مسیر اقتصاد/ آمریکا در روزهای گذشته و در ادامه راهبرد فشار حداکثری، محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان را تحریم کرد. این تحریم موجب میشود وزیر خارجه ایران حق ورود به آمریکا نداشته باشد، داراییهای وی در این کشور مسدود شود و نقل و انتقال پول بینالمللی از سوی ایشان در نظام بانکی دلاری با مخاطراتی همراه گردد.
با این وجود این تحریم به جز سلب ورود ظریف به آمریکا، که در طول سالهای اخیر بارها انجام شده، در حوزه عمل هیچ نتیجهای درپی ندارد و بیشتر یک اقدام نمادین محسوب میشود.
واکنشهای داخلی و جهانی به تحریم ظریف از سوی آمریکا
پس از تحریم ظریف از سوی آمریکا، رسانهها و مقامات بسیاری از کشورهای جهان این اقدام را محکوم کردند و آن را به عنوان نشانهای از عدم تمایل آمریکا برای حرکت در مسیر مذاکره و دیپلماسی برشمردند.
در فضای رسانهای داخل کشور نیز برخی از روزنامهها و خبرگزاریها، تمجید از توانمندیهای مذاکره و اقدامات سالهای اخیر ظریف را به حدی رساندند که از وی به عنوان یک قهرمان ملی یاد کردند. همچنین بسیاری از سیاستمداران و صاحب منصبان برای ملاقات حضوری با ظریف به دیدار وی رفتند و از زحماتش تقدیر نمودند.
تحریم ظریف از سوی آمریکا به سود ایران است
تحریم ظریف از سوی آمریکا قطعا به سود ایران است. چراکه ایران بعد از خروج آمریکا از برجام، به روشنی اعلام کرده است که تا زمان بازگشت آمریکا به برجام و اجرای تعهدات از پیش تعیین شده، حاضر به شروع مذاکره مجدد با این کشور نیست؛ و در مقابل این آمریکاست که از ضرورت یک مذاکره مجدد و دستیابی به یک توافق دیگر سخن گفته است. از این رو تحریم وزیرخارجه ایران و بسته شدن دربهای مذاکره ایران و آمریکا، قطعا به سود ایران و به ضرر آمریکا خواهد بود.
علاوه بر این تحریم ظریف نشانه بیّن دیگری از بدعهدی آمریکاست و چهره واقعی این کشور را به معرض نمایش میگذارد. تحریم وزیرخارجه یک کشور، در زمانی که همچنان در سمت خود قرار دارد، تا به حال سابقه نداشته و به همه کشورهای جهان نشان میدهد دولت آمریکا از هیچ قانونی تبعیت نمیکند و برای دستیابی به اهداف خود هر اقدامی که توانایی آن را داشته باشد، انجام میدهد.
شکست نظریه حل مشکلات داخلی از طریق مذاکره
اما آنچه مسلم است اینکه تحریم وزیر خارجهای که در طول ۶ سال، تمام تلاشش را برای پیشبرد مذاکره با آمریکا و اروپا انجام داد، در عمل به معنی شکست نظریه «حل مشکلات داخلی از طریق مذاکره» است.
دولت یازدهم از ابتدا با شعارهایی همچون تعامل سازنده، بهبود تعاملات ایران با جهان و خروج از انزوا بر سر کار آمد و برنامه محوری خود را مذاکره با آمریکا و اروپا قرار داد. اما در طول این مدت با وجود انعقاد برجام، نه تنها دستاوردی نصیب کشور نشده، بلکه وزیر خارجه کشورمان، خود نیز به همان بلایی دچار شدهاست که برای رفع آن تلاش میکرد.
نتایج اصرار بر تعامل با غرب
نکته مهم و اساسی در این میان آنکه وزارت خارجه ایران در طول ۶ سال اخیر و در دوران تصدی گری جناب ظریف، نتوانسته خود را با تحولات عرصه تجارت جهانی همگام کند و در دوگانه کاذب «انزوا» یا «تعامل با غرب» گرفتار شده است؛ و اساسا همین تفکر دلیل اصلی مشکلات کنونی تجارت خارجی ایران است.
وزیر خارجه کشورمان پس از اعلام رسمی تحریم خود از سوی دولت آمریکا، یک نشست خبری در محل وزارت خارجه برگزار کرد و به سوالات خبرنگاران پاسخ گفت. وی در بخشی از سخنان خود با تأکید بر اینکه ایران طرفدار روابط سالم و مبتنی بر منافع مشترک با همه کشورهاست، گفت: «امروز شاهد دو گفتمان در دنیا هستیم. این دو گفتمان در دو جبهه مقابل هم هستند. یک گفتمان، گفتمان صلح، گفتوگو و چندجانبهگرایی است و یکی هم گفتمان زورگویی، تروریسم و قانون شکنی است.»
این سخنان به خوبی نشان میدهد در تفکر وزیر خارجه تنها مسیر برای تعامل تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای جهان، مسیر چندجانبهگرایی است؛ و در این مسیر ایران چارهای جز جلب رضایت همه کشورهای جهان و خصوصا کشورهای غربی ندارد.
اعتقاد ظریف به تعامل با غرب به حدی است که وی در سفر اخیر خود به آمریکا و درحالیکه این کشور از برجام خارج شده و سخت ترین تحریمها را علیه ایران اعمال کرده است، در مصاحبه با یک شبکه خبری آمریکایی گفت: «در حال حاضر آمریکا خودش را از بازار ایران محروم کرده است؛ بازار ایران به روی شرکتهای آمریکایی باز است.»
تجارت جهانی امروز عصر روابط دوجانبه است
اما عرصه تجارت جهانی امروز تفاوتهای زیادی با الگوی فکری جناب ظریف و همکاران وی در وزارت خارجه دارد و شاید بتوان گفت دلیل اصلی عدم موفقیت ایشان در عرصه دیپلماسی خارجی، به روز نبودن تفکرات وی در این زمینه است.
در شرایط کنونی جهان کشورها از الگوهای چندجانبهگرایی و تعامل همزمان با همه کشورهای جهان، به رهبری سازمان تجارت جهانی و دیگر نهادهای بینالمللی فاصله گرفتهاند و به سمت دوجانبهگرایی حرکت کردهاند. در الگوی دوجانبهگرایی کشورها به جای معطل ماندن برای مذاکره با همه کشورهای جهان، تعاملات مالی، اقتصادی و تجاری خود را تنها با کشورهایی تقویت میکنند که از نظر جغرافیایی و سیاسی نزدیکی بیشتری با آنها دارند. این الگو موجب میشود تعامل تجاری و اقتصادی با دیگر کشورهای جهان با سرعت و سهولت بیشتری توسعه یابد و امکان اثرگذاری منفی کشورهای متخاصم در این تعاملات نیز به شدت محدود شود.
چنانچه وزیر خارجه کشورمان در طول ۶ سال اخیر به اندازه اصرار بر تعامل با غرب و نظریه تعامل با همه کشورهای جهان به طور همزمان، برای دوجانبهگرایی و توسعه روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای همسایه تلاش میکرد، اکنون کارنامهای به مراتب موفقتر برای خود تدارک دیده بود و دستاوردی واقعیتر از تحریم شدن از سوی آمریکا کسب مینمود.
در رسانههای داخلی تصویر ظریف به عنوان وزیرخارجهای نشان داده میشود که به بهترین نحو وظایف خود را انجام داده و تنها به دلیل رویکرد یکجانبهگرایی دولت فعلی آمریکا، در تحقق دستاوردهای مطلوب ناکام ماندهاست. اما در حقیقت ظریف به همان میزان که قربانی یکجانبهگرایی آمریکا شده، از رویکرد چندجانبهگرایی خود نیز متضرر شده است.
انتهای پیام/ تجارت و ارز