به گزارش مسیر اقتصاد مراسم رونمایی از کتاب فریب بزرگ در تاریخ ۱۴ اسفند در دانشگاه امام صادق علیهالسلام با حضور مسعود درخشان استاد اقتصاد و چهره ماندگار دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد. در این مراسم مسعود درخشان ضمن رونمایی از این کتاب به تبیین هدف از نگارش آن پرداخت.
حمایت فلاسفه از اقتصاد سرمایهداری مقوم شکاف طبقاتی بعد از انقلاب صنعتی بود
درخشان در ابتدای برنامه گفت: آنچه ما تحت عنوان علم اقتصاد داریم مجموعهای است از دانش مدون که بعد از انقلاب صنعتی اتفاق افتاده است. انقلاب صنعتی تحول بزرگی در نظام اقتصادی و تحولات اجتماعی ایجاد کرد. حدود سال ۱۸۰۰ دنیا با نحوه دیگری از تولید مواجه بود که محصولات نه برای خریدار بلکه برای بازار عرضه میشد، در واقع تولید انبوه برای مصرف انبوه انجام میشد. این انقلاب صنعتی باعث تغیر روش تولید شد و کارگران اجیر صاحبان سرمایه شدند.
وی ادامه داد: در بُعد اقتصادی نتیجه چنین وضعیتی شکاف طبقاتی را ایجاد کرد، آنچه این نظام را سر پا نگه داشت تحلیلهای فلاسفهای بود که قدرتهای اقتصادی آنها را حمایت میکرد. این جریان زمینه ساز اعتراضات کارگری شد و رادیکالیسم کارگری شکل گرفت، این اتفاق در آلمان و فرانسه زودتر از انگلیس رخ داد، چون انگلیس سرمست از بهرهبرداری از مستعمرات بود.
این استاد اقتصاد افزود: سال ۱۸۴۸ نیز نقطه عطفی در تاریخ است. مارکس بیانیه حزب کمونیست را نوشت، مارکس و انگِل این بیانیه را نوشتند، جان استوارت میل کتاب اصول اقتصاد سیاسی خود را منتشر کرد. یعنی جهان در اوج دقتهای فکری در نظام سرمایهداری و اوج اعتراضات کارگری قرار گرفت. در همین سال در ایران ناصر الدین شاه تاج گذاری کرد.
رویکرد ریاضی به اقتصاد موجب محدود شدن ظرفیتها برای رویایی با مسائل واقعی
وی بیان داشت: آنچه امروزه به علم اقتصاد شناخته میشود ذاتا قادر نیست اصول عدالت و ارزشهای اخلاقی را مبنای دستگاه تحلیلی و الگوی سیاستگذاری اقتصادی خود قرار دهد. علاوه بر این از تبیین پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاصل از سیاستگذاریهای اقتصادی و مالی دولت و شرکتهای بزرگ و موسسات پولی و مالی بخشهای دولتی و خصوصی نیز عاجز است. از این رو اقتصاد متعارف را علم نما نامیدم که متاسفانه بر دانشکدههای اقتصاد حاکم است.
این چهره ماندگار دانشگاه امام صادق (علیه السلام) اظهار داشت: موضوع این کتاب بررسی نقادانه از منشا علم اقتصاد جدید است. در این بررسی رویکرد تاریخی را اتخاذ کردهایم. اکثریت اقتصاددانان معاصر بر این عقیدهاند که اقتصاد جدید ساحتی علمی است. بدین دلیل که روش تحلیلی به کار رفته در آن به واقع ریاضی است. از این رو به منشا و ماهیت رویکرد ریاضی به اقتصاد پرداختهایم زیرا که از اهمیت نظری بسیار بالایی برخوردار است.
درخشان گفت: این رویکرد مبتنی بر مفاهیم و روابط اقتصادی انتزاعی است که فقط برای به کارگیری ریاضیات مناسباند. ما بر این عقیدهایم که رویکرد ریاضی موجب شده است که ظرفیت علم اقتصاد در توضیح و رویایی با مسائل اقتصادی در دنیای واقعی محدود شود در حالی که این مسائل برای سیاستگذاران اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار است.
رویکرد ریاضی به اقتصاد چهره زشت سرمایهداری را پنهان میکند
وی در ادامه گفت: نشان دادهایم آنچه از رویکرد ریاضی به اقتصاد حاصل شده است چیزی جز اقتصاد علمنما نیست که امروزه به علم اقتصاد جدید معروف است. اقتصاد علمنما فریب بزرگ است زیرا که در پشت نقاب زیبای «اقتصاد علمی» که ادعا میشود مستقل از ارزشهاست، چهره زشت سرمایهداری را پنهان میکنند.
این استاد دانشگاه افزود: اقتصاددانان سرمایهداری معاصر چنین میپندارند اقتصاد علم است زیرا که ماهیت ریاضی دارد. چنین باوری وجود رابطه متقابل بین اقتصاد و نظام ارزشهای اخلاقی را نفی میکند در حالی که چنین رابطهای در واقعیت وجود دارد. اقتصاد اسلامی بر ارزشهای الهی برای فرد و جامعه مبتنی است و اقتصاد علمنما موانع بزرگی در مسیر کشف این نظام ایجاد کرده است.
علم اقتصاد متعارف درک ما از رویکرد ارزشبنیان به تحلیلهای اقتصادی را محدود میکند
عضو هیئت علمی دانشگاه اضافه کرد: در این کتاب توضیح دادهایم که علم اقتصاد متعارف موجب شده است که توانمندی و گستره درک ما از رویکرد ارزشبنیان به تحلیلهای اقتصادی محدود شود. نخستین گام اساسی در ساختن چارچوبی مستحکم برای فرآیندهای نظریهپردازی و سیاستگذاری در اقتصاد اسلامی توجه به همین حقیقت است.
وی تصریح کرد: این کتاب را در درجه اول برای دانشپژوهانی نگاشتهایم که قصد دارند پژوهش در اقتصاد اسلامی را ارتقا بخشند. هدف رویکرد اسلامی به علوم انسانی این است که ابعاد مختلف حیات بشری را که مشتمل بر امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است در چارچوب منسجمی که مبتنی بر نظام ارزشهای اسلامی باشد یکپارچه کند. این نکته به لحاظ نظری همواره مبنای رویکرد ما به طراحی سیاستهای بهینه اقتصادی در قلمرو اقتصاد اسلامی بوده است. بر این عقیدهایم که معیار بهینگی در بهینهسازی سیاستهای اقتصاد اسلامی به ویژه در سطح کلان، سازگاری متقابل این سیاستها با سیاستهای بهینهای است که در حوزههای اقتصادی به دست میآید.
غرق شدن در نظام سرمایهداری حاصل حمایت اکثر اقتصاددانان کشور از اقتصاد متعارف
درخشان افزود: با الهام از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ بر آن شدیم که مبنای سیاستهای بهینه اقتصادی در سیستم اقتصاد اسلامی را کشف کنیم. به زودی متوجه شدیم که مسیر سنگلاخی پیشِ روی داریم اگرچه تنها مسیری بود که باید آن را طی میکردیم. تودههای مردم ایران آن با قیام انقلابی موفق شدند نظام پادشاهی در ایران را که با سرمایهداری غرب تخدیر شده بود واژگون کنند.
این استاد دانشگاه گفت: تعجب در این است که از آن زمان به بعد اقتصاد ایران به صورت فزایندهای در حال غرق شدن در نظام سرمایهداری است. مطالعات ما این حقیقت را آشکار کرد که وقوع پدیده غیرمنتظرهای عمدتا ناشی از اعتقاد راسخ اکثر اقتصاددانان کشور به ماهیت علمی اقتصاد معاصر بوده است.
وی در پایان تاکید داشت: کوشش پژوهشگران اسلامی برای ثمربخشی اقتصاد اسلامی متاسفانه موفق نبوده است زیرا که اقتصاد اسلامی ارزش محور با علم اقتصادی که ادعا میشود ارزش محور نیست ناسازگاری ذاتی دارد. نتیجه آنکه عمده نظریهپردازیها و فرمولبندی سیاستهای اقتصاد اسلامی فراتر از این نرفته است که مفاهیم و نظریات و سیاستهای اقتصاد سرمایهداری را با رنگ و لعاب اسلامی به نمایش بگذارد. بحث پیش گفته منطقا ما را به سمتی هدایت کرد که ماهیت علمی اقتصاد جدید را همچون پیشنیازی برای کشف اسلامی غیرسرمایهداری بررسی کنیم.
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی