به گزارش مسیر اقتصاد از پایگاه خبری سی ان بی سی، در یک نظرسنجی جدید که نتایج آن در حاشیه اجلاس جهانی داوس منتشر شده، سئوالاتی در خصوص روند جهانی سازی و اثرات بر مسائل مختلف جهان، از تعداد زیادی از رهبران کسب و کارهای جهانی پرسیده شده است. اینکه آیا جهانی سازی توانسته است مشکل نابرابری موجود در دنیا را مرتفع نماید؟ و یا توانسته از مشکلات ناشی از تغییرات آب و هوا و گرم شدن زمین بکاهد؟
در ۲۰ سال گذشته رهبران کسب و کارهای مختلف جهانی، به تأثیرات جهانی سازی در تحرک آزاد سرمایه، کالا و مردم، نگرش نسبتاً مثبتی داشتهاند. با اینحال بنابر نتایج نظرسنجی جدید، در سال جاری نگرش آنها تغییر کرده است.
این نظرسنجی که در ماههای انتهایی سال ۲۰۱۶ میلادی انجام شده سئوالهای تعیین شده را با روشهای مختلفی همچون اینترنتی، تلفنی، پستی و رودررو از ۱۳۷۹ مدیر از ۷۹ کشور جهان پرسیده است. ۴۴ درصد از این مدیران معتقد بودهاند جهانی سازی «به هیچ وجه» تأثیر مثبتی بر کاهش فاصله بین فقرا و ثروتمندان نداشته است و تنها ۱۳ درصد معتقد بودهاند جهانی سازی تأثیری «بسزا» بر کاهش نابرابری داشته است. دیگران نیز معتقد بودهاند جهانی سازی تأثیرات اندکی بر کاهش نابرابری داشته است.
همچنین تنها ۶۰ درصد مدیران بر این عقیده بودهاند که جهانی سازی تأثیری مثبت بر تحرک آزاد سرمایه، مردم، کالا و اطلاعات در بین کشورها داشته است؛ که در مقایسه با نتایج سالهای قبل کاهش یافته است.
همچنین در این نظرسنجی ۳۵ درصد از مدیران معتقدند جهانی سازی هیچ تأثیر مثبتی بر تنظیم عادلانهتر و همهگیر سیستمهای مالیاتی جهانی نداشته و ۲۸ درصد نیز معتقدند جهانی سازی هیچ اثری بر رفع مشکل تغییرات آب و هوا و از بین رفتن منابع طبیعی نداشته است.
سال ۲۰۱۶ سالی پر هیاهو برای سیاستمداران بود و در آن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد و مردم بریتانیا نیز به خروج از اتحادیه اروپا رأی دادند و محققان بر این عقیده هستند که مردم نیز در حال حاضر نظر مساعدی درمورد جهانی سازی و مدلهای اقتصادی-اجتماعی حاکم بر دنیا ندارند. بر اساس نظرسنجیهای انجام شده تنها ۳۸ درصد عموم مردم معتقدند جهانی سازی توانسته است تأثیری مثبت بر تحرک آزادتر سرمایه، مردم، کالا و اطلاعات داشته باشد.
کشورها برای عملکرد بهینه و پایدار در بلندمدت، نیاز به یک اعتماد عمومی از سوی مردم دارند که درحال حاضر این اعتماد از سوی نارضایتیهای عمومی موجود درحال تهدید است. ناامیدی مدیران کسب و کارهای مختلف از جهانی سازی به طور قطع یک چالش است چراکه این نارضایتی تنها مربوط به بخش کمی از این مدیران نیست، و همچنین این مدیران ارتباط گستردهای با سهام داران، مشتریان، کارمندان و دیگر اقشار مختلف از عموم مردم دارند. فهم دقیق از ریشه اصلی نارضایتی مردم، اولین گامی است که لازم است برای رفع این معضل برداشته شود. درصورتی که کشورهای مختلف جهان نتوانند با ادامه وضع فعلی به نرخهای رشد تعیین شده دست پیدا کنند، خطرات زیادی جوامع مختلف را تهدید خواهد کرد.
با آمدن دونالد ترامپ، به عنوان رئیس جمهور آمریکا، مدیران مختلف دست کم از ثبات بیشتر در نظام مالیاتی و دیگر مقررات این کشور اطمینان دارند. اما سئوال مهم این است که آیا سیاستهای او به افزایش نرخ رشد این کشور ختم میشود؟ چراکه حتی با وجود اعمال سیاستهای محدودیت تجارت و مقدم دانستن منافع ملی بر جهانی سازی، بازهم به دلیل روند رو به گسترش دیجیتالی شدن و اتوماسیون، بسیاری از شغلها در خطر هستند. بنابراین سئوال این است که آمریکا در دوره ترامپ برای ایجاد شغل بیشتر و در نتیجه ایجاد رضایت بیشتر در بین مردم، درکنار ماندن به عنوان محور اقتصاد جهانی، چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت؟ آیا بیشتر در حوزه آموزش سرمایهگذاری خواهد کرد؟ و یا برای ایجاد اشتغال در حوزههای جدید دیگر سرمایهگذاری خواهد کرد؟