به گزارش مسیر اقتصاد شاید ایالات متحده ارتش قدرتمندی داشته باشد، اما قدرت واقعی آن در ارزش و جایگاه پول آن نهفته است. با توجه به جایگاه دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی، ایالات متحده این امتیاز را دارد که نظام پولی و مالی جهان را کنترل، کسری بودجه فدرال را اداره و به معنای واقعی کلمه هزاران میلیارد دلار بدون پشتوانه را چاپ کند. همچنین این مزیت منحصر به فرد، به ایالات متحده اجازه میدهد تا بهره بدهی انباشته خود را پایین نگه دارد و استانداردی از زندگی را برای شهروندان خود فراهم کند که بدون سلطه دلار امکانپذیر نبود. اکنون این پرسش مطرح میشود که این روند تا کجا ادامه خواهد داشت؟
تاریخ ظهور دلار به عنوان ارز مرجع
پس از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده با بیشترین ذخیره طلای جهان و نیمی از تولید ناخالص داخلی جهان از ویرانههای آن ظهور کرد. این ثروت به ایالات متحده قدرت داد تا شرایط توافقنامه برتون وودز را بین ۴۴ کشور دیکته کند. در این توافقنامه تصریح شده بود که دلار به طلا و ارزهای سایر کشورها متصل شود. یعنی، کشورها مطمئن باشند که در هر زمانی میتوانند دلارهای خود را با طلای فیزیکی مبادله کنند.
برای چند دهه این توافق به خوبی کار کرد. اما در طول ریاست جمهوری لیندون جانسون در اواخر دهه ۱۹۶۰، ایالات متحده با کسری بودجه مواجه و باعث شد تا برخی از کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه، شروع به مبادله دلارهای خود با طلا کنند. در سال ۱۹۷۱، دولت نیکسون با نگرانی از اینکه ذخایر طلای آمریکا رو به اتمام است، تصمیمی یکجانبه اتخاذ کرد و به طور موقت این پنجره طلایی را بست و دلار را به ارز فیات (ارزی که هیچ ارزش فیزیکی ندارد) تبدیل کرد. این تصمیم، نشان دهنده پایان برتون وودز و آغاز دورهای از نرخ ارز شناور است که تا امروز تداوم دارد.
البته ایالات متحده با ایجاد دلار نفتی تا حدودی مانع بروز مشکلات اقتصادی ناشی از کاهش ارزش پول خود شد. این ایده ساده اما گسترده، پیامدهای مالی و ژئوپلیتیکی قابل توجهی داشت. ایالات متحده و عربستان قراردادی را منعقد کردند که به موجب آن سعودیها موافقت کردند تا نفت خود را تنها به دلار فروخته و آن را در اسناد خزانهداری آمریکا سرمایهگذاری کنند. در مقابل، آمریکا نیز تضمین امنیتی به سعودیها داد. باید توجه داشت که نفت پرمعاملهترین کالای جهان است و با قیمتگذاری آن به دلار، تقاضای جهانی برای ارز آمریکایی تضمین میشود.
دلایل افول قدرت دلار در تجارت بینالملل و نظام پولی جهان
سیاست قدرتمند دلار آمریکا برای دههها موفقیت آمیز بود. اما در اواخر دهه ۱۹۹۰، دو بذر تاثیرگذار اقتصاد چین و ولخرجی آمریکا شروع به رشد کردند؛ بطوریکه ایالات متحده در اوایل دهه ۲۰۰۰، از بزرگترین طلبکار به بزرگترین بدهکار جهان تبدیل شد و فدرال رزرو سیاست پولی بیملاحظهای را آغاز کرد که در دو دهه گذشته ادامه داشته است.
پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، چین از سیاست انباشت بدهی، چاپ پول و کاهش ارزش دلار شکایت کرد و به دنبال معرفی یک سیستم مالی جهانی جدید رفت. به جز کشورهایی تحریم شده توسط ایالات متحده (مانند روسیه، ونزوئلا، ایران و کره شمالی)، ایده یک سیستم پولی جدید با بیتفاوتی مواجه شد. چون ایجاد جایگزینی برای دلار، توسط اکثر کشورهای توسعه یافته غیرقابل تصور به نظر میرسید.
اما پس از جنگ اوکراین، شرایط تغییر کرد. ایالات متحده و کشورهای ناتو (غرب) نه تنها روسیه را تحریم کردند، بلکه ذخایر دلاری را نیز مسدود و آن را از سیستم سوئیفت حذف کردند. چین با مشاهده این فرصت، بسیاری از کشورها را تشویق به پیروی از خود کرد و این چنین رقابت برای یافتن جایگزین دلار آغاز شد. در واقع، غرب واکنش جهانی به تحریمهای روسیه را دست کم گرفت.
