مسیر اقتصاد/ رهبران ۲۰ کشور عضو گروه ۲۰ سه هفته قبل در اوزاکای ژاپن دیدار کردند تا بر سر مسائل مهم و چالش برانگیز مطرح در عرصه بین الملل به بحث و تبادل نظر بپردازند.
نشست پیشین سران کشورهای گروه ۲۰، در آذرماه سال گذشته و در کشور آرژانتین برگزار شده بود. در آن نشست به رغم مطرح شدن مسائل و دغدغه های متعدد، تقریبا هیچ دستاوردی حاصل نشد؛ و رهبران کشورها امیدوار بودند با گذشت چند ماه از آن زمان، همگرایی بیشتری در نشست اخیر حاصل شده باشد.
اما آنچه در عمل رخ داد، ادامه روند نشست قبل بود؛ که نشان از افزایش شکاف اختلافات بین کشورهای بزرگ جهان، درخصوص مسائل مهم عرصه بینالملل دارد.
توافقاتی که حاصل نشد
در نشست سران گروه ۲۰ مباحث چالش برانگیز متعددی مطرح شد و در جلسات کارشناسی متعدد بر سر آن ها بحث و تبادل نظر صورت گرفت. اما در نهایت این نشست در عمل تنها بستری برای مطرح شدن مسائلی بود که اجماعی در خصوص آنها وجود ندارد.
«اصلاح ساختار سازمان تجارت جهانی»، «سیاستهای حمایت گرایی کشورها از تولیدات داخلی در برابر واردات از دیگر کشورها»، «مسائل مربوط به بحران مهاجرت»، «توافق پاریس درخصوص مقابله با تغییرات آب و هوایی»، «تنظیم سیاستهای پولی کشورها به منظور جلوگیری از بحرانهای مالی در آینده» و «مبارزه با پولشویی» از جمله موارد مهمی بود که در این نشست مورد بحث رهبران کشورهای گروه ۲۰ قرار گرفت؛ اما درخصوص هیچکدام از آن ها پیشرفتی در مذاکرات حاصل نشد.
مهم ترین رخدادی که رسانهها پس از اجلاس گروه ۲۰ از آن به عنوان دستاورد یاد کردند، دیدار حضوری روسای جمهور آمریکا و چین بود که در آن بر ضرورت حل و فصل مناقشات تجاری از طریق مذاکره تأکید کردند؛ درحالیکه اکنون بعد از گذشت ۳ هفته از این دیدار، بار دیگر مذاکرات دوجانبه تجاری این دو کشور بزرگ به بن بست رسیده است و انتظار نمیرود در آینده نزدیک توافقی بین آنها حاصل شود.
اختلاف نظر سران کشورهای گروه ۲۰ در این دیدار به قدری قابل توجه بود که در نهایت بسیاری از رسانه ها از عدم صدور بیانیه نهایی در این نشست خبر دادند. با اینحال سران کشورها توانستند با جمعبندی کلی بر سر موضوعات مطرح شده، به نحوی که در عمل خاصیتی نداشته باشد و رضایت همه را جلب کند، یک بیانیه پایانی صادر کنند.
چرا اجلاس گروه ۲۰ دیگر هیچ دستاوردی ندارد؟
بیانیههای پایانی نشست گروه ۲۰ ضمانت اجرایی ندارد و تحقق توصیههای کلی درج شده در آن نیز به عهده کشورهای عضو گذاشته میشود؛ همین مسئله به تشریفاتی بودن نشست های این گروه دامن زده است.
از سال ۲۰۰۸ که اولین نشست رسمی کشورهای عضو گروه ۲۰ برگزار شد تا به حال، رهبران کشورهای توسعه یافته جهان، برگزاری نشست سالانه گروه G20 را به عنوان زمانی مناسب برای بحث و تصمیم گیری درخصوص مباحث مهم اقتصاد جهانی، همچون مسائل پولی و مالی، مسئله تغییرات آب و هوا، مسئله مهاجرت، تجارت بین الملل و دیگر موارد مشابه در نظر داشته اند. با اینحال در طول ده سال اخیر اختلاف نظر رهبران کشورهای عضو این گروه به مرور زمان تشدید شده و این مسئله توان تصمیم گیری G20 درخصوص مسائل و تحولات عرصه بینالملل را با چالش مواجه کرده است.
به همین دلیل اکنون بسیاری از کارشناسان عرصه بینالملل و حتی سران کشورهای توسعه یافته، به این باور رسیده اند که گروه ۲۰ در عمل قدرت خود را از دست داده است. در واقع به دلیل اختلاف نظرهای عمیق موجود، امکان اجماع و تصمیم گیری درخصوص مسائل جهان در بستر گروه ۲۰ فراهم نیست؛ و تشکیل جلسات سالانه نیز تنها عمق اختلاف نظر کشورها را بیش از پیش نمایان می سازد.
پایان عمر نهادهای بینالمللی فرارسیده است
مسئله تصمیم سازی برای جهان همواره مد نظر کشورهای پرقدرتی همچون آمریکا بوده است. این کشورها تلاش کرده اند از طریق راه اندازی گروه هایی همچون G7 و در ادامه G20 برنامه های خود برای مدیریت جهان را به دیگر کشورها تحمیل و آن ها را در تحقق منافع خود همراه و همراستا نمایند. اما جلسات برگزار شده گروه ۲۰ در سالهای اخیر نشان از کاهش قدرت یکجانبه آمریکا از یک سو و افزایش عمق اختلاف نظر کشورهای توسعه یافته از سوی دیگر دارد.
در چنین شرایطی G20 قدرت تصمیم سازی برای جهان را ندارد و در مقابل آمریکا به عنوان سردمدار و موسس اصلی آن، به جای حمایت از گروه ۲۰ و دیگر نهادهای مشابه جهانی همچون سازمان تجارت جهانی، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، از ضرورت کاهش مداخله آنها در امور داخلی کشورها سخن به میان آورده است. این رویکرد آمریکا موجب شده است در بیانیه های گروه ۲۰ نیز به بیان کلیات بسنده شود.
انتهای پیام/ تجارت و ارز