مسیر اقتصاد/ شرکتهای دولتی با مشکل ناکارآمدی و زیان روبرو هستند که عواملی مانند فساد، عدم اداره تخصصی، هزینههای تکلیفی، مازاد نیروی انسانی، نبود رقابت، فناوریهای فرسوده، عدم امکان ورشکستگی، عدم وجود پاسخگویی، تحریم و قیمتگذاری دستوری در آن تأثیر دارند. با وجود این، نمیتوان خود این عوامل که بعضاً به عنوان عامل اصلی زیان شرکتها شناسایی میشوند را به عنوان ریشه مشکلات شناسایی و در پی اصلاح آنها برآمد. چرا که تمام این عوامل خود معلول عوامل ریشهای دیگری هستند و لازم است نسبت به اصلاح آنها اقدام شود.
لذا قبل از انجام اقدامات اصلاحی حداقل باید به ۳ سوال درباره شرکتهای دولتی پاسخ داد و در مورد آنها به شفافیت و مفاهمه رسید تا بعد از آن بتوان سیاستها و اقدامات صحیحی را پیشنهاد کرد.
باید تکلیف کشور با شرکتهای دولتی روشن شود
ریشه های مشکلات شرکتهای دولتی، مواردی هستند که موجب گردیده شرکت ها انگیزهای برای ارتقای فناوری، انجام صحیح مأموریتها و تأمین منافع عمومی نداشته باشند.
در پاسخ به این امور در ابتدا باید تکلیف کشور با شرکتهای دولتی روشن شود؛ چرا که وقتی صحبت از انجام مأموریت و تأمین منافع عمومی هست، باید برای دولت هدف از ایجاد شرکت های دولتی روشن باشد، منافع عمومی را به خوبی شناسایی کرده باشد و بداند کار درست چیست.
در شرایط کنونی ایران اما خلأ وجود دارد و هنوز نقش و مأموریت و انتظاری که از شرکتهای دولتی وجود دارد؛ روشن نیست.
تعریف کارآمدی در شرکتهای دولتی چیست؟
دومین موردی که لازم است به آن پاسخ داده شود، تعریف کارآمدی در شرکت های دولتی است. باید مشخص باشد منظور از یک شرکت کارآمد چیست؟ ملاک سودآوری، توسعه یا محرومیت زدایی چیست و در چه صورتی یک شرکت کارامد محسوب شده و شرکتی دیگر ناکارامد است.
مقصر ناکارآمدی شرکتهای دولتی کیست؟
در صورتی که دولت به تعریف درستی از کارامدی و ناکارامدی شرکتهای دولتی رسید، سومین سوالی که باید به آن در اصلاح شرکت های دولتی پاسخ داده شود، این است که شرکت های ناکارامد تا چه میزان مقصر هستند و عواملی که به زیان آن ها منجر گردیده تا چه حد ناشی از عوامل محیطی مانند تحریم، مدل حکمرانی حاکم بر آن ها و مدیریت داخلی و عملیات شرکت است.
هنگامی که به این سوال نیز پاسخ داده شد و مهمترین عامل در زیان شرکت های دولتی به دست آمد، آخرین سوال مطرح می شود و آن این است که چگونه می توان ریشه اصلی را درمان کرد. در این مرحله ممکن است راهکارهایی متفاوت برای اصلاح مشکلات پیشنهاد شود اما در پیشنهادهای نهایی باید راهکارهای ارائه گردیده با واقعیات روی زمین و الزاماتی که هست بررسی و در نهایت پیشنهاد اصلی مطرح شود.
ضعفهای مدیریتی و ساختاری مانع اصلاح شرکتهای دولتی
در واکنش به سوالات و چراهای مطرح شده در زمینه شرکتهای دولتی همان طور که اشاره شد عواملی وجود دارند اما با نگاهی دقیقتر به آنها مشخص میشود در شرکتهای دولتی هم در زمینه نقش و مأموریت و انتظار از شرکتها ضعف وجود دارد و هم در لایه حکمرانی مشکلات و آسیب هایی مانند بودجه ریزی نامناسب، ساختار متعارض و قوانین متعدد وجود دارد.
گذشته از اینکه در اعمال مدل مالکیت دولت بر شرکت ها نیز ضعف های آشکاری وجود دارد به طوری که مالک در برخی از موارد با اعمال مدیریت سیاسی، قیمت گذاری دستوری، ایجاد بی ثباتی در شرکت و به طور کلی تصمیمات نادرست یکی از مهمترین عوامل زیان و ناکارامدی شرکت های دولتی است.
در اداره داخلی شرکت های نیز ضعف هایی وجود دارد که موجب می شود مدیریت شرکت ها شامل مدیرعامل و هیئت مدیره تمایلی برای اصلاح عملکرد شرکت و تأمین منافع عمومی نداشته باشند.
به عنوان مثال در سازوکارهای کنونی پاسخگوی عملکرد خود نیستند چون از طرفی نظارت ها بیش از آن که بر خروجی ها باشد، بر فرایندهاست و دوم اینکه عملکرد کارامد برای مدیریت شرکت ها تعریف نگردیده است و ارزیابی درستی نیز بر اساس آن وجود ندارد. گذشته از اینکه در برخی موارد قوانین و سازوکارهای اعمال شده از سوی حاکمیت، اختیار و قدرت تصمیم گیری مدیریت شرکت های دولتی را سلب نموده است.
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی