مسیر اقتصاد/ مسیری که چین در طول چهار دهه اصلاحات برای ایجاد کارآمدی شرکتهای دولتی طی کرده را میتوان به طور کلی در اقداماتی از جمله شناسایی شرکتهای دولتی به عنوان یک نهاد مستقل و تخصیص سود شرکت در درون آن، تفکیک مدیریت از مالکیت، اقدامات لازم برای فعالیت این شرکتها در اقتصاد بازار و در پی آن افزایش شفافیت و مسئولیت پذیری و در نهایت حرکت به سمت مفهوم «بزرگ زیباست» که بر ادغام شرکتها و فعالیت در مقیاسی بزرگتر دلالت دارد، خلاصه کرد.
استفاده از سیاست اقتصاد مقیاس و ادغام شرکتهای دولتی چین
در کنار اصلاحاتی که چین با توجه به ساختار اقتصادی خود انجام داده، یک نکته از این حیث قابل توجه است که چه در کشوری همانند چین که با وجود اصلاحات گسترده، سرمایهداری دولتی محسوب میشود و چه درکشورهای غربی که نظام اقتصاد بازار آزاد دارند، سیاستی که در عمل در رابطه با شرکتها اعم از دولتی یا شرکتهای بخش خصوصی در حال اجرا است، ادغام بیشتر و استفاده از مقیاس اقتصادی بزرگتر در فعالیتهای اقتصادی است.
اندازه کوچک بنگاه در زمان تاسیس این فرصت را به بنگاه میدهد تا هزینه سربار کمتری را متحمل شود و محصولات را با قیمت تمام شده پایینتری ارائه کند اما با گذشت زمان هر چه شرکت بزرگتر باشد هزینه به ازای هر واحد از تولید کاهش یافته و بنگاه از منافع صرفهجویی ناشی از مقیاس بهرهمند خواهد شد.
شایان ذکر است که تقریباً تمام سود در بین شرکتهای مرکزی و بیشتر سود در بخش دولتی اقتصاد چین در حال حاضر توسط چهل شرکت مرکزی بزرگ به دست میآید. بنابراین تعدادی از شاخصها نشان میدهند که دولت مرکزی به این نتیجه رسیده است که «کمتر، بیشتر است[۱]». یعنی با کنترل شدید بخش کوچکی از شرکتهای دولتی، دولت میتواند کنترل متناسبی بر سود، سرمایهگذاری و اقتصاد ملی داشته باشد. در نتیجه این امکان در اختیار دولت است تا بسیاری از شرکتهای دولتی کوچک را بدون کنترل زیاد رها کند.
حذف رقابت غیرضروری و پیگیری اهداف راهبردی
با بررسی عمیقتر ادغامها در چین نکات مهمتری نمایان میشود. این ادغامها علاوه بر انحصارات طبیعی موجود، در پی به وجود آوردن انحصاراتی است که اهداف راهبردی جدیدی را دنبال میکند. این ادغامها در کنار تشویق به سرمایهگذاری در خارج از کشور موجب کسب رتبه نخست در برخی از زمینهها شده است. از جمله این موارد که چین در آن رتبه نخست را به خود اختصاص داده است میتوان به راه آهن، نفت و مواد شیمیایی اشاره کرد.
هدف دیگری که از این ادغامها در چین دنبال میشود، حذف رقابت غیر ضروری و گاه مخرب بین بنگاههای چینی و در خارج از این کشور است. به عنوان مثال ادغام شرکت ملی شیمیایی چین با ساینوکم[۲]، این موقعیت را در اختیار چینیها قرار داد تا نسبت به شرکت در مزایده خرید شرکت سوئیسی سینجتنا (شرکت بزرگ فعال در حوزه شیمیکشاورزی ) با پیشنهاد ۴۳ میلیارد دلار اقدام نمایند.
در مجموع چین با ادغام شرکتهای دولتی، اهدافی همچون توسعه رقابت پذیر در سطح بین الملل و حضور پررنگتر در طرح یک کمربند-یک جاده، کاهش ظرفیت مازاد صنعتی و توسعه اصلاحات در طرف عرضه داخل را دنبال میکند. مرور اصلاحات انجام شده در چین و مقایسه با وضعیت شرکتهای دولتی در ایران نیز نکات شایان توجهی را آشکار میکند.
نگهداری سود در شرکتهای دولتی و تقویت انگیزه سرمایهگذاری مجدد در چین
در درجه اول مشکلی که همچنان در بنگاهداری دولتی در اقتصادایران به چشم میخورد این است که شرکتهای دولتی تمایل چندانی به خلق سود، ارزش اجتماعی، تولید و. .. ندارند. ریشه اصلی این مساله در کشور این است که این نهادها از سود شناسایی شده استفاده نمیکنند و بخش قابل توجهی از آن به عنوان ۵۰ درصد سود ویژه و مالیات توسط دولت اخذ میگردد. چین تلاش نمود با استفاده از نگهداری این سود و سرمایهگذاری مجدد در شرکت دولتی انگیزه برای سودآوری و تولید بیشتر در این شرکتها را تقویت نماید.
علاوه بر این، تجدید نظر در پرداخت به نیروی کار به خصوص مدیران سطح بالا از دیگر اصلاحاتی بود که بهرهوری این نهادها را دستخوش تغییر کرد. همچنین با استفاده از ساز و کار بازارِ سرمایه و پذیرش شرکتهای دولتی در این بازار توانست شفافیت بیشتر و پاسخگو بودن را در این نهادها پایه ریزی کند. اقدامیکه میتوان در حال حاضر و در شرکتهای دولتی ایران که صرفاً فعالیت اقتصادی انجام میدهند، در دستور کار قرار داد.
الزام به ارائه گزارشهای شفاف مالی و تغییر در مدل حکمرانی شرکتها
آنچه چین انجام داد این بود که با پذیرش شرکتهای دولتی در بازار سرمایه فارغ از این که سهم دولت در این نهادها به چه میزان باقی بماند؛ آنها را ملزم به ارائه گزارشهای شفاف و منظم مرتبط با عملکرد مالی کند و پاسخگو بودن در برابر سهامداران و سایر ذینفعان نیز از دیگر دستاوردهای پذیرش این شرکتها در بازار سرمایه بود.
چین همچین در مدل حکمرانی شرکتهای خود در سالیان گذشته تغییرات مهمی را ایجاد کرده است و به عنوان مهمترین تغییر، تفکیک مدیریت و مالکیت شرکتها از وزارتخانه تخصصی بوده است که موجب گردیده تعارضات رفع شده و فشارهای تحمیلی از سوی وزارتخانه از بین برود.
تمرکز اصلاحات بر شرکتهای بزرگ و تفاوت رفتار با شرکتها
به عنوان درسی دیگر میتوان به طبقهبندی شرکتهای دولتی در چین اشاره نمود. چین بنگاههای دولتی که عرضه کننده کالاهای عمومی هستند را از بنگاههای تجاری جدا نمود و در مدل رفتار با این دو گونه شرکت تفاوت قائل شد. بر اساس این طبقه بندی شرکتهای تجاری نقش پررنگتری در بازار دارند.
به عنوان آخرین نکته باید خاطر نشان کرد که اصلاحات بنگاههای دولتی در چین عمدتاً بر روی بنگاههای بزرگ و مهم متمرکز بوده و کمیسیون اداره و نظارت بر داراییهای شرکتهای دولتی[۳] بر این شرکتها نظارت میکند.
پینوشت:
[۱] less is more
[۲] Sinochem Group
[۳] State-owned Assets Supervision and Administration Commission of the State Council (SASAC)
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی