به گزارش مسیر اقتصاد یکی از اصلیترین وظایف دولتمردان، طراحی نقشه راه اقتصادی از طریق توسعه صنایع راهبردی در سطح ملی و بینالمللی است. حکمرانی اقتصادی در این حوزه ایجاب میکند دولت به عنوان اصلیترین بازیگر این جریان، از تمام ظرفیتهای داخلی خود استفاده کند و با فعالسازی شرکتهای دولتی در پیشانی این حرکت، پیشران رشد تولید باشد.
شرکتهای دولتی در لباس ناجی ملی
دولتهای توسعهگرا بنابر استراتژیهای صنعتی و برنامههای بلندمدت توسعه، اقدام به ایجاد شرکتهای دولتی به عنوان ابزاری برای توسعه راهبردی یا بقای صنایع حیاتی کردهاند. مقوم اقدام دولتها این مسئله است که بخش خصوصی مایل به همکاری در این حوزه نیست یا توانایی انجام آن را ندارد. در اغلب اوقات شرکتهای دولتی به این دلیل ایجاد میشوند که سرمایهگذاران خصوصی، محلی یا خارجی، انگیزهای برای سرمایهگذاری در برنامههای یادشده، تامین جاهطلبی ها و یا احیانا خیرخواهی دولتمردان ندارند و صرفا به هزینه فرصت اقتصادی پروژه های خود متمرکزند. از نظر بخش خصوصی مسئولیت اجتماعی یک بنگاه منحصر در حداکثرسازی سود، افزایش بهرهوری و ایجاد اشتغال است و شرکتهای خصوصی نباید بخشی از پتانسیل خود را به تحقق اهداف حاکمان معطوف کنند.
نقش شرکتهای بزرگ دولتی در معجزه اقتصادی کره
تجربه کشور کره جنوبی در صنعت فولاد یکی از بارزترین مثالهای ورود شرکتهای دولتی در توسعه صنایع راهبردی این کشور بود. در دهه ۷۰ میلادی و با مشخص شدن استراتژی صنعتی کره، «پارک چون هی» رئیس جمهور وقت این کشور حمایت خود را از صنایع سنگین و فلزی به وسیله شرکتهای دولتی و با اهرم یارانه و تسهیلات آغاز کرد. به طوریکه صنعت فولاد از یک فعالیت حاشیهای و با سود پایین به یکی از مزیتهای رقابتی کشور کره جنوبی در ابتدای هزاره جدید تبدیل شد و بخشی از معجزه رشد اقتصادی کره را در آن دوران رقم زد. بعد از تحقق فرآیند صنعتیشدن حتی فعالان بخش خصوصی برای ورود به این صنعت ترغیب گشته و در بخشهای مختلفی از زنجیرهی این صنعت پویا شروع به فعالیت کردند.
توسعه صنایع راهبردی با نفی سلطه اقتصادی
از زاویهای دیگر هدف ایجاد و توسعه شرکتهای دولتی برای اطمینان از این امر است که صنایع راهبردی ملی تحت سلطه و نفوذ عمده شرکتهای خارجی قرار نگیرد. با یک بررسی اجمالی چه در کشورهای پیشرفته و چه در کشورهای درحال توسعه، با نشانههای متعددی از هر دو انگیزه روبرو میشویم. به عنوان مثال، تولیدکننده اصلی سنگ آهن برزیل «کامپانیا وال دوریو دوس» و «سیدور» در کشور ونزوئلا در مراحل مختلف تاریخ خود این انگیزهها را به نمایش گذاشتند. Aerospatiale در فرانسه و Rolls Royce در انگلیس، که در گزارش های پیشین به آن اشاره شد نیز در این دسته قرار میگیرند.
در هر صورت، میزان توانایی دولتها در پذیرفتن ریسکهای بسیار بزرگ و قدرت و اختیارات آنها در تأمین مالی، عواملی هستند که وجود یا بقای چنین شرکتهایی را تعیین میکنند. از طرفی توجه و نظارت بر عملکرد شرکتها و جلوگیری از ایجاد انحصار در صنایع، امری است که باید بیش از پیش مورد توجه نهاد تنظیمگر دولتی قرار گیرد.
منبع: مقاله جنبههای بینالمللی شرکتهای دولتی
انتهای پیام/ دولت و حاکمیت