به گزارش مسیر اقتصاد و به نقل از فوربز منتقدان سیاستهای داخلی، اغلب انگشت اتهام را به سمت تجارت آزاد نشانه میروند. با این حال، این رویکرد، یک انتخاب کاذب را پیش رو قرار میدهد: تجارت آزاد یا حل مشکلات داخلی. در حالی که ایالات متحده هرگز به طور کامل به مدل تجارت آزاد پایبند نبوده است، این رویکرد از پرداختن به دلایل اصلی مشکلات داخلی غافل میشود.
آمریکا و تعرفهها؛ تاریخی فراتر از تجارت آزاد
در یک دهه اخیر، انتقادات نسبت به توافقات تجاری آزاد شدت گرفته است. وکلا، دانشمندان سیاسی و حتی چهرههای سرشناسی مانند مارکو روبیو، نگرانیهای جدی در این باره ابراز کردهاند. آنها معتقدند که این توافقات به جای آنکه به نفع همه باشند، به بسیاری آسیب زدهاند. اورن کاس به صراحت بیان میکند که جهانیسازی و تجارت آزاد با مشکلاتی روبرو بوده است. تاد تاکر نیز با لحنی تندتر، توافقنامههای تجارت آزاد را شکستی فاجعهبار میداند.
مطالعات تاریخی نشان میدهد که برخلاف تصور عموم، اعمال تعرفههای گمرکی در ایالات متحده سابقهای طولانی دارد. جان دوبسون در پژوهش خود با عنوان «دو قرن تعرفه» شواهدی از اعمال گسترده تعرفهها در طول تاریخ آمریکا ارائه میکند. همچنین، داگلاس ایروین در کتاب «تصادم بر سر تجارت» به طور جامع به سیاستهای تجاری آمریکا پرداخته و نشان داده است که رویکرد تجارت آزاد همواره سیاست غالب این کشور نبوده است.
آمریکا و تجارت آزاد؛ فاصله میان ادعا و واقعیت
منتقدان تجارت آزاد اغلب به الکساندر همیلتون به عنوان یکی از طرفداران تعرفهها اشاره میکنند. با این حال، مقایسه شرایط اقتصادی قرن هجدهم با عصر حاضر، نشان میدهد که این استناد چندان دقیق نیست. همیلتون در زمانی که صنایع آمریکا در مراحل اولیه توسعه بودند، از تعرفهها به عنوان ابزاری برای حمایت از تولید داخلی استفاده میکرد. اما شرایط اقتصادی و سیاسی آن دوره با امروز بسیار متفاوت است. افزایش محدود تعرفهها در آن زمان و عدم حمایت گسترده از این سیاست، نشان میدهد که حتی در زمان همیلتون نیز، حمایت از تعرفهها با محدودیتهایی همراه بود.
اگرچه از دهه ۱۹۳۰ میلادی، ایالات متحده گامهای بزرگی در جهت کاهش تعرفهها برداشته است و توافقاتی مانند GATT، NAFTA و WTO به شکلگیری یک نظام تجاری جهانی کمک کردهاند، اما واقعیت این است که آمریکا هنوز به طور کامل به اقتصاد آزاد تجارت دست نیافته است. مذاکرات متعدد تجاری و توافقات چندجانبه و دوجانبه، هرچند سدهای تجاری را کاهش دادهاند، اما به طور کامل آنها را از بین نبردهاند.
ضرورت رویکردی چندجانبه در نقد سیاستهای تجاری
هرگونه ادعایی در مورد مزایا و معایب تجارت آزاد، نیازمند بررسی دقیق و مبتنی بر شواهد است. منتقدان این سیاست باید با ارائه تحلیلهای کمی و کیفی، نشان دهند که چگونه کاهش تعرفهها به مشکلات اقتصادی یا اجتماعی منجر شده است. بدون چنین تحلیلهایی، این ادعاها بیشتر به یک اظهار نظر کلی تبدیل میشوند.
بدون مشخص کردن دقیق سیاستهای تجاری مورد نظر، انتقادها به سمت کلیگویی در مورد تجارت آزاد سوق پیدا میکند. این رویکرد نه تنها به درک صحیح مشکلات کمک نمیکند، بلکه میتواند بهانهای برای اعمال سیاستهای تجاری محدودکننده و به ضرر اقتصاد ملی باشد. طرفداران تجارت آزاد معتقدند که این سیاست نتوانسته به طور کامل به اهداف خود دست یابد. با این حال، نسبت دادن تمام مشکلات جامعه به محدودیتهای تجارت، از پرداختن به ریشههای واقعی این مشکلات جلوگیری میکند.
منبع: فوربز
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی