۳۰ آبان ۱۴۰۳

رهبر معظّم انقلاب: علاج برون رفت از مشکلات کشور «اقتصاد مقاومتی» است.

شناسه: ۱۷۹۸۸۵ ۰۶ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۰ دسته: بازار مالی، دولت و حکمرانی کارشناس: محمد قائدامینی
۰

تحقق جهش تولید علاوه بر عناصر فنی و تامین مالی نیازمند عنایت به بسترها و موانع نهادی و اجتماعی است. کاهش ارزش نسبی کار در کنار رها بودن فعالیت‌های نامولد و سفته‌بازانه، انگیزه فعالیت‌های تولیدی را از بین برده است. تقویت «حکمرانی ریال» می‌تواند بسترساز رفع موانع نهادی و اجتماعی تولید با افزایش شفافیت اقتصادی، اخذ مالیات‌های تنظیمی، بهبود تراز بودجه‌ای و مبارزه با فساد باشد.

مسیر اقتصاد/ به نظر می‌رسد اکنون وقت آن است که از نگرش بسیط به مقوله تولید که ناشی از غلبه فهم فنی و مکانیکی از ساختار تولید است فاصله گرفته و ابعاد نهادی و اجتماعی تولید که در دهه‌های اخیر دستخوش تغییر شده‌اند، مورد توجه قرار گیرند. در نگرش بسیط، صرف تأمین منابع مالی منجر به تولید می‌شود اما در نگرشی عمیق‌تر وجود زمینه‌های نهادی و اجتماعی برای تولید امری ضروری است. رها بودن فعالیت‌های سوداگرانه و سفته‌بازانه در غیاب ابزاری به نام حکمرانی ریال از جمله مهمترین موانع نهادی تولید به شمار می‌روند.

چرا اقبالی به فعالیت‌های تولیدی وجود ندارد؟

قطعاً علل مختلفی وجود دارد، اما در این گزارش به یکی از ابعاد پنهان ماجرا اشاره می‌شود. تازه‌ترین داده‌ها بیانگر آن است که شکاف میان درآمد و ثروت در جهان به حداکثر مقدار خود رسیده است؛ در ایران نیز اگرچه داده‌ای در این زمینه وجود ندارد اما به طور شهودی می‌توان این شکاف را لمس کرد. تورم‌های دهه اخیر نیز این شکاف را عمیق‌تر کرده است. از طرف دیگر در آمریکا کمتر از ۵ درصد ثروت در اختیار بازه سنی ۲۵ تا ۴۰ سال است (درحالی‌که این بازه سنی بیشترین نیروی کار را تشکیل می‌دهد)،[۱] اما همین بازه سنی تا ۵۰ سال گذشته بیش از ۲۵ درصد ثروت را در اختیار داشته‌اند.[۲] یعنی هر چقدر به سمت زمان حال پیش می‌رویم، بخش کوچک‌تری از ثروت در اختیار بازه سنی نیروی کار فعال قرار می‌گیرد.

نتیجه: نسل گذشته با استفاده از «کار و تولید» می‌توانستند حداقل‌های زندگی خود را فراهم کنند و چه بسا در کالاهای سرمایه‌ای نیز سرمایه‌گذاری کنند اما نسل کنونی تشکیل زندگی و خرید خانه با استفاده از کار و تولید را بیش‌تر نوعی رویاپردازی می‌پندارد. همان‌طور که پیکتی در کتاب سرمایه در قرن ۲۱ اشاره می‌کند، نظام سرمایه‌داری موروثی است که در آن ارزش ثروت به ارث رسیده بسیار بیشتر از ارزش تلاش و استعداد افراد است؛ وقتی نرخ عایدی سرمایه از نرخ رشد اقتصادی پیشی می‌گیرد، این شکاف روز به روز عمیق‌تر می‌گردد[۳]. وقوع بحران‌هایی همچون کرونا نیز با ایجاد لشکری از بیکاران، ارزش نسبی کار را بیش از پیش تقلیل داده است.

نتیجه: عده‌ای از نسل جدید از حمایت نسل قبلی خود برخوردار بوده و به نوعی ثروت بدون تلاش دسترسی دارند؛ اما عده‌ی دیگری از این جوانان که از نسل قبلی خود حمایتی دریافت نکرده‌‌ و به تازگی در عرصه بازار کار وارد شده‌اند، درمی‌یابند که کسب حداقل‌های تشکیل زندگی از طریق ورود به عرصه کار و تولید، امر دشوار و طاقت فرسایی است، بنابراین سعی می‌کنند با ورود به عرصه قمار و شرط‌بندی یا اموری با همین ماهیت (دلالی و نوسان‌گیری از بازارها و دارایی‌هایی مختلف)، ره صد ساله را یک شبه طی کنند.

رواج فعالیت‌های نامولد و شکل‌گیری رقابت‌های بی‌حاصل

نتیجه این زمین بازی، ایجاد نوعی «رقابت بی‌حاصل»[۴] است که تنها حاصل آن جلو افتادن از بقیه و بهبود موقعیت نسبی خود است. یعنی برخلاف رقابت‌های مفید که نتیجه آن بهبود کیفیت یا کاهش قیمت است، نوعی از رقابت بر سر تقسیم منابع ثابت شکل می‌گیرد که در آن، انرژی، تخصص و وقت افراد به‌جای اینکه صرف کار اصلی خود و خلق مازاد جدید برای جامعه شود، صرف درگیر شدن در رقابت برای گرفتن سهم بزرگ‌تری از یک کیک با اندازه ثابت می‌شود.

در نتیجه تلاش هر نفر، نتیجه تلاش فرد دیگر را خنثی می‌کند و در سطح کلان، جامعه نه‌تنها فایده‌ای از این تلاش‌ها نمی‌برد، بلکه بخشی از بهره‌وری حقیقی منابع انسانی و فنی‌اش را نیز از دست می‌دهد.

این آغاز فرهنگ سرمایه‌سالارانه ضد تولید و خلق ارزش است. نقطه شروع نابرابری‌های افسارگسیخته و آغاز رویابافی‌های طی کردن ره صد ساله در یک چشم بر هم زدن، توسعه فرهنگ قمار و شانس و اقبال و افزایش انجام جرائم اجتماعی است. یعنی انگیزه و نیروهایی که می‌توانست با قرار گرفتن در مسیر مولد، منجر به جهش تولید شود، اکنون درگیر رقابت بی‌حاصلی بر سر بهبود موقعیت نسبی خود شده است.

لزوم وضع مالیات و مقررات ضد سفته‌بازانه از طریق حکمرانی ریال

بازارهایی که شدت عرضه‌ محصولات در آنها بسیار پایین است یا افزایش عرضه آنها به‌لحاظ طبیعی غیرممکن است، برای خود، تولید بازده می‌کنند. برای مثال افزایش عرضه زمین در بلندمدت ناممکن است؛ افزایش عرضه‌ی طلا، دلار و… نیز محدود است. بازار سهام نیز درصورت عدم ورود شرکت‌های جدید (عرضه اولیه) در زمره‌ی این دارایی‌ها قرار می‌گیرد.

در این شرایط، امکان سفته‌بازی روی این قبیل کالاها وجود دارد. سفته‌بازی روی این کالاها، نرخ بهره‌ اسمی در بازار این کالاها را نسبت به متوسط بهره در اقتصاد بالا خواهد برد و این انگیزه را برای ورود تقاضاهای جدید به این بازار بیشتر می‌کند.

در این حالت هرچه نقدینگی بیشتری به بازارهای این قبیل دارایی‌ها روانه شود، بازده اسمی آنها را بالاتر خواهد برد که خود این امر می‌تواند به صورت درون‌زا به افزایش نقدینگی و تورم منجر گردد. لذا وضع مالیات‌های تنظیمی و ایجاد مقررات ضد سفته‌بازانه از طریق حکمرانی ریال امری ضروری است.

منظور از حکمرانی در حوزه ریال آن است که حاکمیت از ظرفیت‌هایی که نظام پرداخت ریالی و اطلاعات موجود در تراکنش‌های بانکی برای اداره کشور ایجاد می‌کند، استفاده نماید. این امر مستلزم ایجاد و تکمیل زیرساخت‌های اطلاعاتی، قوانین و قواعد در نظام‌های بانکی، مالیاتی و مبارزه با پولشویی است.

به تعبیر دیگر می‌توان گفت تقویت حکمرانی در حوزه ریال می‌تواند فضای اقتصادی کشور را شفاف‌تر کرده و ظرفیت سیاستگذاری و مدیریت اقتصادی را ارتقا دهد. افزایش شفافیت اقتصادی به تسهیل نظارت بر فعالیت‌های بانک‌ها و مؤسسات مالی، جلوگیری از فرار مالیاتی و بهبود تراز بودجه‌ای، مبارزه با فساد اقتصادی، مبارزه عملی با پولشویی، رصد مبادلات و از همه مهم‌تر فراهم کردن امکان اخذ مالیات‌های تنظیمی از فعالیت‌های سوداگرانه و سفته‌بازانه -به عنوان یکی از مهم‌ترین موانع جهش تولید- کمک شایانی خواهد کرد.

پی‌نوشت:

[۱] https://pewrsr.ch/2GTG00o

[۲] https://www.cnbc.com/2020/10/09/millennials-own-less-than-5percent-of-all-us-wealth.html

[۳]  کتاب سرمایه در قرن ۲۱ توماس پیکتی

[۴] Wasteful Competition

انتهای پیام/ دولت و حکمرانی



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.