور از شوکهای خارجی کمتر آسیب ببیند و امنیت عرضه تضمین شود.
- استفاده از کانالهای حقوقی و بینالمللی برای کاهش پیامدهای احتمالی و جلب حمایت سیاسی و اقتصادی از جامعه بینالمللی.
- آمادهسازی سناریوهای عملیاتی و تمرینهای مشترک میان وزارتخانهها و بخش خصوصی برای پاسخ سریع و هماهنگ در مواقع بحران.
- افزایش نظارت دریایی قانونی و مشروع برای محافظت از خطوط حملونقل انرژی، بدون اقدامات نظامی مستقیم، و بهرهگیری از حضور دریایی برای مدیریت بحرانهای احتمالی.
- تدوین چارچوب بازدارندگی انرژی که با مشخص کردن پیامدهای اقتصادی و سیاسی برای تهدیدکنندگان، بدون اقدام نظامی، هزینه پیشاپیش ایجاد کند.
انتهای پیام/ انرژی