۰۸ تیر ۱۴۰۴

مسیر اقتصاد به شما قدرت تحلیل می‌دهد.

شناسه: ۲۰۸۵۶۷ ۰۸ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۰ دسته: تجارت و دیپلماسی
۰

یکی از گزینه‌های ایران برای بازسازی قدرت دفاعی و تهاجمی در آتش بس غیر قابل اتکای کنونی، همکاری راهبردی نظامی با کشورهایی همچون چین و روسیه است که با ایران در تقابل با غرب منافع مشترک دارند. اما در شرایطی که مقامات اجرایی ایران، در نهان و آشکار، به شدت به دنبال مذاکره با غرب باشند و تلاش کنند از کوچکترین روزنه‌ها برای بازگشت به دامن غرب و پذیرفته شدن از سوی غرب بهره ببرند، این تصور که چین یا روسیه وارد همکاری نظامی راهبردی با ایران می‌شوند، بسیار ساده انگارانه است.

مسیر اقتصاد/ یکی از راهبردهایی که جنگ ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونیستی، پیش روی ایران قرار داده، برقراری همکاری نظامی راهبردی با کشورهایی همچون چین و روسیه است. به ویژه در دوره آتش بس فعلی که هر زمان امکان شعله ور شدن مجدد جنگ بین دو طرف محتمل است، تقویت توانمندی دفاعی و همچنین هجومی در سریع ترین زمان ممکن باید در دستورکار قرار بگیرد و تعاملات نظامی خارجی شاید سریعترین پاسخ به این نیاز ایران باشد.

تفاوت تعامل نظامی راهبردی با همکاری تجاری

اما باید توجه داشت که همکاری نظامی راهبردی خارجی را نمی‌توان همانند یک همکاری ساده تجاری طراحی کرد و به اجرا درآورد. یک زمان کشوری بر این باور است که داشته هایش برای مقابله با دشمنان و تهدیدات امنیت ملی کافی است و تنها نیاز به حمایت‌های لجستیک برای افزایش سرعت بهره برداری از داشته‌های خود را دارد. در این حالت می‌تواند سطحی از روابط تجاری نظامی را با کشورهای دوست که بقای کشور و نظام را در راستای منافع خود می‌بینند تعریف کند و نیازهای خود را تامین نماید.

اما اگر کشوری به این نتیجه برسد که داشته هایش کافی نیست و برای برقراری توازن با دشمن خود نیازمند سطوح جدیدی از توانمندی نظامی از مسیر دریافت سطح جدیدی از تجهیزات نشان دار از کشورهای توانمند است، باید وارد فازی جدید از همکاری نظامی با شرکای خود شود. در این حالت نمی‌توان همانند وضعیت نخست و صرفا با الزامات یک همکاری تجاری/ نظامی، عمل نمود.

پیش‌نیاز تعامل نظامی راهبردی با چین و روسیه

اگر گزینه دوم در همکاری نظامی مد نظر باشد، ابتدایی‌ترین پیش نیاز این مدل از همکاری، اعتماد سازی نسبت به اراده کشور برای نوعی از همکاری بلندمدت راهبردی و انتخاب غیر قابل بازگشت بین بلوک‌های اصلی قدرت در عرصه جهانی و بازی نکردن در این حوزه بین قدرت‌های رقیب است. به بیان دیگر تنها کشوری می‌تواند با یک قدرت نظامی وارد همکاری راهبردی نظامی شود، که در وهله اول تصمیم خود را با مشارکت همه ارکان تصمیم گیری و اجرایی در داخل، مبنی بر انتخاب بلندمدت کشور طرف تعامل گرفته باشد و در وهله دوم بتواند در تصمیم‌گیران کشور مقابل در این زمینه اعتماد سازی کند.

در شرایطی که مقامات اجرایی ایران به شدت به دنبال مذاکره با غرب باشند و تلاش کنند از کوچکترین روزنه‌ها برای بازگشت به دامن غرب و پذیرفته شدن از سوی غرب بهره ببرند، این تصور که چین یا روسیه وارد همکاری نظامی راهبردی با ایران می‌شوند، بسیار ساده انگارانه است. در چنین شرایطی حتی تعامل اقتصادی کشورها نیز به سطحی ابتدایی محدود می‌شود و شاید بتوان گفت دلیل عدم ورود چین به سرمایه‌گذاری در ایران در قالب ابر پروژه جاده ابریشم جدید، به همین مسئله بازمی‌گردد.

فرصتی برای بلاتکلیفی نداریم

در این خصوص حتی تغییر دولت در ایران نیز لزوما و به تنهایی نمی‌تواند گرهی را باز کند، بلکه چنانچه گفته شد، تصمیم گیری قطعی درخصوص تعامل بلندمدت با این کشورها و اعتمادسازی درخصوص این تصمیم، پیش‌نیاز اساسی برای شروع همکاری نظامی راهبردی و بلندمدت خواهد بود.

در شرایطی که آمریکا و اسرائیل با وجود در جریان بودن مذاکرات و همراهی ایران در زمینه دیپلماسی، اقدام به حمله نظامی به مکان‌های نظامی و غیر نظامی ایران کرده‌اند، انتظار می‌رود مسئولین کشور نیز در زمینه روابط راهبردی بلندمدت، به این اطمینان برسند که قرار نیست از غرب خیری به ایران برسد و به تصمیم بلندمدت در همکاری با کشوری فکر کنند که منافع مشترک بیشتری با ایران دارد.

انتهای پیام/ اقتصاد بین‌الملل



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.