۰۲ آذر ۱۴۰۳

رهبر معظّم انقلاب: علاج برون رفت از مشکلات کشور «اقتصاد مقاومتی» است.

شناسه: ۹۹۲۷ ۱۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۵ دسته: تولید، شرکت های دانش بنیان کارشناس: علیرضا باباخان
۲

بر خلاف تصور رایج در شرکت های ایرانی که نوآوری را موضوعی پیچیده و عجیب و بزرگ می دانند، تلاش هایی نظیر “بهبود سلامت و ایمنی کارکنان” یا ایجاد بهبودهای اندک در کیفیت کالاها و خدمات نیز در زمره راهبردهای ورود به دنیای نوآوری محسوب می شوند.

در یادداشت های گذشته در مسیر اقتصاد تلاش شد تا برخی از منابع نوآوری در محصولات و فرآیندها و مشکلات شرکت های ایرانی در بهره برداری از آن منابع، تشریح گردند. در نوشته جاری، از منظری دیگر به راهبردهای شرکت ها برای ورود به دنیای نوآوری نگریسته شده است.

به طور کلی می توان راهبردهای زیر را برای شرکت ها در تصمیم گیری ایشان برای ورود به دنیای نوآوری در نظر گرفت:

۱- تنوع بخشی به کالاها و خدمات

۲- جایگزین کردن محصولات و فرایندهای قدیمی و منسوخ

۳- ورود به بازارهای جدید و یا افزایش سهم شرکت در بازار

۴- بهبود کیفیت کالاها و خدمات

۵- افزایش انعطاف پذیری برای تولید کالاها و ارائه خدمات

۶- افزایش ظرفیت تولید کالا و خدمات

۷- کاهش هزینه های نیروی کار

۸- کاهش هزینه های مواد اولیه و انرژی

۹- کاهش اثرات زیست محیطی

۱۰- بهبود سلامت و ایمنی کارکنان

۱۱- تامین کالا و خدمات راهبردی برای کشور در حوزه های دفاعی- امنیتی، غذایی و سلامت

این راهبردها تناسب زیادی با سطح توانمندی های شرکت ها دارند. برای مثال، ایجاد تنوع در محصولات نیاز به سطح بالاتری از تخصص و پیش زمینه ها در مقایسه با راهبرد “کاهش هزینه های نیروی کار” دارد.

به عبارت دیگر، بر خلاف تصور رایج در شرکت های ایرانی که نوآوری را موضوعی پیچیده و عجیب و بزرگ می دانند، تلاش هایی نظیر “بهبود سلامت و ایمنی کارکنان” یا ایجاد بهبودهای اندک در کیفیت کالاها و خدمات نیز در زمره راهبردهای ورود به دنیای نوآوری محسوب می شوند.

نگاه پیچیده به مقوله نوآوری از یک سو و نداشتن توانمندی های مورد نیاز برای ایجاد تحولات بزرگ نوآورانه از سوی دیگر، باعث شده است تا بسیاری از بنگاه های تولیدی در کشور از مفهوم نوآوری “واهمه” داشته باشند و رضایت به شرایط موجود را ترجیح دهند.

از منظر ایشان نوآوری فقط برای شرکت های بزرگ و پر درآمد بوده و شرکت هایی که از فناوری های قدیمی استفاده می کنند و کوچک هم هستند، نیازی به نوآوری ندارند. این در حالیست که نوآوری در تمام کسب و کارها، مفهوم داشته و قابلیت کاربرد دارد.

به نظر می رسد تمرکز بر مفاهیم قدیمی تر مانند بهبود بهره وری، بهبود عملکرد، افزایش سهم از بازار، کاهش هزینه ها و بهبود کیفیت که در زمره راهبردهای نوآوری قرار دارند، می تواند ارتباط بهتری با صاحبان طیف بزرگی از صنایع کشور برقرار کرده و اعتماد آن ها را برای فاصله گرفتن از شرایط موجود به سمت شرایط بهتر، جلب نماید.

در این راستا، فعالیت های هدفمند دولت می تواند به این هدف شتاب ببخشید. فعالیت هایی نظیر حمایت های هوشمندانه از شرکت هایی که کاهش هزینه و بهبود بهره وری برای آن ها اهمیت دارد و مدام در این عرصه تلاش می نمایند، می تواند در سوق دادن ایشان به صورت ناملموس به سمت نوآوری، مفید باشد.

پس از دغدغه مند شدن شرکت ها نسبت به مقوله بهبود بهره وری، ایشان به صورت ناخودآگاه از سایر راهبردهای نوآوری نیز استقبال خواهند کرد و می توان در بلندمدت شاهد افزایش خروجی های نوآورانه این شرکت ها بود.

  1. خیلی موافق این گفته هستم
    یه علت اساسی همین است و اینکه که مدیران شرکت های تولیدی کوچک اکثرا صاحب سرمایه اصلی شرکت هستند که واژه نو آوری واقعا براشون دهشتناک هست هرچند که دارای تحصیلات آکادمیک هم باشند حاضر نیستند ریسک حرکت به سمت نو آوری را بپذیرند و دچار ضرر مالی بشوند. یه مشکل اساسی در صنعت خصوصی ما این است که مدیران ما دانش مدیریت ندارند و صرفا براساس ذات خودشان میزان استعدادی که برای مدیریت دارند شرکتشون را مدیریت می کنند و البته روی نیروی کار جامعه و محصول خروجی و قیمت بازار و ...اثر می گذارند .
    اگر در کنار تمام کمک های دولت یه قانون های سختگیرانه جهت دادن جواز کسب و کار در ابتدا لحاظ می شد که افراد مجبور به گذراندان دوره های مدیریت می شدند و بینش علمی را به استعداد مدیریت مدیران اضافه می شد فکرمی کنم کمک شایانی به صنعت کشورمان می شد .
    و موضوع دیگر اینکه مدیران اصلی شرکت ها بیشتر وقتشون را روی حساب و کتاب اموال خودشون می گذارند و خود را از مقوله نو آوری جدا می کنند .علتی که در شرکت های بزرگ حرکت به سمت نوآوری بیشتر هست اینه که این دومعقوله جدا از هم هست و مدیر اصلی به طور صرف به نوآوری نگاه نمی کنند و نظرات افراد گوناگون دخیل داده می شود (درهر حیطه ای که بخواد نوآوری صورت بگیرد تولید ، منابع انسانی ، کیفیت و...)
    اینگونه افراد در داخل شرکت های کوچک برای نظر دهی و دادن پیشنهاد وجود دارند ولی به دلیل داشتن عدم اختیار, مدیر خیلی سختگیرانه و تاجایی که به مشکل برخورد نکند پیشنهاد هارو نمی پذیرد و گاهی معتقد هست چون خودش تجربه بیشتری دارد حاضر به قبول نیست .
    خوبه در این زمینه خبرگان در هر صنعت چه از لحاظ تجربه چه از لحاظ علمی شناخته بشوند و به صنایع کوچک در جهت بهبود فضای کار و استفاده از منابع روز و جدید مشاوره بدهند البته با تقبل هزینه دولت چون این شرکت ها قطعا برای این معقوله هم هزینه صرف نمی کنند .

    ۰۰
  2. هر نواوری نیازمند تغییر است و از انجا که ما عموما عادت کردیم به روال عادی زندگی این تغییرات برامون ایجاد تنش میکنه و این تنش های زود هنگام برامون از تاثیرات مثبت دیر هنگام نواوری ارجح تره،به نظر من برای ترغیب شرکتها به نوآوری باید تقویت کننده های مثبت نزدیکتری از بازخورد های دیر هنگام نواوری در نظر گرفته شود تا تمایل به رویارویی با این تغییرات در افراد تقویت شود

    ۰۰


جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.