مسیر اقتصاد/ رویکرد چرخه پولی تولید، بخشی از ادبیات گسترده و ناهمگن اقتصاد هترودکس یا نامتعارف است. این رویکرد با مطالعات آگوستو گرازیانی از نیمه اول دهه ۱۹۸۰ گسترش و رونق یافت.
نظریه پولی تولید، اقتصاد را از زاویه پولی و با تمرکز بر جریان گردش پول تحلیل میکند و اهمیت ویژهای برای فرآیند خلق پول بانکی و نقش بانکها قائل است. طبعاً در این نگاه، پول خنثی نبوده و نقش قابلتوجهی در متغیرهای اقتصاد کلان و فرآیندهای تولیدی دارد.
نظریهپردازان چرخه پولی اقدام به بحث پیرامون فهم صحیح از پول و تبیین خلق پول بانکی نمودهاند؛ چرا که بسیاری از مجادلات پیرامون این رویکرد ریشه در فهمی اشتباه و بنیادین از پول و خلق پول دارد.
فرآیند خلق و امحاء پول
ادبیات چرخه پولی تولید، از توصیف سادهای که در مورد توالی وضعیتهای مختلف چرخه بهوسیله گرازیانی تشکیل شده بود، گسترش یافت.
اقتصادی بسته بدون بخش دولت را در نظر بگیریم که در آن سه عامل کلان وجود دارند: بانکها، بنگاهها و کارگران.
بانکها وظیفه تأمین مالی فرآیند تولید از طریق خلق پول و انتخاب برنامههای تجاری را دارند و بنگاهها در مورد مقدار و کیفیت تولید تصمیم میگیرند. کارگران نیز خدمات نیروی کار را عرضه میکنند.
کارکرد اقتصاد بهعنوان یک فرآیند ترتیبی که بهوسیله واحدهای پیدرپی وابسته به چرخه پولی کامل میشود، بیان میگردد. درک واضح از نظریه چرخه پولی بهوسیله نمودار زیر، قابل دسترسی است:
مراحل این جریان عبارتاند از:
- بانکها بهطورکلی یا جزئی منابع مالی درخواستی توسط بنگاهها را با خلق پول به آنها اعطا میکنند.
- وقتی تأمین مالی به دست بیاید، بنگاهها نهاده میخرند و نهایتاً کل هزینه بنگاهها با پرداخت دستمزد برابر میشود. در این نقطه پول از بنگاهها به کارگران منتقل میشود.
- وقتیکه خدمات نیروی کار خریداری شد، بنگاهها تولید را انجام میدهند. در سادهترین حالت بنگاهها کالاهای همگن تولید میکنند.
- در پایان فرآیند تولید، بنگاهها کالا را در بازار قرار میدهند. با فرض اینکه کارگران تمایل به مصرف برابر با دستمزد دارند، بنگاهها تمام دستمزد پرداختی را بازمییابند و مالکیت نسبی از تولید را حفظ میکنند. اگر میل به مصرف کمتر از دستمزد دریافتی باشد وقتیکه کارگران کالاهای مصرفی را خریداری کردهاند باید یک تصمیم دیگر درباره نحوه استفاده از پساندازهایشان، چه برای جمعآوری نزد خودشان( افزایش ذخایر نقدی) یا سرمایهگذاری (خرید سهام )بگیرند. اگر تمام پول پسانداز شده برای سهام بازارهای مالی سرمایهگذاری شود، بنگاه برای بازیابی کل دستمزد پرداختی اقدام میکند.
- وقتیکه کالاها و سهام فروخته شدند، بنگاهها اقدام به بازپرداخت بدهی خود به بانکها میکنند (چرخه بسته میشود). پول جدید هنگامی خلق میشود که بانکها اقدام به اعطای مجدد اعتبارات برای چرخه جدید تولید کنند.
خلق پول به صورت درونزا
بنابراین با توضیحات فوق مشخص گردید که چرخه تولید با خلق پول آغاز میگردد و با امحا و بازگرداندن وام، پایان مییابد.
در این مدل، خلق پول نه بهصورت برونزا، بلکه بهصورت درونزا، از سوی بنگاه اقتصادی تقاضا گردید و بانک، برای پاسخ به تقاضای بنگاه اقتصادی، خلق پول کرد و تسهیلات داد. بنگاه نیز پس از تولید کالا و فروش آن، توانست وام را بازگرداند و این زمان، مصادف با امحا پول میگردد.
خلق پول هوشمندانه فرصتی برای حمایت از تولید
نظریه پولی تولید به دنبال آن است که این را توجیه کند که خلق پول لزوما بد نیست، بلکه یک مزیت و فرصتی برای تولید و حمایت از کارآفرین است و در صورتی که کانالیزه شده و هوشمندانه انجام شود، به رشد تولید منجر خواهد شد.
کارآفرین و تولیدکنندهای که همهی امکانات را دارد و فقط مشکلش سرمایه است، نباید به خاطر عدم دارا بودن سرمایه، معطل بماند. لذا با فرایند خلق پول و هدایت اعتبار صحیح، علاوه بر اینکه میتواند تولیدش را کامل کند و فناوریاش را تولید کند، میتواند موتور محرکی برای رشد اقتصادی، تولید و رفع بیکاری نیز بهحساب بیاید.
انتهای پیام/ نظام مالی
نه خیر خلق پول هوشمندانه یا غیر هوشمند ندارد باعث ایجاد بدهی می شود چون پشتوانه ندارد هر چقدر سطخ تولیدبالا برود باعث افزایش قیمت می شود چون خلق پول تورم زا نهادهای تولید بالا در نهایت باعث ربای مالی می شود