مسیر اقتصاد/ مالیات بر عایدی سرمایه یکی از پایه های مالیاتی شناخته شده در جهان است که خاصیت تنظیمگرانه آن نسبت به بعد درآمدی، مزیت دارد. این پایه مالیاتی، بر سرعت گردش پول و نقدشوندگی بازار اثر جدی دارد. این اثر در نهایت بر روی نرخ تورم موثر است.
نقدشوندگی بالا چه تاثیری بر سوداگری دارد؟
در اقتصاد مفهومی به نام Market liquidity یا نقدشوندگی بازار وجود دارد که به توانایی و میزان آمادگی تبدیل به وجه نقد شدن یک دارایی اطلاق میشود. آن دارایی که از نقدشوندگی بالایی برخوردار است، به آسانی میتواند در بازار فعال، معامله شود و بر اساس قیمتهای رایج، به پول نقد تبدیل شود. نقدشوندگی رابطه سرعت فروش با قیمت است.
هر نوع دارایی با دوامی که بتواند عنوان سرمایهای شدن به خود بگیرد و جنبه عمومیت بیشتر و قابلیت نقدشوندگی بالاتری در اقتصاد داشته باشد، میتواند دستمایه سوداگری[۱] قرار گیرد. سوداگری به عنوان یک فعالیت غیرمولد، فعالیتی است که بدون ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد به دنبال کسب منفعت بیشتر و کسب سود از راه افزایش قیمتهاست.
در واقع سوداگران با انجام برخی معاملات یا احتکار، بدون ایجاد رشد اقتصادی و بزرگ کردن کیک اقتصاد، سهم خود را از کیک اقتصاد افزایش میدهند. جلوهای از معاملات سوداگرانه، معاملات مکرر و کوتاهمدت است که باعث التهاب در بازار میشود. این معاملات، انتظارات تورمی و تقاضای دارایی و پول را افزایش میدهند.
اثر بازدارنده مالیات بر عایدی سرمایه بر معاملات سریع و تورم
یکی از کارکردهای ویژه مالیات بر عایدی سرمایه افزایش هزینه معاملات مکرر و سریع است. این مالیات با کاهش برخی معاملات سریع و مکرر، علاوه بر کاهش تقاضا موجب کاهش سرعت پول میشود. با کاهش سرعت پول و با توجه به نظریه مقداری پول[۲]، با ثابت ماندن حجم پول و حجم تولید، به ناچار باید قیمت ها کاهش یابد. بنابراین یک اثر مستقیم مالیات بر عایدی سرمایه بر روی سطح قیمتهاست.
قابلیت نقدشوندگی به عنوان یک مزیت در بازارهای مالی محسوب میشود؛ اما این قابلیت در ابعاد کلان اقتصادی و به ویژه در بازار دارایی های مصرفی لزوما مزیت نیست. هر چند ممکن است این قابلیت در رونق بازار و سهولت انجام معاملات موثر باشد اما نقدشوندگی بالا میتواند زمینه بروز تصمیمات هیجانی، افزایش غیرمنطقی قیمتها، ایجاد بستر سوداگری، نوسانات شدید وکاهش امنیت سرمایهگذاری را فراهم کند.
نکته مهم اینجاست که اگر قابلیت نقدشوندگی در خدمت سوداگری قرار بگیرد، باید با افزایش هزینه مبادلاتی، این قابلیت را تضعیف و با سوداگری مقابله کرد.
مقابله با سوداگری بر روی داراییهای خاصی که معیار قیمتگذاری برای سایر کالاها قرار میگیرند (مانند طلا و ارز) و یا مانند املاک که کالای اساسی و نهاده تولید محسوب میشوند، اهمیت دوچندان دارد. نتیجه مقابله با سوداگری در بلندمدت، خروج سوداگران از این بازارها است و تنها اشخاصی که تقاضای مصرفی و یا تولیدی دارند در بازار باقی خواهند ماند.
کاهش نقدشوندگی با مالیات بر عایدی سرمایه و تاثیر آن بر رکود و رونق بازار
نکتهای که وجود دارد این است که مقابله با سوداگری با ابزار مالیات بر عایدی سرمایه باعث ایجاد رکود یا اثر قفل شدگی[۳] نخواهد شد. در واقع ظرافتی که باید در نحوه قانونگذاری دیده شود به رفع این دغدغه کمک خواهد کرد. اعمال درست معافیتها و وضع نرخهای بازدارنده و عدم تعدیل تورمی، مهمترین نکاتی است که میتواند قانون مالیات بر عایدی سرمایه را کارا و موثر گرداند.
تحلیل پدیده رکود که ناشی از شکست بازار و یا کمبود تقاضا باشد، در مسئله مالیات بر عایدی سرمایه اهمیت دارد. در بازارهای داراییهای مهم و عمومی، از جمله بازار مسکن، که مالیات بر عایدی سرمایه جهت حراست از آن ها وارد عمل میشود، هیچ گاه کاهش تقاضا ملاحظه نمیشود بلکه بیشتر پدیده شکست بازار که ناشی از کاهش قدرت خرید است دیده میشود. لذا مشکل از این ناحیه نیست.
اثر قفلشدگی نیز ناشی از کاهش یکباره نرخ (فاصله زیاد براکتها) و یا اعمال تعدیل تورمی است. اگر نرخ مالیات بر عایدی سرمایه به صورت منطقی و با توجه به ساختار هر بازار (دوره های رکود و رونق) اعمال شود، عدم عرضه دارایی به امید کاهش نرخ به صرفه نخواهد بود و این پدیده نیز رخ نخواهد داد.
در واقع مالیات بر عایدی سرمایه نه تنها موجب ایجاد رکود و پدیده قفل شدگی نخواهد شد، بلکه با ایجاد ثبات و روند منطقی در بازار، زمینه را برای افزایش سرمایهگذاری و ایجاد رونق اقتصادی فراهم خواهد کرد.
پینوشت:
[۱] speculation
[۲] نظریهی مقداری پول (QTM) بیان می دارد که یک رابطهی مستقیم بین مقدار پول (M) در اقتصاد و سطح قیمت کالا و خدمات فروخته شده (P) وجود دارد. MV=PY
[۳] عدم عرضه دارایی به امید بهرهمندی از کاهش نرخ مالیات
انتهای پیام/ مالیات