به گزارش مسیر اقتصاد مالیات یکی از بحث برانگیزترین ابزارهای موجود در اقتصاد است که تاثیر غیرقابل انکاری بر رفاه و رشد اقتصادی دارد. نظام مالیاتی پیشرفته به معنای نظامی که در گذر زمان با هدف تامین اهداف کلان و حفظ و افزایش رشد اقتصادی طراحی و به روزرسانی شده باشد، اهمیت ویژهای برای مطالعه دارد. حد بهینه، طراحی قوانین، فرآیندهای مالیاتستانی و ساختار کلی نظام مالیاتی به طور مستقیم در اثرگذاری آن بر اقتصاد دخیل است. البته برخی به طور کلی با ارتباط مثبت مالیات و رشد اقتصادی مخالفند و برخی دیگر اثر مثبت مالیات بر رشد و رفاه را تایید میکنند.
نظرات متناقض پیرامون رابطه مالیات و رشد اقتصادی
ادبیات مرتبط با این موضوع، یعنی ارتباط میزان پرداخت مالیات با رشد اقتصادی، مجموعهای از نظرات متناقض را ارائه کرده است. برخی از محققان دریافتند که سطوح بالاتر رشد اقتصادی با نرخهای مالیاتی پایین مرتبط است؛ در حالی که برخی دیگر اظهار داشتند که رشد اقتصادی با افزایش نرخ های مالیاتی بدست میآید.
برخی از مطالعات تنها تأثیر منفی قابل توجهی را از سمت مالیات بر شرکتها تأیید کردند، اما از مالیات بر مجموع درآمد تاثیر منفی ذکر نشده است. با این حال، درباره مالیات بر مجموع درآمد نیز کمبود اهمیت نتایج مرتبط با آن ممکن است به دلیل تجزیه و تحلیل تأثیر فوری مالیات بر رشد اقتصادی باشد. با تفکیک پویایی روابط در کوتاه مدت و بلندمدت می توان دید بهتری بدست آورد. به این ترتیب، رابطه منفی آماری معنیداری بین مالیات بر نیروی کار و رشد اقتصادی در بلندمدت مشاهده شده است.
مالیات همگام با رشد و توسعه اقتصادی
تجزیه و تحلیل کشورهای در حال توسعه از قارههای مختلف و کشورهای عضو OECD نشان میدهد که کشورهای در حال توسعه، از جمله کشورهای OECD، با چالشهای مربوط به مدیریت مالیاتی ضعیف، تغییرات زیاد در نسبت مالیات کل به تولید ناخالص داخلی، درک محدود مودیان نسبت به نگهداری حسابها و سهم نسبتاً کم دستمزد از درآمد ملی مواجه هستند. همه اینها با اتکا به مالیاتهای تجاری بینالمللی و سهم کم مالیات بر درآمد در منابع مالیاتی منعکس می شوند.
محققان بیان کردند که مالیات بر مجموع درآمد به طور کلی ابزاری مالی برای دولت است که تعهد به عدالت اجتماعی و اهمیت کسب حمایت سیاسی را آشکار میکند. مالیات بر درآمد نیروی کار نیز تأثیر غیرمستقیم بر رشد اقتصادی دارد، زیرا مالیاتهای بالاتر به معنای افزایش قیمت سایهای سرمایه است که در نهایت باعث افزایش عرضه نیروی کار و همچنین کاهش مصرف میشود.
مصرف کمتر، پیامدهای اقتصادی بیشتری از طریق کاهش درآمدهای مالیاتی خواهد داشت. به منظور کاهش هر چه بیشتر این سقوط، سیستمهای مالیاتی تمایل دارند زمانی که صحبت از مالیات بر مصرف میشود، بر مالیات بر ارزش افزوده (VAT) تکیه کنند و به ندرت سایر مالیاتهای فروش را بالاتر از نرخ مالیات بر ارزش افزوده اعمال میکنند. علاوه بر این، یک راه ساده برای کاهش اعوجاج در مالیات بر مصرف، گسترش پایه مالیاتی است. علاوه بر این، استفاده از مالیات بر ارزش افزوده به عنوان مالیات بر مصرف اصلی، اقدامی مالی است که فرار را کاهش می دهد، زیرا مشاغل، آن را در هر مرحله از تولید اعمال میکنند و فقط مسئول ارزش افزوده محصولات خود هستند.
از نظر رفاه عمومی در جامعه، ترکیب دائمی بین مالیات تصاعدی و مخارج دولت، انتقال درآمد از ثروتمندتر به فقیرتر را تضمین میکند. بنابراین، پیشرفت در نظام مالیاتی یکی از ابزارهای مهم مرتبط با رفاه شهروندان خواهد بود. مطالعات اخیر نشان میدهد کشورهایی که نرخهای مالیاتی بالاتر و براکتهای مالیاتی بیشتری دارند، ارزشهای بالاتری از رشد و توسعه اقتصادی دارند. اما در کشورهایی که پیشرفت مالیاتی ندارند، نرخهای مالیاتی پایین با مقادیر کمتری از شاخص رشد و توسعه همراه است.
توزیع برابر ثروت مستلزم تغییرات در نظام مالیاتی است
پس از مطالعه چگونگی تأثیر مالیات بر رفاه و رشد اقتصادی در انگلستان، پیشنهاد شد که کشورها هنگامی از ایده دولت رفاه حمایت کنند که توزیع برابر ثروت در نظر گرفته شود و این هدف، مستلزم تغییرات در سیستم مالیاتی با افزایش مالیات بر کار و مصرف و در عین حال کاهش مالیات بر سرمایه است.
این تغییرات به ویژه زمانی که مالیات ها تصاعدی باشد، خطرناک هستند، زیرا شهروندان با کاهش دستمزد یا سایر انواع درآمد مواجه خواهند شد که در واقع ممکن است باعث افزایش بیکاری شود. علاوه بر این، از طریق دولت رفاه، دولت از شهروندانی که فقیر هستند، حمایت میکند و در عین حال بودجه عمومی را کاهش میدهد.
از نظر مشارکت اجتماعی، به طور کلی، یک سیستم مالیاتی خوب، سیستمی است که کارفرمایان درگیر مالیات بر نیروی کار نباشند. در غیر این صورت، ممکن است شفافیت و بی طرفی در فرآیند مالیاتستانی با جداسازی رخداد رسمی از واقعی نقض شود. علاوه بر این، گاهی اوقات مالیات بر کارفرمایان، هزینههای استخدام نیروی کار را افزایش میدهد.
ارتباط مالیات با رشد اقتصادی و رفاه شهروندان در صورت سرمایهگذاری فرهنگی – اجتماعی
از نظر توسعه انسانی، ارتباط آن با مالیات و رشد اقتصادی تا زمانی مورد انتظار است که دولت ها ممکن است سیاست های مالی را ارائه دهند که سرمایه گذاری های اجتماعی و فرهنگی را افزایش دهد تا رفاه شهروندان را افزایش دهد. بالاترین سطح شاخص توسعه انسانی در کشورهای اسکاندیناوی و سوئیس ثبت شده است، کشورهایی که هزینه های دولت برای آموزش و سایر خدمات عمومی در آنها بالا است.
به طور خاص، نروژ یک سیستم مالیات بر درآمد دوگانه را اعمال می کند، با مالیات های تصاعدی برای درآمد نیروی کار و نرخ های مالیات ثابت برای درآمد سرمایه. توسعه اقتصادی اگرچه بر درآمدهای بالا و توزیع مجدد درآمد متمرکز است، اما تحت تأثیر این سیاست های مالی قرار نمی گیرد. به طور مشابه، دولت سوئد نیز بر توزیع مجدد درآمد، ارائه خدمات برتر برای شهروندان از نظر آموزش، مراقبت های بهداشتی و برنامه های بازنشستگی تمرکز دارد.
سوئد و نروژ نمونههای اصلی دولتهای رفاه مدرن هستند که مزایای اجتماعی و اقتصادی را برای همه شهروندان خود فراهم میکنند، اما برای کاهش اختلاف درآمد، مالیات سنگینی بر درآمدهای بالا اعمال میکنند.
بنابراین، یک دولت رفاه باید توزیع برابر سرمایه، مالیات تصاعدی بر درآمد و ثروت در شرایط اشتغال کامل و حمایت از شهروندان با درآمد کمتر را به منظور افزایش عرضه و تقاضا تضمین کند. همه اینها به سمت توسعه اجتماعی پایدار همگرا میشوند.
منبع: How Taxes Relate to Potential Welfare Gain and Appreciable Economic Growth?, Finance Department, Faculty of Economics and Business Administration, West University of Timisoara, 300115 Timisoara, Romania
انتهای پیام/ مالیات