مسیر اقتصاد/ باتوجه به تحولات شتابنده و عمیق در بازار ارز ایران و تأثیر گسترده آن بر بخشهای مختلف اقتصاد، ادعای فراگیری از سوی بعضی کارشناسان در جهت مهار این بازار با استفاده از نسخه بازار آزاد داده میشود. در رویکرد اتکا به بازار آزاد در ایران از منظر این افراد، غالباً فرض میشود که این نسخه کارایی مناسبی برای مهار و مدیریت بازار ارز در پی دارد. بهعبارتدیگر حرکت بهسوی آزادسازی بازار همواره راهحل مطلقی تلقی میشود. در ادامه در یک سلسله یادداشت، صحتوسقم این ادعا بررسی خواهد شد و مفهوم آزادی در بازار ارز دقیقتر مورد توجه قرار داده خواهد شد. در این یادداشت ابتدا مفهوم بازار آزاد بهصورت مطلق مورد بررسی قرار میگیرد و سپس در یادداشتهای بعدی، به شکل تفصیلیتر بازار ارز آزاد در ایران مورد بحث قرار خواهد گرفت.
بازار آزاد در ادبیات اقتصاد متعارف
بسیار دیده میشود افراد مختلفی با هر میزان ورود به مباحث اقتصادی از عبارت «بازار آزاد» استفاده میکنند؛ اما به مفهوم آن توجه شایستهای ندارند. این کلمه از آن دسته واژگانی است که در گذر زمان دچار تطورات و تحولاتی فراوانی گشته است. در اقتصاد موسوم به سرمایه داری، لفظ آزاد در مقابل «دستوری» قرار میگیرد و از این حیث جزو مفاهیم طیفی و گستره دار در اقتصاد در نظر گرفته میشود.[۱] در یک معنای عمیقتر آزادی در بازار، آزادی از هر گونه هزینه مبادلاتی است که میتواند مانع تحقق آن قرار گیرد. البته بازار آزاد، در نظریه با نوع عملی آن تفاوت معناداری دارد بهطوریکه عملاً هیچ بازاری نمیتواند کاملاً آزاد باشد. علت آن هم پیچیدگی خاص میدان عمل نسبت به میدان نظریه و تفکر است.
از منظر اقتصادی – اجتماعی، «بازار» نهادی درون جامعه است که بهعنوان جزئی جدانشدنی و ضروری از نظام اقتصادی، محل تعامل تمام اشخاص برای رفع نیاز تلقی میشود. به عبارتی دیگر، بازار محل شناسایی، جذب و رفع نیازهای مادی انسانها است. در میان انواع بازار با تعریفهای متمایز، نظریه آن بازاری مورد تأکید و با اهمیت واقع میشود که حداکثر همخوانی را با بهثمر رسیدن اهداف اقتصاد و نظامهای اقتصادی داشته باشد.
بازار آزاد که تأکیدش بر روی آزادی از هر گونه مانع برای دستیابی به تعادل طبیعی بین نیروهای عرضه و تقاضا است تا قیمت تعادلی کشف شود، دخالت نیروی خارجی دولت را نفی میکند. بازار آزاد موجب ایجاد حالت رقابت کامل میشود در حالیکه این دو عبارت الزاماً به یک معنی نیستند. عبارت «بازار آزاد» معادل امروزی اصطلاح «سرمایه داری لسه فر[۲]» است که به معنی «تنهایش بگذار یا رها کن آن را» در زبان فرانسوی به کار میرود.
در این سبک از بازار، نیروهای دو طرف عرضه و تقاضا بدون دخالت دولت میتوانند با تعامل مؤثر (البته با فروضی که ذکر خواهد شد) به قیمت و مقدار تعادلی دست یابند. در بازار آزاد تجهیز و تخصیص منابع بهدرستی صورت میگیرد و علتش این است که مناسبات و ترتیبات بازار آزاد منجر به رقابت کامل میشود. چنین حالتی کارایی نامیده میشود.
ساختار بازار آزاد؛ ویژگیها و فروض
در بازار آزاد با درجه آزادی بیشینه، تعامل برای رسیدن به قیمت تعادلی توسط نیروهای بازار و نه دولت یعنی طرفین عرضه و تقاضا انجام میشود. این وضعیت به نوبه خود نتایجی در بردارد که دارای نقاط قوت و ضعفی هستند. البته در صحنه عمل هیچگاه بازاری به آزادی مطلق نخواهد رسید.
