پس از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، دوران تازه ای در توسعه و پیشرفت کشور آغاز شد. عقب ماندگی های تاریخی در توسعه اقتصادی کشور از یک سو و تلاش برای دستیابی به آرمانهای انقلاب اسلامی از سوی دیگر باعث شد تا به تدریج، گفتمان پیشرفت اسلامی-ایرانی در کشور شکل بگیرد. در این گفتمان جدید، تامین نیازهای مادی و معنوی مردم، هدف اصلی تلقی شده و سایه ی آن بر روی سایر عرصه های پیشرفت از جمله اقتصاد مقاومتی نیز افتاده است. در ادبیات پیشرفت اسلامی ایرانی، نقش “انسانها”، ممتاز بوده و تمام سیاست ها و برنامه ها می بایست در نهایت به دست سرمایه های انسانی و برای تعالی انسانها تدوین و اجرا گردند. از این رو میتوان جایگاه سرمایه های انسانی را در اقتصاد مقاومتی از ۲ جنبه بررسی کرد:
۱- سرمایه های انسانی در ایران اسلامی باید دارای چه ویژگی ها و صفاتی باشند تا بتوانند در طی نمودن مناسب مسیر پیشرفت کشور نقش موثر داشته باشند؟
۲- سیاست ها و برنامه های کلان و خرد پیشرفت کشور به خصوص در حوزه اقتصاد، چه نوع نگاهی را باید به سرمایه های انسانی داشته باشند و اساسا جایگاه انسان ها در این سیاست ها و برنامه ها چیست؟
در سلسله یادداشت هایی که در آینده مطرح می شوند، تلاش خواهد شد تا به ترتیب به هر ۲ سوال فوق پاسخ داده شده و با انتقادی سازنده نسبت به وضع موجود در کشور، راهبردهای حرکت به سمت وضع مطلوب در این زمینه پیشنهاد گردند.
سرمایه های انسانی هر کشوری، از جمله اصلی ترین محرک های پیشرفت آن جامعه به شمار می روند. با وجود نقش برجسته تمام سرمایه های انسانی، عقب ماندگی های تاریخی کشور و سرعت بالای توسعه سایر کشورها، لزوم استفاده مناسب از سرمایه های انسانی نخبه را به اثبات می رسانند. نخبگان با هر تعریفی که توصیف بشوند، کسانی هستند که در بعضی معیارها نسبت به همنوعان خود، جایگاه بالاتری را کسب می کنند و لذا بایستی با قرار گرفتن در فرصت های مهم مرتبط با نیازهای کشور، نقش آفرینی ویژه ای داشته باشند.
ضرورت نقش آفرینی نخبگان جوان در اقتصاد مقاومتی، نکته ای بود که در دیدار ۲۲ مهرماه ۱۳۹۴ رهبر معظم انقلاب با نخبگان جوان، از سوی ایشان مطرح شد. بر این اساس و طبق مفاهیم اقتصاد مقاومتی، می توان شش نقش اساسی را برای نخبگان در اقتصاد مقاومتی در نظر گرفت. این شش نقش در ادامه بیان شده است:
۱- به عقیده برخی صاحبنظران، می توان اقتصاد مقاومتی را به معنای مقاوم سازی اقتصاد کشور قلمداد کرد. اما سوال مهم این است که کدام بخش از اقتصاد، نیازمندی بیشتری به مقاوم سازی دارد؟ پاسخ به این سوال، از ۲ جنبه بررسی می شود. از یک سو آمارها نشان می دهند سهم اقتصاد دولتی و عمومی از اقتصاد ملی در مقایسه با بخش خصوصی، بسیار بیشتر است و لذا فرصت مقاوم سازی اقتصاد در بدنه دولتی و عمومی، در مقایسه با بخش خصوصی بیشتر فراهم می باشد. از سوی دیگر، مدیریت حوزه های صنعتی راهبردی در کشور از قبیل نفت و فولاد، در اختیار دولت بوده و تهدید آسیب پذیری کشور در این عرصه های راهبردی و دولتی بیشتر است. با این ۲ مقدمه، می توان گفت در صورتی که “شرکت های صنعتیِ دولتی” اقدام به تقویت بنیان صنعتی و فناوری خود نمایند، ضمن تاثیرگذاری زیاد در تقویت اقتصاد ملی، به نفوذ اقتصادی بیگانگان نیز پایان خواهد داد. برای انجام این مهم، نخبگان می توانند در ۲ قالب ایفای نقش نمایند: ۱) مدیریت شرکت های دولتی صنعتی و ۲) اشاعه دانش و فناوری در بخش های مذکور.
۲- یکی از عرصه های مهم در اقتصاد مقاومتی و دانش بنیان، تقویت بنیه علمی کشور است. نخبگان دانشگاهی، می توانند با سوق دادن پژوهش های خود به سمت نیازهای کشور، در تولید فکر و ارائه راه حل به سیاستگذاران و صنعتگران، پیشرو باشند.
۳- عمق دانشی نخبگان، به عنوان یکی از مزایای عمده ایشان محسوب می گردد. از این رو، حضور ایشان در فرآیندهای سیاستگذاری و تصمیم گیری کشور، امری لازم محسوب می شود. نخبگان می توانند در ۲ قالب ۱) مشاوره و ۲) حضور در اتاق های فکر و اندیشکده ها، در جریان مسائل اصلی کشور مرتبط با تخصص خود قرار گرفته و به تقویت چرخه سیاستگذاری و حل مسائل کلان کشور از این طریق کمک نمایند.
۴-تاسیس شرکت های دانش بنیان توسط نخبگان دانشگاهی و کارآفرین، می تواند در حرکت کشور به سمت تقویت ابعاد دانشی اقتصاد، نقش بسزایی داشته باشد.
۵- نخبگان و گروه های نخبگانی در کشور می توانند از طریق فعالیت های ترویجی مانند فعالیت های رسانه ای یا تشکیل گروه های جهادی، در گسترش فرهنگ مقاوم سازی اقتصاد در بین مردم و مسئولین، نقش ایفا کنند.
۶- بسیاری از نخبگانی که از شهرستان ها به تهران مهاجرت می کنند، پس از اتمام دوره تحصیل ترجیح می دهند در پایتخت به ادامه فعالیت های خود بپردازند. این در حالیست که شهرهای مبدأ ایشان، در صورت فراهم شدن امکان بازگشت نخبگان، فرصت های زیادی برای کار و بهبود دارند. لذا بازگشت این افراد به شهرهای خود و نقش آفرینی در توسعه شهری، فرصتی است که حضور نخبگان را می طلبد.
در یادداشت های آتی، هر کدام از این شش نقش تبیین خواهد شد.
* یادداشت از علیرضا باباخان