به گزارش مسیر اقتصاد به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، سفر اخیر محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان به نیویورک، از حیث ارسال سیگنالهای مهم در زمینه تنشزدایی با آمریکا، تفاوت چشمگیری با سفرهای قبلی او به این کشور داشت. ظریف در سفرش برای رساندن پیام به کاخ سفید و طرفدارانش به گفت وگو با شبکه محبوب دونالد ترامپ، یعنی فاکسنیوز، نشست و از یک ابتکار عمل خود که از شش ماه پیش شروع شده بود، سخن گفت. در جایی که وی به طور علنی پیشنهاد تبادل زندانیان بین ایران و آمریکا را مطرح کرد و خطاب به مقامات دولت واشنگتن گفت: «بیایید تبادل کنیم. من آماده این کار هستم.» هر چند این پیشنهاد ظریف به طور گسترده، سیگنالی برای آغاز گفت وگوها میان ایران و آمریکا به حساب میآمد، اما با واکنش سردی از سوی کاخ سفید مواجه شد.
وزارت خارجه آمریکا، پس از مطرح شدن پیشنهاد علنی ظریف به آن پاسخ سردی داد. رئیس دستگاه دیپلماسی در رابطه با این پاسخ به رسانههای ایرانی مستقر در نیویورک گفت: «پاسخی که وزارت خارجه آمریکا داد، نشاندهنده ذهنیت این دولت است که در همه زمینهها ادعا دارد و فقط برای تبلیغات استفاده میکند. لازم است آمریکاییها جدی باشند و بدانند اگر با برخی کشورهای دنباله روشان، با دستور صحبت میکنند، با مردم بزرگ ایران باید به گونهای دیگر صحبت کنند.»
همه این مسائل و رفتارهای گوناگون و متعدد حکایت از اختلاف عمیق ایران و آمریکا دارد که در طی سال های متعدد قوام یافته و چهره خصمانه تری از قبل به خود گرفته است. هر چند در سایه مذاکرات هستهای که منجر به توافق برجام شد طرفین پشت یک میز نشستند و در نهایت به یک توافق جامع بر سر مسئله هستهای ایران دست یافتند، اما با تغییر دولت در آمریکا و روی کارآمدن دونالد ترامپ دیری نپایید که این رویکرد کوتاه مدت آمریکا نسبت به ایران تغییر کرد و دوباره رویکرد خصمانه بر روابط دو طرف حاکم شد، اما چرا توافق ایران و آمریکا کوتاه مدت بود و نتوانست به شکل بلند مدت و در ادامه تبدیل به روابط رسمی و دیپلماتیک شود؟ برای پاسخ به این پرسشها نیازمند است که نقاط ضعف و قوت مناسبات دو کشور واکاوی شود که در ادامه این گزارش به آن میپردازیم.
ریشه اختلافات ایران و آمریکا
واشنگتن تقریبا با همه کشورهای جهان روابط دیپلماتیک دارد؛ اما ایران جزو معدود کشورهایی است که آمریکا این روابط را با آن ندارد به همین دلیل این مسأله، خود را به شکل فقدان درک صحیح از ایران و سیاستهای این کشور برای آمریکاییها نشان داده است.
اگرچه مقابله با سلطه آمریکا در ایران یکی از شعارها و اهداف انقلاب اسلامی بود و این روند با تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ یکی از فرازهای مهم و سرنوشتساز خود را پشت سرگذارد، اما قطع روابط دو کشور اقدامی بود که از سوی دولت آمریکا انجام شد. چرا که دولت ایالات متحده در مذاکره برای آزادی اعضای دستگیر شده سفارت خود در تهران ناکام مانده و اقدام نظامی برای حل بحران را در دستور کار قرار داده بود؛ بنابراین واشنگتن در ۱۹ فروردین ۵۹ قطع روابط سیاسی خود با جمهوری اسلامی ایران را رسما اعلام کرد تا زمینه برای عملیات نظامی در خاک ایران مهیا شود. این حمله کمتر از دو هفته بعد در ۵ اردیبهشت ماه عملیاتی شد و با توفانی که در صحرای طبس رخ داد، بهسختی شکست خورد. این اقدام به نوعی اعلام شکست دیپلماسی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی بود و در عین حال سودی برای دولت وقت این کشور هم به همراه نداشت.
در این میان به زعم برخی از ناظران آمریکایی، با توجه به این که تهران و واشنگتن در طول تاریخ هیچ گاه با یکدیگر وارد جنگ تمام عیار نشدهاند، این موضوع که اکنون این دو کشور پس از این مدت طولانی با یکدیگر روابط دیپلماتیک برقرار نکردهاند، بسیار عجیب است. ایالات متحده تقریبا پس از کمتر از بیست سال بعد از انقلاب اکتبر با شوروی تحت هدایت استالین روابط دیپلماتیک برقرار کرد و این کشور را به رسمیت شناخت، تقریبا بعد از سی سال از جنگ کره، حزب خلق کره را به رسمیت شناخت و تقریبا بیست سال بعد از سقوط سیگون با ویتنام روابط عادی برقرار کرد.
بنابراین اگر کاخ سفید توانسته است با این کشورها روابط عادی برقرار کند، وقت برقراری روابط عادی با ایران زمان زیادی است که سر رسیده، اما به لطف دشمنیهای بی جهت واشنگتن، این عادی سازی روابط اکنون مثل همیشه دور از دسترس است.در همه موارد قبلی، دولتمردان آمریکایی با قبول این واقعیت که حکومتهای این کشورها مستحکم بوده و قرار است تا مدتها بر سر کار باشد، اقدام به عادی سازی روابط با این کشورها کرد، درباره ایران نیز باید گفت که نظام فعلی در این کشور هم چهار دهه قدمت دارد و برای آیندهای قابل پیش بینی نیز پایدار و برقرار است اما ایالات متحده همچنان با این واقعیت خدشه ناپذیر کنار نیامده و به دنبال تغییر رژیم در این کشور است.
تغییر رژیم غایت نهایی آمریکا برای از سرگیری روابط
با توجه به سیاستهای کاخ سفید هدف نهایی آنها سقوط حکومتی است که در ایران با انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ بر سر کار آمده و در پی آن به روابط ایران و آمریکا برای همیشه پایان داده شده است. این ایدهای است که در دستور کار تمام روسای جمهور این کشور از اول انقلاب تاکنون قرار گرفته است.
هدر ناوئرت، سخنگوی سابق وزارت خارجه نیز چندی پیش اگر چه این موضوع که آمریکا به دنبال تغییر حکومت ایران است را رد کرد، اما درنهایت پنهان نکرد که دولت ترامپ از چنین تغییری استقبال خواهد کرد.
شخص دونالد ترامپ پیش از این در سخنرانی ۸ مه ۲۰۱۸ اعلام کرد ایرانیها ملتی هستند که سزاوارند حکومتی داشته باشند که رویاهایشان را عملی کند. رودی جولیانی، مشاور حقوقی او نیز با رهبران منافقان دیدار و از تلاش آنها برای تغییر رژیم در ایران ستایش کرد. او در این نشست گفت که دونالد ترامپ به مردم ایران کمک خواهد کرد تا از سرکوب حکومت رهایی یابند.
رویکرد متفاوت اوباما در بحث تغییر رژیم و نشستن بر سر میز مذاکره
اما در این میان باراک اوباما که راه اسلاف خود را برای فشار حداکثری علیه ایران میپیمود سعی کرد برای بازکردن پنجره مذاکرات شیوه متفاوتی را در پیش گیرد چرا که وی و هم پیمانانش در منطقه و جهان با رشد و توسعه تاسیسات هستهای ایران بیم آن را داشتند که ایران به سلاح هستهای دست یابد، بنابراین ادبیات متفاوتی را در قبال ایران در پیش گرفتند، اوباما در این میان تغییر رژیم را از گنجینه واژگان خود در برابر ایران حذف کرد و نامهای بلند و محترمانه برای آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب فرستاد که در آن آمادگی خود را برای گفت وگوهای مستقیم با جمهوری اسلامی ایران ابراز داشت.
کما اینکه محمد جواد ظریف نیز در سفر اخیر خود و مصاحبه هایش به بحث احترام متقابل اشاره کرد و در پاسخ به ملاقات رهبران ایران و آمریکا با یکدیگر گفت: من فکر نمیکنم ملاقاتی صورت گیرد، چرا که برای ملاقات باید احترام دو طرفه وجود داشته باشد ما نمیتوانیم با کسانی ملاقات کنیم که محترم نیستند و کشورشان را از انجام یک وظیفه بین المللی باز میدارند و از یک قراداد بین المللی خارج شده اند، ما برای چه ملاقات کنیم؟ ما فقط برای عکس گرفتن ملاقات نمیکنیم. چرا که اصولا ملاقات میکنند تا به نتایجی دست یابند، ما پیش از این به نتیجه رسیده بودیم و ۱۵۰ صفحه توافق مذاکراتی دقیق داشتیم که تنها شامل مذاکره تهران و واشنگتن نمیشد.
اما به هر روی با توجه به رویکرد متفاوت اوباما و استقبال ایران از رویکردهای دوستانه و مبتنی بر صلح، این توافق صورت گرفت، اما با روی کار آمدن دولت ترامپ وضعیت به گونه دیگری رقم خورد و این کشور به دنبال خروجش از توافقات و برخی سازمانهای بین المللی مانند یونسکو، نفتا، پیمان تجاری اقیانوس آرام، شورای حقوق بشر، پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد از برجام نیز خارج شد و در سایه فشار حداکثری به ایران به اعمال تحریمهای جدید روی آورد. در این میان با اضافه شدن سپاه پاسداران به گروههای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا و سپس اعلام لغو همه معافیتها از تحریم نفت ایران، وزیر امور خارجه ایران در تلاش برای کاهش تنش زدایی برآمد.
بازی با کارت زندانیان، مهره سوخته؟!
محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در نیویورک و در گفت وگو با رسانههای متعدد آمریکا، آشکارا تلاش کرد تا با پیشنهاد تبادل زندانیان در جهت کاهش تنش گام بردارد که با استقبال سرد کاخ سفید مواجه شد.
در این میان برخی ناظران معتقدند که برداشتن این گام به این دلیل موثر واقع نشده است که آمریکاییها نمیخواهند در قالب سبدهای مختلف با ایران مذاکره کنند بلکه میخواهند همه مسائل را در داخل یک سبد قرار داده و در این چارچوب با ایران مذاکره کنند، مشکل آمریکاییها با برجام در همین چارچوب بود آنها برجام را یک موضوع از کل مشکلاتی میدانستند که اکنون با ایران روبه رو است که در واقع موید همان تغییر رژیم و در ادبیات جدید آمریکا تغییر ماهیت ایران است.
از طرف دیگر با توجه به برخی از تحلیلها مبنی بر اینکه شاید ایران از این قضیه به دنبال باز کردن فضا برای گفتگو باشد این نتیجه حاصل میشود که به وجود آمدن فضای رایزنی با استفاده از شیوههای کلاسیک که حدود ۳۰ سال پیش مطرح بوده اکنون امکان پذیر نیست، امروز نظم جدیدی در عرصه بین الملل حاکم است و باید متناسب با آن عمل کرد، اکنون نمیتوان از موضوعی، چون بحث زندانیان و یا آزاد کردن آنها به عنوان ابزاری برای مذاکره استفاده کرد. در دهه ۶۰ شاید این شیوهها جواب میداد، ولی اکنون چنین شیوههایی جواب نمیدهد.
اما به هر حال دنیای سیاست، دنیای پیامهاست. ظریف در نیویورک پیامهای متعددی به آمریکا ارسال کرد. او برای رساندن این پیام به دولت آمریکا و طرفدارانش به گفتگو با شبکه محبوب دونالد ترامپ، یعنی فاکسنیوز، نشست. اما ظاهرا این اقدامات نتوانسته است نتایج مطلوب ظریف را محقق کند. در نتیجه، او ساعاتی پیش از ترک نیویورک، از طریق رسانهها، دو پیام قابلتأمل به کاخ سفید ارسال کرد. وزیر خارجه جمهوری اسلامی از نیویورک، گزینه خروج ایران از پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای (انپیتی) را مطرح کرد. علاوه بر این، او از سفر قریب الوقوع به کره شمالی نیز سخن گفت.
این دو اظهارنظر درحالی مطرح شده که ظریف چندین بار از تلاش برخی محافل آمریکایی و منطقهای برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران هشدار داده است. او در پاسخ به این پرسش که پیش از این مسئله خروج ایران از انپیتی به عنوان یکی از گزینهها مطرح شده بود، اما در این سفر به آن نپرداختید، گفت: «انتخابهای جمهوری اسلامی متعدد است. مقامات کشور در حال بررسی آن هستند، حسب اینکه چگونه اقدام شود، انتخابهای متعددی است که آنچه مطرح کردید، یکی از آنهاست.»
در رابطه با سفر به کره شمالی نیز تصریح کرد: «در برنامههای من این سفر وجود دارد و بزودی تاریخ آن را معین میکنیم.»
سخن گفتن از احتمال خروج از انپیتی و نیز سفر به کره شمالی را میتوان در زمره پیامهای قابلتوجه ظریف به آمریکا قلمداد کرد. چرا که ظریف در جریان حضورش در نیویورک علنا برای گشودن باب گفت وگو بر سر یک موضوع حاشیهای مثل تبادل زندانیان تلاش کرد، اما آمریکاییها این تلاشها را جدی نگرفتند و تمایلی به مذاکره با ایران نشان ندادند؛ لذا پیامهای ظریف ممکن است حاوی این معنی باشند که اگر آمریکا پیشنهادات تنشزدایی ایران را جدی نگیرد، ایران شاید با خروج از انپیتی و در راستای اهرمسازی برای مذاکرات احتمالی، غنیسازی فراتر از برجام را مجددا شروع کند. سفر ظریف به کره شمالی نیز میتواند حاوی این پیام باشد که تهران در برابر فشارهای فزاینده واشنگتن ممکن است تجربه هستهای کره شمالی را بررسی کند و به تقویت توانمندیهای هستهای خود مبادرت ورزد.
انتهای پیام/ فرهنگ و گفتمان