کشورهای بریکس و بسیاری از کشورهای جهان به دلایل مختلف از نیاز به نفت، غذا، کود و تجهیزات نظامی، تمایلی به قطع روابط با روسیه ندارند. علاوه بر این، بسیاری در کشورهای جنوب جهانی نسبت به «نظم جهانی مبتنی بر قوانین غرب» که از نظر آنها ریاکارانه و خودخواهانه است، ناراضی هستند.
مسدود شدن ذخایر دلاری روسیه و محرومیت از سیستم سوئیفت، تلنگری به این کشورها بود مبنی بر اینکه احتمالا گزینه بعدی خود آنها باشند. معمولا سیستمهای مالی بر پایه اعتماد بنا شدهاند و اگر به سلاح تبدیل شوند، اعتماد لازم را از دست میدهند. به این ترتیب، در یک دوره زمانی ۱۲ ماهه، کشورهای سراسر جهان با شجاعت از ایجاد روشهای جایگزین برای انجام تجارت و تسویه حساب و همچنین کاهش ذخایر دلاری خود بحث میکنند.
علاوه بر این، کشورهای بریکس در طول سال گذشته درخواستهای متعددی را برای پیوستن به آن دریافت کردهاند که موارد اخیر آن مصر، ترکیه، الجزایر و عربستان سعودی هستند. همچنین این گروه به دنبال ایجاد ارز بریکس برای رقابت با دلار است. بسیاری از این کشورها در ۱۳ سال گذشته شدیدا بر ذخایر طلای خود افزودهاند و حجم خرید آنها افزایش یافته که نشان دهنده پشتوانه احتمالی طلا برای ارز جدید است.
همچنین، برزیل و آرژانتین به دنبال ایجاد یک بلوک تجاری و ارز در آمریکای جنوبی به نام سور (sur)، مشابه اتحادیه اروپا و یورو هستند. در حال حاضر، فهرست جایگزینهای دلار طولانی است و روزانه به آن افزوده میشود. تسویه حساب ارز دیجیتال چین با تایلند و امارات و اصرار پکن برای پرداخت بهای نفت به یوآن در مبادله با روسیه، ایران و ونزوئلا نیز در همین راستاست. البته عربستان سعودی نیز در حال بررسی این سیاست است. همچنین، هند بخشی از نفت روسیه را به درهم امارات خریداری میکند. در این میان سادهترین و البته محبوبترین روش، قراردادهای دوجانبه با استفاده از ارزهای محلی است.
واکنش واشنگتن به دلارزدایی چه میتواند باشد؟
اما یک پرسش کلیدی یعنی واکنش ایالات متحده به اقدامات دلارزدایی چه خواهد بود؟ هنوز بیپاسخ مانده است. هرگونه کاهش ناگهانی تقاضای دلار آمریکا میتواند پیامدهای ناگواری برای آمریکاییها داشته باشد. این امر، میتواند موجب بحران دلار، تورم بالا یا حتی شدید شود و چرخه چاپ بدهی و پول را آغاز کند که بافت اجتماعی جامعه را از هم میپاشد. از همین روی، هر دولتی در ایالات متحده اقدامات مربوط به دلارزدایی را همتراز با مسائل امنیت ملی تلقی میکند.
اما بسیاری در جامعه جهانی این امر را تشویق میکنند، چون اکثر بدهیهای دولتی در جهان به دلار است و قیمت بیش از حد دلار، بازپرداخت آن را تقریباً غیرممکن میکند. علاوه بر این، بیشتر کالاها به دلار قیمت گذاری میشوند و تورم کالاهای وارداتی برای بسیاری از کشورهای کمتر توسعهیافته آسیبزننده است. از همین روی، کشورهای بریکس واکنش آمریکا برای دلارزدایی را رصد میکنند. تاریخ نشان داده که انتقال قدرت اقتصادی جهانی بدون جنگ بزرگ بسیار نادر است. برای رهایی از این مسیر خطرناک، باید گفتوگوهای فراگیری جهت نیل به توافق جهانی جدید از هم اکنون آغاز شود تا اقتصادهای بزرگ با اجماع به یک نظام پولی جدید (شاید با پشتوانه طلا یا کالاها) رضایت دهند.
باوجود مخالفت احتمالی آمریکا، دلارزدایی در جهان همچنان ادامه خواهد داشت، زیرا بیشتر کشورهای غیرغربی خواهان یک سیستم تجاری هستند که آنها را در برابر تسلیحات دلاری یا هژمونی آسیبپذیر نسازد. این شرایط نیز ناراحتی قابل توجهی برای ایالات متحده به همراه دارد؛ اما یک نظام پولی چندقطبی احتمالا زمین بازی عادلانهتری را برای کشورهای فقیرتر فراهم کند و به ایالات متحده و جهان ثبات اقتصادی و سیاسی بلندمدت بخشد. نتیجه احتمالی این امر هنوز کاملاً مبهم بوده اما موجب کاهش سطح زندگی آمریکاییها میشود. با وجود این، این مسیر اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
منبع: ریسپانسیبل استیت کرفت
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی