به گزارش مسیر اقتصاد رویکرد مدیریت ساختاری هزینهها یک دیدگاه یکپارچه از سازمان و اکو سیستم بزرگتر را اتخاذ میکند. در حالی که ابزارهای مدیریت هزینه سنتی عموما بر یک فرایند یا عملیات تمرکز دارند، مدیریت ساختاری هزینهها به دنبال بهینهسازی پورتفولیوی فعالیتهای یک سازمان با استفاده از انتخابهای استراتژیک است. اهداف آن افزایش مدلهای عملیاتی و ساخت مدلهای ارائه خدمات جدید است.
تجربه آمریکا، کانادا و ایرلند در به کارگیری «مدیریت ساختاری هزینهها»
مدیریت ساختاری هزینهها مستلزم درک عمیقی از محل هزینه هاست. یعنی موسسه و یا دولت باید بداند هزینه ها کی و کجا اتفاق میفتد و چه مقدار آن صرف تحقق مأموریت های سازمان می شود. با شناسایی محل هزینه ها، سازمان بهتر می تواند نسبت به کاهش ساختاری هزینه ها اقدام نماید؛ در این رویکرد هزینه ها بر روی تحقق مأموریت سازمان متمرکز می شود.
در دولت فدرال آمریکا، علاقه به مدیریت ساختاری هزینهها فزاینده بوده است. این امر توسط دفتر مدیریت و بودجه ایالاتمتحده (OMB) پیگیری شده است. طبق دستور اجرایی صادر شده از این دفتر، سازمان ها ملزم به بررسی هزینه ها و میزان اثربخشی آن شده اند و هزینه هایی که از اثربخشی لازم برای تحقق مأموریت ها برخوردار نیستند باید کنار گذاشته شوند یا به سازمان دیگری که آن را اثربخش تر انجام می دهد واگذار شوند.
ایرلند نیز در سالهای اخیر برخی از اقدامات مدیریت ساختاری هزینهها را انجام داده است. پس از سقوط بودجه سال ۲۰۰۸، دولت ایرلند ۱۸۰ سازمان دولتی را کاهش داد، افزایش تدریجی در سن بازنشستگی را به تصویب رساند و حقوق را ۳ درصد کاهش داد. این تلاشها موجب شد بودجه این کشور از سال ۲۰۰۸ به میزان ۱۰ میلیارد دلار کاهش یابد.
در کاناد نیز سازمان بررسی استراتژیک و اجرایی (sor) از رویکرد مدیریت ساختاری هزینهها برای ارزیابی حدود ۸۰ میلیارد دلار هزینه مستقیم استفاده کرد. در حالی که هدف کانادا از اجرای این برنامه کاهش ۴ میلیارد دلاری در هزینه سالانه تا سال ۲۰۱۵ بود، این رویکرد به کاهش۵.۲ میلیارد دلاری منجر شد.
خدمات مشترک، راهی برای کاهش هزینه های دولت
اگرچه خدمات مشترک موضوع جدیدی در دولت نیست، اما تاکنون استقرار آن کمتر از حد ممکن بوده است. در ۱۵ سال گذشته سازمان ها از خدمات مشترکی برای تأمین نیازهای پشتیبان مأموریت خود استفاده نموده اند. این خدمات از طریق تعداد انگشت شماری از سازمانهای ارائه دهنده خدمات تأمین شده و در حوزه هایی مانند مدیریت مالی و سرمایه انسانی مورد استفاده قرار گرفته اند.
این رویکرد به یکپارچهسازی خدمات پشتیبانی در داخل و خارج از سازمانها کمک میکند تا به بالاترین اقتصادهای مقیاس و کارایی دست یابند. هدف از انتقال خدمات؛ این است که خدمت توسط بهترین گزینه ارائه شود. وقتی این اتفاق به درستی انجام شود، منابع آزاد میشود تا پیامدها و پاسخگویی برای شهروندان را بهبود بخشد.
در سال ۲۰۱۵، دپارتمان بازرگانی ایالاتمتحده (DOC) در این راستا بخش بزرگی از فعالیت های دفتری خود را به سایر سازمان های دولتی یا غیر دولتی واگذار و خود بر روی مأموریت اصلی خود متمرکز شد.
خدمات مشترک موجب کاهش هزینه و افزایش بهرهوری می شود. مزیت مهم سوم این است که کارکنان را بر روی ایجاد ارزش متمرکز می کند. زیرا با واگذاری کارهای با ارزش افزوده پایین، زمان در اختیار کارکنان برای انجام مأموریت اصلی افزایش می یابد.
سازمان ها باید بر مأموریت های خود متمرکز شوند
در مدیریت ساختاری هزینهها سازمان ها باید شایستگیهای محوری خود را شناسایی کرده و سپس از دیگر فعالیتها اجتناب کنند.
وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا (وزارت بهداشت و خدمات انسانی) سامانه ای را برای انجام موثر ماموریت خود و بهبود سلامت و رفاه مردم ایجاد کرد. طی این برنامه، بیش از ۱۵۰ متخصص خدمات انسانی چالشها، اولویت و راهحلهای بالقوه را شناسایی کردند و بر اساس آن مشخص کردند سازمان بر روی کدام وظیفه متمرکز شود و از کدام مأموریت اجتناب نماید.
علاوه بر این به تازگی بانک جهانی استراتژی «بهترین ارائه کننده خدمات جایگزین» را دنبال می کند که بر اساس آن هزینه ها به موثرترین شیوه مورد استفاده قرار میگیرند. به طور خلاصه طبق تجربیات کشورهای دنیا و مسیری که در حال طی شدن است، یکی از راهکارهای مدیریت هزینه ها، مدیریت ساختاری هزینهها و تمرکز سازمان ها بر روی مأموریت اصلی است.
منبع: دیلویت: plink.ir/wJRHf
انتهای پیام/ دولت و حاکمیت