در واقع برای رسیدن به رقابت کامل در بازار آزاد، به برقراری شرایطی نیاز است که گاه دولت با ورود بهموقع میتواند مقوم آن باشد. این امر نهتنها زاید و مانع تحقق آزادی نیست، بلکه ضروری تلقی میگردد. در واقع این نوع ورود به فرایند تنظیمگری بازار، ورود برای عدم مداخلات بعدی است. شرایط مذکور در جدول زیر آمده است:
بازار آزاد از منظر انتقادات وارد به آن
ناظر به مفهوم بازار آزاد در اقتصاد دو نوع نقد وارد است:
- نقد به کلیت این مفهوم توسط اقتصاددانان نسبت به فروض و ویژگیها
- نقد خاص تعریف آن در ایران که در قسمت بعد همین یادداشت توضیح داده خواهد شد.
نقد به فروض و ویژگیها، مطابق هر ایدهای که نقاط ضعف و قوت خود را دارد پابرجاست و از موارد آن می توان به مسائل زیر اشاره کرد:
الف) در بسیاری از موارد دولت باید برای تشکیل بازار، به موقع مداخلاتی انجام دهد. در بازار ارزی، این نقش به عنوان بازارساز هم شناخته میشود.
ب) هزینه های مبادله[۳] (Transaction Cost) و هزینه و فایدههای بیرونی[۴] (Externalities) یکی از نقدهای اساسی و بهجا به بازار آزاد است که طرفداران زیادی در اقتصاد بخش عمومی و نهادگرایان دارد، ناظر به عدم توانایی بازار آزاد در مورد هزینههای ایجاد شده خارج از بازار است که به افراد بیرون از آن بازار هم سرایت میکند. در اینجا برای درونیسازی آنها نیاز به مداخلات جدی دولت پیدا میشود. لازم به ذکر است، در اقتصادهایی که کمتر توسعه پیدا کردهاند و نهادها بهدرستی در آنها شکل نگرفتهاند این چنین هزینه افزاییهایی رخ میدهد.
ج) نقدهای جدی که به تفکیک کارایی و عدالت باز میگردد.
از مجموع این نقایص در منابع علمی تحت عنوان «هزینههای بازار آزاد» یاد میشود.
بنابراین، تفاوت تعریف از آزادی در بازار با تعریف فعلی از آن روشن است؛ بازاری آزاد است که در عمل واقعاً برای تقاضاکننده و تولیدکننده آزادی انتخاب و امنیت به ارمغان بیاورد و صرف آزادی از تنظیمگری دولت به معنی هیچگونه مداخله نه ممکن و نه شایسته خواهد بود. خیلی از اوقات موانع آزادی از سمت ورود دولت به بازار ایجاد نمیشوند، بلکه منافع شخصی و انحصارطلبی در بازار به آن شکل دستوری میدهند. در این شرایط طبیعتاً آزادسازی نرخ و شناورسازی آن بیمعنی خواهد بود. در یادداشتهای بعدی بهصورت تفصیلیتر بازار ارز آزاد در ایران مورد بحث قرار خواهد گرفت.
پینوشت:
[۱] می توان حالت های بینا بین زیادی را برای آن متصور بود.
[۲]معادل انگلیسی “Allow to do” ,Laissez-faire به معنای «بگذار بشود» یا اصطلاحاً «رهایش کن تا بشود». جهت مطالعه بیشتر کلیک کنید.
[۳] هزینه های غیر مستقیمی که برای خرید و فروش یک کالا ضروری تلقی می شوند ولی به صورت مستقیم با آن کالا ارتباطی ندارند. مانند هزینه های زمانی رساندن خریدار و فروشنده به یک دیگر.
[۴] هزینه و فایده ای که با فعالیت اقتصادی یک گروهی خارج از یک بازار به افراد داخل در آن بازار تحمیل می شود. مانند آسیبی که کارخانه ای بر اثر تولید بر سلامت افرادی که کیلومتر ها از آن فاصله دارند وارد می شود.
انتهای پیام/ پول و بانک