درباره ریشه و علت ایجاد تورم در اقتصاد ایران اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی ادعا می کنند تورم منحصرا پدیده ای پولی است و برخی عوامل دیگر از جمله نرخ ارز را در تشکیل تورم موثر می دانند. از سوی دیگر تجربه برخی کشورها نظیر ژاپن در زمینه نرخ تورم و نرخ ارز محل مناقشه است. سیدمحمدرضا موسوی کارشناس اقتصادی در گفتگو با مسیر اقتصاد در این باره گفت: تئوریهای پولی در علم اقتصاد متعارف، ادعا میکنند که تورم همیشه و همه جا بهعنوان یک پدیده پولی است. با این حال، وقتی به اقتصاد ایران و بهویژه جهشهای تورمی چند سال اخیر نگاه میکنیم، متوجه میشویم که این تورمها در محدوده بالای بیست درصد، یعنی بین بیست تا چهل درصد قرار داشتهاند. در بررسی ریشههای این تورمها، مشاهده میکنیم که متغیرهای پولی نه اینکه تاثیر نداشته اند اما به تنهایی برای توضیح این وضعیت کافی نیستند. بهویژه در سالهای اخیر، نرخ ارز بهعنوان پیشران تورم عمل کرده است و برخی از تحقیقات علمی اخیر این موضوع را اثبات کردهاند.
ایران در مرحله جایگزینی واردات قرار دارد و به شدت به ارز وابسته است
موسوی ادامه داد: فرایند استدلال در این زمینه به این صورت است که وقتی به شرایط اقتصاد ایران و مرحله توسعه و پیشرفتی که در آن قرار دارد، نگاه میکنیم، متوجه میشویم که کشورهای مختلف در مراحل متفاوتی از توسعه قرار دارند و هر مرحله اقتضای سیاستی خاص خود را دارد. در حال حاضر، ما در مرحله جایگزینی واردات قرار داریم، به این معنا که باید تولیدات داخلی خود را تقویت کنیم و آنها را جایگزین کالاهای وارداتی کنیم تا پایه تولیدی کشور تقویت شود.
وی افزود: در این مرحله، معمولاً کشورها ساختار تولیدیشان بهنحوی است که وابسته به کالاهای وارداتی هستند. در حال حاضر، بیش از هشتاد درصد از ارزش دلاری کالاهای وارداتی ما مربوط به کالاهای واسطهای و سرمایهای مورد نیاز تولید است که عمدتاً شامل مواد اولیه هستند. بنابراین، تولید ما از این جهت به واردات وابسته است.
موسوی اظهار داشت: بنابراین با افزایش نرخ ارز به دلایل مختلف، هزینههای تولید نیز بهسرعت افزایش مییابد. این افزایش نرخ ارز بر روی شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) تأثیر میگذارد و از این طریق به شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) منتقل میشود. لذا تأثیر نرخ ارز در جهشهای تورمی سالهای اخیر ما کاملاً مشهود است و این تورم بهعنوان فشار هزینه شناخته میشود.
حساسیت انتظارات تورمی در ایران بالاست
این کارشناس اقتصادی به جنبه های دیگر اثرگذاری نرخ ارز بر تورم پرداخت و گفت: مسئله دیگری که وجود دارد، حساسیت انتظارات نسبت به تحولات سیاسی و اقتصادی در ایران است. انتظارات تورمی در ایران به دلایل تاریخی و نااطمینانی نسبت به وضعیت اقتصادی و پایداری متغیرهای اقتصادی، حساسیت بالایی دارد. این نااطمینانی در بازههای زمانی مختلف وضعیت متفاوتی پیدا میکند؛ بهطوری که در برخی زمانها به دلیل ثبات، بهبود مییابد و در برخی زمانهای دیگر، تحولات سیاسی و اقتصادی موجب ناپایداری میشود.
وی افزود: این ناپایداری باعث میشود که بازارهای مالی و بازارهای مربوط به داراییهای سرمایهای تحت تأثیر منفی قرار بگیرند و التهاب قیمتی در این بازارها و به خصوص بازار ارز ایجاد شود. این التهاب به بازار کالا و خدمات نیز سرایت میکند و تأثیرات آن بر روی CPI قابل مشاهده است.
ناپایداریهای تجاری ایران موجب ناپایداری ارزی میشود
موسوی خاطرنشان کرد: علاوه بر این، غیررسمی بودن نظام پرداخت ما نیز باعث میشود که تحولات تجاری، وابستگی به ارزهای خاص و ناپایداریهایی که در سمت تجارت داریم، بهعنوان یک کانال شوکهای تجاری به اقتصاد منتقل شود. این شوکها خود را در نوسانات ارزی نشان میدهند و به کلیت اقتصاد سرایت میکنند.
وی افزود: این مسائل معلول شرایط خاص اقتصاد ایران است و نمیتوان ریشههای آن را بهطور کامل در تئوریهای موجود در علم متعارف پیدا کرد. تئوریهای علم متعارف نمیتوانند بهطور کامل با آنچه در اقتصاد ایران میگذرد، تطابق یابند. این به معنای نادیده گرفتن این تئوریها نیست، بلکه باید تفکیک کنیم که در کجا از تجربیات استفاده کنیم و در کجا به تئوریها استناد کنیم.
مقایسه ایران با ژاپن و کشورهای متفاوت در سطوح توسعهای و مالی اشتباه است
موسوی با اشاره به اینکه ایران در مرحله جایگزینی واردات قرار دارد، گفت: تجربه برخی کشورهای پیشرفته مانند ژاپن در زمینه نرخ ارز، خیلی متفاوت از ایران است. بهعنوان مثال، کشورهایی که از مرحله وابستگی به واردات عبور کردهاند و به مرحله توسعه صادرات رسیدهاند، توانستهاند حساسیت سیستم اقتصادی خود را نسبت به تأثیرات نرخ ارز کاهش دهند و بازارهای مالی خود را توسعه دهند و هیجانات بازار و معاملات سفته بازانه را کنترل کنند. این کشورها با مدیریت انتظارات تورمی و ایجاد اعتماد در جامعه، توانستهاند شاخصهای اقتصادی خود را با ثبات حفظ کنند.
موسوی افزود: این تفاوتها موجب میشود که در اقتصاد ما، نرخ ارز به لنگر انتظارات مردم و فعالان اقتصادی تبدیل شود. در حالی که کشورهای پیشرفته با ایجاد ابزارهای مالی دقیق و تمرکز بر اطمینان بخشی به فعالان اقتصادی، توانستهاند از ایجاد تکانهها و سرایت آنها به بازارهای خود جلوگیری کنند.
وی افزود: ما نیز در حال حاضر در مرحلهای عقبتر از این شرایط قرار داریم و بازارهای مالی ما بهطور کافی گسترش نیافتهاند و ارتباط منظم و قاعدهمندی با بخش حقیقی اقتصاد ندارند. بازارهای مالی ما عمدتاً به محل معاملات سفتهبازانه و غیرمولد تبدیل شدهاند و این وضعیت، حجم معاملات مولد را کاهش میدهد. در حالی که منطقی است که بخش مالی اقتصاد در ادامه بخش حقیقی به وجود آید و به رونق بخش حقیقی کمک کند، ما به دلیل عدم وجود بازارهای عمیق مالی از این امکان محروم هستیم.
انتهای پیام/ پول و بانک