مسیر اقتصاد/ مقام سیاسی دولت برای مهار تورم با دو پیچیدگی مهم در اجرا روبرو است. یک پیچیدگی که نام آن تعارض اهداف است و دیگری متغیرها و چرخههایی که ماهیت پویا (دینامیک) دارند. هر راهکاری که برای این دو پیچیدگی پاسخ نداشته باشد، اصولا امکان اجرا ندارد.
لزوم در نظر گرفتن پیچیدگیها و دغدغههای تصمیمگیر در مهار تورم
منظور از تعارض اهداف، هدفهای متعددی است که تقریبا همه دولتها دارند و چون در فضای تصمیمسازی برای آن پاسخ جامع ساخته نمیشود، اهداف اجتماعی و سیاسیتر همیشه غلبه پیدا میکنند و برای تحقق آن، همواره راهکارهای مشابه که کارا نبودن یا مضر بودنش از پیش مشخص است، در دستور قرار میگیرد.
دولتها ناچار به افزایش حقوق به اندازهای نزدیک به تورم هستند، حتی اگر در ظاهر عددهای کمتر را اعلام کنند. از طرفی امکان کاهش جدی هزینههای جاری هم به دلیل ساختار آن وجود ندارد. در کنار این اگر هزینههای بازنشستگی و صندوقها هم اضافه شود، یک هسته سخت در بودجه ایجاد میشود.
دولتها به دلیل فشار شدید رسانهای و اجتماعی، دغدغه مدیریت قیمت کالاهای اساسی و سبد خانوار را دارند و تا زمانی که با یک تصمیم مشخص، از این مهم اطمینان پیدا نکنند، به گونههای مختلف و حتی مضر، سراغ تنظیم بازار میروند. این دغدغه را نمیشود نادیده گرفت و باید برای آن پاسخ ساخت.
حال اگر این قبیل اهداف در کنار اصلاح نظام قیمتگذاری انرژی، کنترل و مدیریت نقدینگی، رشد تولید و سرمایه گذاری و امثالهم قرار گیرد، دولتها دچار تعارض اهداف میشوند و اگر پاسخ جامع برایشان ساخته نشود، سراغ مسیرهای سابق میروند و لذا تورم هم به صورت پایدار مهار نمیشود.
ادبیات مهار تورم از طریق رشد تولید رو به جلو محسوب میشود
پیچیدگی دوم چرخهها و متغیرهای پویا (دینامیک) است که بدون در نظر گرفتن آن، صحبت راجع به مهار تورم دچار ایراد است. به عنوان مثال درباره تورم از ناحیه رشد نقدینگی این مسئله وجود دارد؛ طبیعی است وقتی تورم ۴۰ تا۵۰ درصدی در اقتصاد ایران وجود دارد، تقاضای تسهیلات هم زیاد میشود و کنترل نقدینگی به معنای متعارف آن و بیش از این مقدار، معادل تعمیق رکود است.
اصولا وقتی کنترل نقدینگی با کنترل کمی ترازنامه دنبال میشود و به این مهم (متغیرهای پویا) توجه نمیشود، توفیق خاصی نیز حاصل نمیشود. بنابراین نقدینگی کاهش قابل توجهی پیدا نمیکند یا تورم از طریق رکود تحت تاثیر قرار میگیرد. لذا ادبیات مهار تورم از طریق رشد تولید در چنین فضایی رو به جلو محسوب میشود.
مهار تورمهای بالا بدون کنترل نرخ ارز ممکن نیست
چرخه دیگر تورم رشد نرخ ارز است. اولا تورم بالای ۲۰ و ۳۰ درصد در ایران عمدتا دلیلی جز نرخ ارز نداشته است. ثانیا وقتی نرخ ارز بالا میرود، هزینه تولید و تقاضای تسهیلات هم افزایش مییابد و تورم از همه جهات ممکن تحت تاثیر قرار میگیرد. لذا مهار تورمهای بالا بدون کنترل نرخ ارز ممکن نیست.
سمت دیگر چرخه تورم-رشد نرخ ارز این است که وقتی تورم بالا وجود دارد، نمیتوان نرخ ارز را بیش از حد ثابت نگه داشت و این تعادل ناپایدار خواهد بود. لذا این هم یک چرخه پویا (دینامیک) است و نمیتوان متغیرهای آن را جداگانه تحلیل و مدیریت کرد. برای همین صحبت جداگانه از تورم یا ارز بیمعنی است.
بنابراین بدون توجه به چرخههای دینامیک موثر بر تورم، مهار تورم شدنی نیست و این چرخهها وقتی تشدید میشوند، باید با عوامل خارج از چرخه و نه با خودشان کنترل و میرا شوند. مثلا نقدینگی با کنترل کیفی ترازنامه و ارز با عوامل بنیادی موثر بر عرضه و تقاضای آن باید مدیریت شود.
راهکارهای مستقیم نیز کارایی ندارد زیرا از منظر مقام سیاسی اصلا اجرایی نیست. مخصوصا راهکارهایی که این مدت مشاهده شده هم بعضا از این منظر نقص داشته است. بنابراین به دولت توصیه میشود که عزم مهار تورم را با در نظر گرفتن این پیچیدگیها همراه کند تا نتیجه مناسب بگیرد و تلاشهای متعددش بیثمر نشود.
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی