به گزارش مسیر اقتصاد یکی از مهم ترین چالش های نظام بانکی مدرن که در دهه های اخیر در کشورهای توسعه یافته غربی تکمیل و مورد استفاده قرار گرفته است، مسئله «استقلال بانک مرکزی از دولت» در اتخاذ سیاستهای پولی است.
طرفداران استقلال بانک مرکزی، این امر را یکی از بنیان های نظام پولی مدرن میدانند و معتقدند دولت نباید در امور بانک مرکزی دخالت کند. درحالیکه برخی کارشناسان معتقدند در عمل در هیچ کشوری نهاد سیاستگذار پولی به طور کامل از دولت مرکزی مستقل نیست و سیاست های پولی را متناسب با سیاست کلی دولت تنظیم میکند.
عصر «استقلال بانک مرکزی از دولت» به پایان رسیده است
تحولات اخیر کشورهای جهان، خصوصا دو کشور آمریکا و ترکیه، که دولت هایشان در سطح عالی ترین مقامهای اجرایی بر ضرورت همراهی بانک های مرکزی با سیاستهای دولت تأکید دارند، موجب شده است بسیاری از کارشناسان عصر کنونی را عصر پایان استقلال بانک مرکزی از دولت بدانند.
در این راستا خوآکیم فِلز، مدیر یک مجموعه بزرگ سرمایه گذاری به صراحت معتقد است «اکنون از زمان استقلال بانک مرکزی از دولت عبور کرده ایم و این مسئله به تاریخ پیوسته است.»
اما مسئله درخواست دولت ها از بانک مرکزی برای همراهی در اجرای سیاست های مد نظر آن ها تنها به دو کشور آمریکا و ترکیه محدود نمی شود و حتی در بریتانیا و اتحادیه اروپا، به عنوان مهد استقلال بانک های مرکزی نیز اثراتی از آن دیده میشود.
علاوه بر این مسئله همراهی بانک مرکزی با دولت و فشار بر مقامات این بانک برای تعدیل سیاستهای اشتباه از نظر دولتها، در بسیاری از کشورهای آسیایی، اروپایی و آمریکایی نیز به وضوح قابل مشاهده است.
در ادامه وضعیت تعامل بانک مرکزی با دولت در برخی از کشورها مورد بررسی قرار می گیرد.
آمریکا
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، پس از ماه ها انتقاد شدید و گسترده از عملکرد بانک مرکزی این کشور، به تازگی ژروم پاول، رئیس این بانک را از کار برکنار کرده است. شاید بتوان گفت دونالد ترامپ اولین رئیس جمهور آمریکاست که در سه دهه اخیر به این گستردگی و در تریبون های عمومی به انتقاد از عملکرد بانک مرکزی پرداخته و از الزام این بانک به هماهنگی با سیاستهای مد نظر دولت سخن به میان آورده است. همچنین با توجه به نامزدهای مطرح شده، انتظار می رود رئیس بعدی فدرال رزرو، فردی باشد که بیش از گذشتگان خود به همراهی با سیاستهای دولت، خصوصا در زمینه کاهش نرخ بهره، معتقد باشد.
ترکیه
رجب طیب اردوغان، رئیس بانک مرکزی ترکیه نیز به مانند همتای آمریکایی خود، همواره از عدم همراهی بانک مرکزی این کشور با سیاستهای مد نظر دولت انتقاد کرده است. در همین راستا در ترکیه نیز به مانند آمریکا به تازگی رئیس بانک مرکزی این کشور از سمت خود برکنار شده است تا فردی که همراهی بیشتری با دولت دارد، بر سر کار بیاید.
بریتانیا
رئیس بانک مرکزی بریتانیا موسوم به «بانک انگلستان» نیز مدت هاست که از سوی موافقان خروج این کشور از اتحادیه اروپا، به همراهی با سیاستهای ضد خروج و اعلام آمارهای غیرواقعی درخصوص آینده این کشور، خارج از اتحادیه اروپا متهم میشود؛ تا جایی که برخی رئیس بانک مرکزی را «سردمدار پروژه وحشت آفرینی» درخصوص خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا دانسته اند. انتشار گزارش های متعدد علیه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بارها مورد انتقاد مقامات دولتی طرفدار خروج این کشور قرار گرفته و از این جهت بانک مرکزی بریتانیا نیز به عدم همراهی در اجرای سیاست های مد نظر دولت متهم شده و برای تغییر سیاستهای خود تحت فشار است.
اتحادیه اروپا
در اتحادیه اروپا، که به عنوان مهد استقلال بانک های مرکزی شناخته می شود نیز در طول سال های اخیر ماریو دراگی، به عنوان رئیس بانک مرکزی حوزه یورو، بارها مورد انتقاد کشورهای جنوبی این اتحادیه قرار گرفته است. کشورهایی همچون اسپانیا و حتی ایتالیا، به عنوان کشور دراگی، معتقدند سیاستهای بانک مرکزی متناسب با شرایط آلمان و فرانسه تعیین می شود و کشورهای جنوبی سهمی از سیاستهای پولی حوزه یورو ندارند. این عدم همراهی کشورها در تعیین سیاستهای پولی فشارهای زیادی را بر بانک مرکزی یورو وارد آورده و از این منظر، این بانک نیز از استقلال کافی در اجرای سیاستهای پولی برخوردار نیست.
دیگر کشورهای جهان
شرایط در دیگر کشورها همچون ایتالیا، اسلوونی، لاتویا، لیتوانی، یونان، سوئد، سوئیس، آفریقای جنوبی، هند، مکزیک، آرژانتین، برزیل و پاکستان نیز به همین منوال است. در این کشورها نیز بانک های مرکزی به شدت تحت انتقاد و فشار مقامات دولتی قرار دارند و از آن ها انتظار می رود سیاستهای پولی را متناسب با سیاستهای کلی و اهداف مد نظر دولت تعیین کنند.
منبع: بلومبرگ yon.ir/AxQG0
انتهای پیام/ اقتصاد بین الملل